پرفروشترین فیلمهای نیمه اول سال 97
اختصاصی سلام سینما- با نزدیک شدن به روزهای پایانی تابستان، نگاهی انداختهایم به پنج فیلم پرفروش سال ۹۷ تا به اینجا. فیلمهایی که بعضیشان بیشتر از حد انتظار فروختند و بعضی دیگر برخلاف تصور با استقبال تماشاگران مواجه شدند.
ویدیوی بخش دوم پرفروشترین فیلمهای ایرانی سال 98 در کانال یوتیوب سلام سینما
۱-هزارپا
فروش: ۳۵٬۵۰۷٬۵۸۷٬۰۰۰ تومان
کارگردان: ابوالحسن داوودی
خلاصه داستان: رضا مرد جوانی است که یک پای خود را از دست داده است و حالا به واسطه دزدی ، گذر ایام می کند تا اینکه بطور اتفاقی متوجه می شود یک دختر ثروتمند نذر کرده که با یک جانباز ازدواج کند و...
«هزارپا» با شوخیهای جنسیاش، با استفاده از امکانات دهه شصت و البته مهمتر از همه اینها با استفاده از زوج رضا عطاران و جواد عزتی که در این سالها موفقترین کمدیها را بازی کردهاند و از حق هم که نگذریم، در کارشان عالی هستند، دست به چنین موفقیتی مییابد. «هزارپا» سعی میکند که نوآورانه باشد و در کنار خنداندن، داستان کلیشهای همیشگی را تحویل مخاطب ندهد و با ترکیب خرده پیرنگهای متعدد تصویری تازه بسازد. ابوالحسن داوودی که فیلمهای خاطره انگیز و خوبی مانند «تقاطع» و «نان، عشق، موتور هزار»را در کارنامه دارد، به سینما اهمیت میدهد و سعی میکند حداقل استانداردهای سینمایی را رعایت کند و خب در میان فیلمهای کمدی متبذل سالهای اخیر این خودش نعمت بزرگی است.
۲-مصادره
فروش: ۱۵٬۶۹۱٬۳۴۵٬۰۰۰ تومان
کارگردان: مهران احمدی
خلاصه داستان:
ایران خیلی بزرگه اما این وقتی خوبه که ادم بدشانسی نباشی. برای بعضی ها زندگی یه جور قماره..ترکیبی از خوش شانسی و بدشانسی..حالا دیگه فرق نمی کنه توی ایران باشی یا اونور دنیا، یا اینکه ساواکی باشی یا انقلابی، یا با همشهری ات ازدواج کرده باشی یا با یه خواننده امریکایی.. خلاصه هرکی باشی و هرجوری باشی مواظب باش که مصادره در کمین نشسته
«مصادره» هم در ادامه کمدیهایی مانند «هزارپا» موفق شده به این آمار فروش بالا دست یابد. نوستالژی بازی با دهه شصت (چه وقایعش و چه شکل بصری که از خیابان و لباس و ظاهر افراد به دست میدهد) که در پی موفقیت چشمگیر «نهنگ عنبر» در سینمای ایران باب شد در «مصادره» هم جواب خود را پس داده است. اما نکته ویژه «مصادره» که آنرا کمی از فیلمهای این چنینی متمایز میکند، موضوعش است. اینکه قهرمان یک فیلم کمدی مامور ساواکی باشد که در پی انقلاب زندگیش را از دست داده و این وارونگی و نشاندن «دشمن انقلاب» در جایگاه قهرمان شسکت خورده و همدلیبرانگیز، یک گیجی قابل تامل و بامزه در جان تماشاگر میاندازد و او را به جهانی وارد میکند که پیش از این به شکل مستقیم با آن برخورد نداشته است.
۳-لاتاری
فروش: ۱۴٬۸۰۱٬۱۴۴٬۰۰۰ تومان
کارگردان: محمدحسین مهدویان
خلاصه داستان: امیرعلی و نوشین قرار است با هم ازدواج کنند، اما خانواده نوشین دچار یک ورشکستگی سنگین شده اند. پدر دختر مخالف ازدواج است و از طرفی فردی به نام سامی، نوشین را برای کار در یک شرکت حسابداری (بعدا می فهمیم مدلینگ) انتخاب می کند و به دوبی ترانسفر می کند. پدر دختر موافق است چون نیما پسربزرگ در زندان گرفتار شده و 300 میلیون بدهی بالا آورده است، چند روز پس از عزیمت نوشین به دبی خبر خودکشی او می رسد و امیرعلی دیوانهوار به دنبال حقیقت میرود.
«لاتاری» همانقدر که سعی میکند به طنز، طعنه یا تکرار روی نقاط ضعفی اساسی در دل سیستم دست بگذارد و توجه را به شان جلب کند، یکجاهایی هم (بنا بر مواضع اعتقادی و باورهای فیلمساز یا ارگان)، بهاصطلاح جانماز آب میکشد. جدال میان این دوگانگی در تفکرات خود فیلمساز، در فیلمی از او که اتفاقاً کمتر جنبههای سیاسی دارد و بیشتر سعیاش را معطوف به تعریف کردن قصه فیلمفارسیگونهاش میکند، بیش از هر فیلم دیگر خود را عیان میکند و شدت مییابد.
«لاتاری» مهترین فیلم محمدحسین مهدویان نیست اما میتواند از مهمترینهاشان باشد. اینکه مهدویان در میانه ایستاده هیچ به معنای میانهروی از جنس اعتدال و امیدی که امروز بر سرکار است، نیست. او با تغذیه کردن از هر دو سویه مثبت و منفی تاریخ انقلاب اسلامی، با نمایش بیطرفانهای از تناقضات امروز نظام و آدمهایش (از افراطی راستگرایی مانند موسی گرفته تا دختر امروزی و هدفن به گوشی مانند نوشین) راه را بر دیالوگ میان سردمداران این تناقضات در سینما میگشاید یا بهعبارتیدیگر مردم را بیپرده و واسطه در برابر تناقضات درونی خودشان با نظام حاکم، غربگرایی، علاقه و توجه به مدرنیته و روحیه اعتراضی و حقخواهی (که حلولش در زیست ایران معاصر، ثمره و نتیجه مستقیم انقلاب اسلامی است) مینشاند. در این میان اما همه بدوبیراهها از هر دو سو نثار مهدویان میشود. او نفوذی و وابسته خوانده میشود درحالیکه سیستم بیش از هر چیزی از شیوع فیلم و روحیه قهرمانش میترسد. از سوی دیگر افراد وابسته او را مزدور میخوانند که از مسلمان افراطیاش یک تروریست یا چهرهای شبیه به داعش میسازد و طبق آخرین توییت تهیهکننده پیش از جشنواره به عوامل فیلم میگویند که فیلم بایکوت کامل خواهد شد. مهدویان و فیلمهایش به همه این تناقضات درونی ما مجال بروز میدهند و این برای محافظهکاران از هر جبهه و جناحی نامنتظر، غیرقابلتحمل و خطرناک است.اما مهم اینست که مهدویان پیش از همه اینها به سینما فکر میکند و دغدغهاش فیلم خوب ساختن است.
۴-تگزاس:
فروش: ۱۴٬۴۰۲٬۱۲۸٬۰۰۰ تومان
کارگردان: مسعود اطیابی
خلاصه داستان:
هرگز یه ایرانی رو تهدید نکن، حتی تو تگزاس...
«تگزاس» هم فیلمی مد روز است. یعنی دومین جریان مد شده در سینمای کمدی ایران را اساس خود قرار میدهد: استفاده از لوکیشنی جدید و جغرافیایی ناشناخته با زنانی بیحجاب و بساط بزم که برای تماشاگر سینمای ایران میتواند بسیار جذاب باشد. مخاطب عام وقتی میتواند برود و دو ساعت در برزیل بچرخد چرا یک کمدی روستایی یا شهری ببیند؟ در کنار این استفاده از زوج سام درخشانی و پژمان جمشیدی که تقلید سطح چندمی از همین زوج در «خوب بد جلف»است هم حربه دیگریست که فیلم برای خنداندن مخاطب میزند. «تگزاس» میخواهد همه این عناصر مد روز شده را یکجا در کنار همدیگر داشته باشد و از همهشان استفادهای ابزاری کند تا تماشاگر به دست بیاورد. از کمدیهای پرزرقوبرق، آدمها در موقعیتهای اشتباه و زوج کمدی. همه اینها را در «تگزاس» میتوانید پیدا کنید. شبیه به یک آش درهموبرهم!
فروش: ۱۳٬۰۵۲٬۶۰۷٬۰۰۰ تومان
کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا
خلاصه داستان:
دو خلبان ایرانی برای نجات مردمی که در محاصره داعش قرار گرفته اند به شهر تدمر اعزام می شوند، ولی موانع سختی مقابل آنهاست.
با وجود انتقادها به فیلم در جشنواره کسی انتظارش را نداشت که فیلم در شمار پنج فیلم پرفرپش نیمه اول سال قرار بگیرد. موضوعی که آقای کارگردان اینبار بر آن دست گذاشته بود، یکی از ضد و نقیضترین مسائل روز سیاست خارجی جامعه هم هست و شمار زیاد مخالفان مسلما بیارتباط با این موضوع هم نبود. اما «به وقت شام» برخلاف تصور موضعی میانه دارد و سعی کرده تا آنجا که میتواند خواستههای سازمان اوج را در دل فیلم حل کند و درگیر شعار نشور. هرچند که در نمایش تصویر داعش شدیدا بد عمل میکند اما اکشن قابل قبولی دارد و به دام ملودرامهای احساسی و اغراقشده نمیافتد. حاتمی کیا در فیلمهای اخیرش حالا سراغ قهرمانانی از نسلهای جلوتر و با آرمانهایی ضد و نقیضتر از آرمانهای اوایل انقلاب همراه میشود. با جوانانی که هم از پدران خود و سایه سنگین جنگ بر زندگیشان و کودکیشان سرشکسته و آزردهخاطرند و هم پای باورهایشان ریسک ترور شدن در خیابانهای تهران را میپذیرند یا مردانه انتحاری داعش را با دستان خود منفجر میکنند تا انسانهای بیشتری کشته نشوند. محل شهادتهای آنان را باید با افتخار بر مزارشان نوشت: نهفقط دمشق یا تدمر که لبنان، یمن، بوسنی، عراق و… تا تاریخ بداند که آنها در لانههای خود نمادند تا قدرتهای بزرگ و ویرانگر بر سر زنان و کودکان بیدفاع آتش ببارد و اهمیتی نداشته باشد که در تهران شهر در امنوامان است.
نویسنده: مدیسا مهراب پور
خبرهای مرتبط:
ویدیوی بخش اول پرفروشترین فیلمهای ایرانی سال 98 در کانال یوتیوب سلام سینما