22 تفاوت بزرگ بین سریال " بازی تاج و تخت" (Game of thrones) و کتاب های جورج آر.آر مارتین
در فصل پنجم بازی تاج و تخت، شبکه اچ بی او جسورتر از همیشه دست به جداسازی قصه از رمان های " ترانه یخ و آتش " اثر جورج آر.آر مارتین زده است. همیشه تغییرات جزئی و اندکی بوده اند – غیر قابل اجتناب است – اما در قیاس سریال با کتاب ها متوجه میشویم که تغییرات اساسی و مهمی صورت گرفته است. بنیوف و وِیز کار سختی داشته اند که حجم بسیار زیادی از کتاب ها را در قالب فصل های 10 قسمتی برای تلویزیون ارائه دهند و بسیاری از تغییرات به منظور ساده کردن داستان است.
بیاییم نگاهی به 22 تفاوت اساسی از کل سریال داشته باشیم. توجه داشته باشید که در ادامه خطر لو رفتن بخش های مهمی از داستان وجود دارد.
1- عروسی سرخ
در سریال: همسر راب در نمایش تلویزیونی، تالیسا مگایر اهل وُلانتیس است. نه تنها او باردار میشود، بلکه راب را در "عروسی سرخ" همراهی میکند، جایی که او، فرزند به دنیا نیامده اش و همه افراد کشته می شوند.
در کتاب: در بیشتر موارد، اچ بی او به اثر مارتین وفادار بوده است. با این وجود در کتاب ها، همسر راب یعنی جین وسترلینگ در ریوِرران می ماند تا از هرگونه تنش در مراسم ازدواج ادمیور تولی و روزلین فرِی جلوگیری کند. وسترلینگ و راب سعی کردند تا بچه دار شوند، اما کارشان نتیجه ای نداشته است. بعد از "عروسی سرخ"، وسترلینگ از جانب " تخت آهنین" بخشیده شده است و به مدت 2 سال توسط سرباز ها تحت مراقبت قرار میگیرد تا اطمینان حاصل شود که همسر راب وارثی برایش به دنیا نیاورده باشد.
2- بانو سنگ دل
در سریال: وقتی کَتلین می میرد، واقعا می میرد. داستان بانو سنگ دل اصلا به نمایش کشیده نشده است و به احتمال زیاد برای بهت زده کردن طرفداران کتاب بوده است.
در کتاب: بعد از اینکه کَتلین استارک در "عروسی سرخ" به قتل میرسد توسط بریک داندریون، مرید "ارباب روشنایی" (در مقامی برابر با ملیساندر)، به حیات بازگردانده میشود. او جانش را برای نجات کتلین معاوضه میکند. کاتلین کسی است که به یک موجود زامبی شکل تبدیل شده است و بانو سنگ دل نامیده میشود و نمیتواند صحبت کند. او میل به انتقام گیری دارد و حتی در پی اعدام "برایِن اهل تارس" است، اعدامی که در قسمت رمان آخر مارتین " رقصی با اژدها ها" در شرف انجام است.
3- آریا غیر واقعی/ سانسا/ رامسی بولتون
در سریال: برای ساده کردن حوادث و رویدادها، در فصل پنجم سانسا استارک واقعی با رامسی نامزد می شود.
در کتاب: جین پول، یکی از بهترین دوستان سانسا استارک، دختری در "وینترفل" است که توسط لنیسترها مجاب میشود تا پیمانی را با بولتون ها قطعی سازد. آنها وانمود میکنند که او آریا استارک می باشد و او را برای ازدواج با رامسی بولتونِ سادیست همراهی میکنند، کسی که ظاهرا میداند او آریا واقعی نیست. رامسی بولتون او را در برجی زندانی میکند و هر وقت که راغب باشد شکنجه اش میکند، و صدای گریه و زاری اش در وینترفل میپیچد. او بعدا به همراه تئون و مانس رایدر می گریزد.
4- سرنوشت مانس رایدر
در سریال: مانس رایدر (پادشاه پشت دیوار) به دستور استانیس اعدام میشود و هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه جادویی او را از این سرنوشت نجات داده باشد در دست نیست.
در کتاب: در نمایش تلویزیونی هم آمده که استانیس به دلیل تعظیم نکردن مانس رایدر روی زانو، نقشه اعدامش را میکشد اما با این وجود رایدر و مالیساندر توطئه میکنند تا هویت او را به عنوان یک وحشیِ تحت نام " رَتِلشِرت" مخفی کنند و او را بفرستند تا در مکان خودش بمیرد. در بعد آمده است که مانس برای ماموریتی میرود تا جین پول (کسی که باور دارد آریا استارک واقعی است) را نجات دهد. ماموریت موفقیت آمیز است اما با توجه به نامه ای که رامسی بولتون به جان اسنو نوشته است، مانس به عنوان گروگان اسیر میشود.
5- سرنوشت سِر بریستان سلمی
در سریال: سِر بریستان در خیابان های میرین در نبردی با "پسران هارپی"، جامعه اسرارآمیزی که برای سرنگونی دینِریس خود را وقف کرده است، می میرد.
در کتاب: سِر بریستان زنده و مساعد است و اداره "میرین" را بعد آنکه دنیریس سوار بر پشت یکی از اژدها هایش شهر را ترک میکند، در دست می گیرد. دشمنان آنها در شهر "یونکای" در حال آماده شدن برای یورش اند و بریستان مسئولیت دفاع از شهر را بر عهده دارد.
6- رابطه جوراه مورمنت با دینریس
در سریال: ممکن است عشق جوراه به دینریس به طرز سربسته ای نشان داده شده باشد، اما جوراه عشقش را علنی نمیکند و بعد از آشکار شدن خیانتش بلافاصله تبعید میشود.
در کتاب: همانطور که در نمایش هم آمده، جوراه برای لنیسترها خبرچینی میکند. به او گفته شده بود که در ازای فراهم کردن اطلاعات درباره مکان دینریس به تبعیدش خاتمه داده خواهد داد. با این حال، او عاشق دینریس میشود، از او تقاضای ازدواج میکند و درکتاب سعی میکند تا او را ببوسد. ولی دینریس هر دفعه به بهانه هایی دست رد به سینه او میزند. وقتی که از خیانتش آگاه میشود، او را برای انجام ماموریت خطرناکی به میرین میفرستد که در آخر جان سالم به در میبرد. دینریس می خواهد خبرچینی اش را ببخشد، اما جوراه سرکشی میکند. دینریس هم مجبور به تبعید جوراه به خاطر تضعیف کردن فرمانرواییش می شود.
7- سرنوشت زارو زوآن داکسوس
در سریال: در سریال زارو به دینریس پیشنهاد ازدواج میدهد، ولی جاه طلبی های زیادی دارد – او میخواهد به دینیریس کمک کند تا بر "وِستروس" غلبه کند و برای خودش اعتباری کسب کند. زارو جهت دزدیدن یکی از اژدهاهای دینریس توطئه میچیند، ولی دینریس فرار میکند و زارو را با دوریا، کنیز زارو، در بستر خواب می یابد. دینریس هر دوِ شان را در سرداب زندانی میکند تا بمیرند و همه طلاهایش را میدزدد.
در کتاب: همانطوری که در سریال هم آمده، وقتی دینریس به " کوآرت" می رود، زارو به او پیشنهاد ازدواج میپدهد ولی با این وجود او فقط می خواهد یکی از اژدها هایش را تصاحب کند. دینریس متوجه میشود که او تمایلات همجنسگرایانه دارد و بعد از رد پیشنهادش، زارو شهر را ترک میکند. پس از آن، زارو 13 کشتی به میرین می آورد و دینریس را تشویق به خروج از شهر میکند زیرا وجود دینریس باعث شده به کسب کار زاروی تاجر صدمه وارد شود و میخواهد خرید و فروش برده را به حالت اولیه بازگرداند. وقتی دینریس امتناع میکند، زارو میرود و کوآرت با میرین اعلام جنگ میکند.
8- سفر تیریون به میرین/ اِیگون تارگارین
در سریال: هیچ نشانه ای از ایگون تارگارین در سریال وجود ندارد و از آنجاییکه تیریون توسط مورمونت اسیر شده است، قسمتی از داستان که آیگون در کتاب پیدایش میشود، آمده و رفته است. باورش سخت است که در آینده نیز در سریال پیدا شود بدون اینکه داستان را بیش از حد اندازه پیچیده کند. همانطور دیدهایم عوامل اچ بی او از پیچیده کردن داستان خودداری میکنند.
در کتاب: وقتی که تیریون لنستر بعد از کشتن پدرش از "کینگز لندینگ" فرار میکند، فرار او توسط واریس انجام نمیشود. او و ایلیریو موپاتیس بهبودی شان را به دست می آورند، ایلیریو بدون واریس به سمت «میرین» عزیمت میکند، و تیریون با چند مسافر نام های گریف و گریف جوان عزیمت میکند. بعدها متوجه میشودکه ایگون تارگارین، فرزند رِیگار تارگرین است و برادر زاده دینریس است -کسی که قرار بود کشته شود وقتی که رابرت باراثیان، کینگز لندینگ را تصاحب کرد و وارث تاج و تخت وستروس شد. تیریون او را متقاعد میکند تا از دینریس روی برگرداند و با ارتش کوچک خودش به وستروس حمله کند، تاکتیکی است که ایگون بعدا برای حمله به " استورم لند" مجددا آن را به کار می گیرد.
9- مکان نگهداری جیمی لنیستر/ انتقام "دورنیش"
در سریال: جیمی و جنگجویی به نام بران پیش به سوی ماموریت اسرارآمیز آدم ربایی به " دورن" میروند، جایی که جیمی امیدوار است تا خواهر زاده اش میرسلا را به کینگز لندینگ بازگرداند.
در کتاب: بعد از مرگ تایوین لنیستر، پسرش جیمی، از سرسی تقاضایی را مبنی بر پایان دادن به محاصره " ریورران" که بعد از قتل راب استارک در عروسی سرخ رخ داده میپذیرد. آخرین باری که جیمی را میبینیم، به محاصره خاتمه میدهد و به "براین اهل تارس" ملحق میشود.
10- سرنوشت بران
در سریال: ظاهرا بران کاراکتر بیش از اندازه خوبی بود زیرا شبکه اچ بی او، او را به جیمی ملحق کرده و آنها را به "دورن" اعزام کرده است. همچنین در سریال بران به جای ایلین پین ساکت، حریفِ مبارز جیمی بود.
در کتاب: پس از آنکه تیریون بعد از کشتن پدرش شهر را ترک میکند، بران به عنوان لطفی از طرف سرسی در " هاوس استوک وُرث" ازدواج میکند. بعدها سرسی از ترس آنکه بران همچنان به تیریون وفادار مانده باشد درخواست کشتن بران را میکند ولی بران دریک دوئل پیروز میشود و جایگاهش را بهبود میبخشد. هیچ موردی از بران در آخرین اثر مارتین یعنی "رقصی با اژدها ها" دیده نشده است
11- مِیس تایلر
در سریال: در نسخه تلویزیونی، مِیس فردی بی ریا و احمق به تصویر کشیده شده است که به راحتی با تملق می توان بر او پیروز شد. در قسمت های آخر، به نظر می رسد که سرسی او را به سفر معروفی به سوی " خزانه آهن براوُس" اعزام کرده تا به دست " سِر مارین ترانت" کشته شود.
در کتاب: مِیس تایلر روشن فکر ترین فرد " وستروس" نیست اما به طرز ساده ای فریبکار نشان داده شده است وی همیشه برای دخترش " مارجری" بلند پرواز بوده و به این امیدوار است که او را ملکه کند. سرسی سعی میکند تا او را از پایتخت بیرون براند تا " استورمز اِند" را تصاحب کند و وقتی که او باز میگردد، توسط کِوان لنیستر، "دست پادشاه" میشود و به تدریج نفوذش را بر کل شهر زیاد میکند.
12- حبس لوراس تایلر
در سریال: سرسی از " اسپاروز" برای محبوس کردن سِر لوراس به خاطر همجنسگرا بودنش بهره میبرد. در کتاب به این ویژگی لوراس اشاره شده است ولی در سریال خیلی آن را علنی نکرده اند.
در کتاب: لوراس یکی از قویترین جنگجویان وستروس است و شدیدا در کینگز لندینگ محبوب است. وقتی سرسی او را به چشم یک دشمن می بیند، لوراس را برای تصرف " دراگون استون" اعزام میکند، به این امید که او کشته شود. نقشه اش به نظر میرسد موفقیت داشته است و سرانجام شنیده ها حاکی بر آن است که امکان دارد او به طرز وحشتناکی زخمی شده باشد.
13- امتناع جان اسنو از استانیس
در سریال: در سریال امتناع جان اسنو از وفادار بودن به نگهبانان شب ریشه میگیرد. انتخاب او نگهبانان شب را مجاب میکند تا او را به عنوان رهبر جدیدشان برگزینند ولی با این حال در کتاب، سموِل توطئه میریزد تا او قبل از اینکه تصمیمش را مبنی بر امتناع از استانیس اعلام کند پیروز انتخابات شود.
در کتاب: وقتی جان اسنو از اینکه " نگهبانان شب" را ترک کند تا به استانیس ملحق شود منصرف میشود ، دلیلش عمدتا مذهبی است- بازگشت گرگش از آن سوی دیوار به او یادآوری میکند که خداوندگار کهن بر شمال حکم رانی میکند، و اینکه او نمیخواهد وینترفل را تسلیم "ملیساندر" و "رال لور"، ارباب روشنایی کند. این بر خلاف آن است که استانیس به او پیشنهاد میکند تا او را فرزند قانونی نِد استارک کند، رویایی که جان از زمان کودکی اش داشته است.
14- راب، جان اسنو را به رسمیت میشناسد
در سریال: راب ایده را با مادرش مطرح میکند، کسی که به شدت مخالفت میکند. معلوم نمیشود که او به رسمیت شناختن و مشروعیت را میپذیرد یا نه.
در کتاب: راب قبل از مرگش جان اسنو را به عنوان فرزند قانونی اِدارد استارک می پذیرد زیرا برای اینکه شمال را از دست لنیسترها در حادثه مرگش دور نگه دارد (در این زمان تیریون با سانسا ازدواج کرده است و این باور وجود دارد که بران و ریکون مرده اند). افراد قسم خورده و هم پیمان راب شاهد این مراسم بوده اند.
15- برایِن با هوند مبارزه میکند
در کتاب: برایِن همه جا هست و به دنبال سانسا استارک میگردد، کسی که در درهای تحت نام "الِینا"پنهان شده است.
در سریال: -
16- سرنوشت هوند
در سریال: آریا و هوند از مبارزه در مسافر خانه جان سالم به در می برند ولی بعد از مبارزه هوند و براین، آریا، هوند را با پایی شکسته می یابد. همان طور که در کتاب هم آمده، آریا مردِ در حال مرگ را بدون حس دلسوزی به حال خودش رها میکند و او را نمی کشد.
در کتاب: ساندور سعی میکند تا ارشد خاندان استارک را پیدا کند تا بتواند آریا را برایش آزاد کند. آریا و هوند به شکلی تصادفی با دو نفر از افراد گرِگور کلیگِین (پلیور و تیکلر) در مسافر خانه ای بر خورد میکنند و با وجود آنکه هوند هر دوی آنها را میکشد، هوند به شدت زخمی میشود. زخمش عفونت کرده و به آریا التماس میکند تا او را بکشد ولی آریا از انجام این کار خودداری کرده و هوند را ترک میکند.
17- تجاوز به سرسی لنیستر
در سریال: جیمی جهت انجام این کار اقدام میکند و به نظر میآید که این اقدام کم و بیش توافقی است و در کل برای طرفین رضایت بخش است. این امر حتی جورج آر.آر مارتین (نویسنده اصلی کتاب) را مجبور به نوشتن پاسخی به عکس العمل های بینندگان میکند.
در کتاب: در حین اینکه سرسی و جیمی برای جفری عزادار هستند، سرسی تقریبا بلافاصله به اقدام جیمی در "سِپت"، پاسخ میدهد
18- آریان مارتل چه کسی است؟
در سریال: آریان مارتل از نمایش تلویزیونی حذف شده است ولی در عوض جانشینی توسط "اِلاریا سَند"، مادر "سَند اِسنِیکس" بازی شده است. در کتاب الاریا از خشونت دل زده است ولی در نمایش تلویزیونی او فردی است که آتش انتقام و کینه را در همه بر می افروزد.
در کتاب: او دختر دوران مارتل، وزیر "دورن" و کاراکتری بسیار جالب و بلند پرواز است و زمانیکه اُبرین مارتل توسط جنگجویی به نام "کوه" کشته میشود، از انتقام ناامید و دل سرد میشود. او نقشه ای دیوانهوار میکشد تا میرسلا را ملکه "هفت پادشاهی" کند و جنگی را با لنیسترها آغاز میکند. نقشه اش فاجعه از آب در میآید و با از دست دادن سر میرسلا پایان مییابد، بعد از اینکه او توسط پدرش در برجی زندانی میشود، مجبور به تقبل اعتصاب غذا شده تا پدرش را مجبور به افشای نقشه هایش برای ایمنی سلسله مارتل از طریق حمایت از ادعای دینریس تارگرین کند. بعدها او جهت ملاقات با اِیگون تارگرین فرستاده میشود در حالیکه برادرش کوئنتین به سفری میرود تا به جست و جوی دینریس برای ازدواج با او بگردد – جایی که او توسط یکی از اژدها های دینریس بعد از آنکه به درخواست ازدواجش جواب رد میدهد کشته میشود.
19- گرِیجویز گمشده
در سریال: سیاست سرزمینِ آهن ظاهرا توسط اچ بی او مورد پسند قراد نگرفته به طوری که در سریال نمایش داده نشده است. در عوض، آنها این موضوع را با داستانی از یارا جایگزین کرده اند که سعی میکند برادرش تئون را از چنگ رامسی بولتون نجات دهد و در آخر با شکست مواجه میشود (زمانیکه تئون از دنبال کردن خواهرش امتناع میکند)
در کتاب: " ضیافتی برای کلاغ ها" نزاع برای قدرت در انجمن پادشاهان در "سرزمین آهن" بعد از مرگ بالون را بیان میکند، که در آخر یورون گریجوی (برادر جوانتر بالون)، بر آشا گریجوی (دختر او) و ویکتارین گریجوی ( برادر دیگرش) پیروز میشود. یورون، ویکتارین را میفرستد تا دینریس را پیدا کند و به او پیشنهاد ازدواج دهد و آشا به "دیپوود ماتو" میرود، جایی که او بعدا توسط استانیس زندانی میشود.
20- گلوِ جافری
در سریال: افراد شبکه اچ بی او در به تصویر کشیدن این قسمت تکان دهنده کوتاهی کرده اند. هرچند تصویر چهره ارغوانی جافری در زمان مرگ به شدت ناخوشایند است.
در کتاب: جافری با پنجه اش گلوی خودش را میدرد تا بتواند نفس بکشد: " جافری شروع به پنجه کشیدن به گلویش میکند، ناخن هایش با زخمی که ایجاد کرده خونی میشوند. زیر پوست گلویش ماهیچه ها مثل سنگ سخت در جای خودشان مانده اند."
21- سرنوشت جوجِن رید
در سریال: اچ بی او به اندازه کافی شخصیت جوجن را نشان داده است. جوجن در حمله ای از جانب "وایت واکرها" در بیرون غار، به سختی مجروح میشود و میرا (خواهرش) از روی دلسوزی گلویش را میبرد. او بدنش را میسوزاند تا دوباره به حیات باز نگردد.
در کتاب: جوجِن یک " گرینسیر" است که به بران استارک کمک میکند تا از وینترفل فرار کند و او را به سفری به غار "کلاغ سه چشم" همراهی میکند. خواهرش میرا به او کمک میکند تا از کمینِ "وایت واکرها"در بیرون غار بگریزد و در وقفه آخر جوجن افسرده و دلسرد میشود، با این اطمینان که یک "گریندِریم" مرگ او را همین که به خانه برگردد پیش بینی کرده بود.
22- کولدهَندز
در سریال: تا اینجا، نشانه ای بر اینکه کولدهندز دوباره ظاهر شود وجود ندارد و بران هم تاکنون به غار کلاغ سه چشم رسیده است.
در کتاب: کولدهندز شخص مرموز و اسرارآمیزی است که شبیه یک وایت واکر است و بوی فرد مرده را میدهد. او زندگی ساموِل، گیلی و فرزندشان را بعد از اینکه کراسترز کیپ (به معنی پناهگاه کراستر) را ترک میکنند نجات میدهد. به نظر میرسد او انتظار بران استارک از سوی شمال دیوار را میکشد و زمانی که بران و بقیه افراد وارد میشوند، او آنها را به غار کلاغ سه چشم همراهی میکند. اشاراتی وجود دارد مبنی بر اینکه کولدهندز برادر اولی نگهبان شب است، بعضی بر این باورند که او نمونه ی نیمه مرده- نیمه زنده بنجامین استارک است، با این وجود ظاهرا مارتین گفته است در نسخه اولیه خطی این مورد صحت ندارد.
نویسنده: Shane Ryan
ترجمه: سالار رسولی کیا