لاچمن از پیام پشت جمله سریال جداسازی پرده برداشت

از تماشای فصل پایانی فصل ۲ سریال جداسازی، جمله «همه آنها را میکشی» همواره در ذهنم پیچیده است. این جمله توسط دکتر ماور در حالی که جمما و مارک قصد دارند از آسانسور خارج شوند، فریاد زده میشود. در حالی که برداشتهای مختلفی از معنای این جمله داشتم، برای درک بهتر آن از دیچن لاچمن، بازیگر نقش جمما، سوال کردم. توضیحات او درباره این جمله به گونهای بود که تا فصل ۳ ذهنم را به شدت مشغول کرده است.
در قسمت پایانی فصل ۲، که در سال ۲۰۲۵ پخش شد، بالاخره دیدیم که جمما از طبقه آزمایشگاهی جهنمی فرار کرده و با مارک همراه میشود. در طول فصل، متوجه میشویم که لومن در تلاش است تا احساسات جمما را دستکاری کند، با استفاده از اتاقهایی که ترسها و نفرتهای او را به نمایش میگذارند. این فرآیند باعث شده بود که او بیش از ۲۰ بار از هم جدا شود.
اما زمانی که مارک برای نجات او وارد اتاق "Cold Harbor" شد، جمما موفق به فرار شد. در همین لحظه، دکتر ماور فریاد زد: «همه آنها را میکشی» و این جمله ذهن مرا کاملاً درگیر کرد. خوشبختانه، مایک ریس از CinemaBlend فرصتی پیدا کرد تا از دیچن لاچمن درباره این لحظه سرنوشتساز و این جمله معنادار بپرسد. او در پاسخ به این سوال گفت:
«در نگاه جمما، فکر میکنم دکتر به نسخههای مختلف درونیها اشاره میکند. نکته جالب در این سریال این است که مرگ همانطور که ما آن را میشناسیم، معنای واقعیاش نیست. اما ممکن است منظور او تغییراتی باشد که وقتی کسی از یک آستانه عبور میکند، دیگر آن نسخه از شخصیت باقی نمیماند. اینطور من این قضیه را تفسیر کردم. صحنهای فوقالعاده بود. روبی بنسون بازیگر بسیار بااستعدادی است و تمام صحنهها را تسخیر کرد.»
اظهارات لاچمن نشان میدهد که دکتر ماور احتمالاً به نسخههای مختلف جمما اشاره کرده که در طول مدت زمانی که در آن طبقه بهطور جداگانه زندگی میکرده، وجود داشتهاند. با انتخاب فرار همراه با مارک، او در واقع همه نسخههای دیگر خود را که در آنجا وجود داشتند از بین میبرد. این مفهوم، بهطور طبیعی، ترسناک و نسبتا مرگبار است.
اما هرچه بیشتر به این موضوع فکر میکنم، متوجه میشوم که این اتفاق چه تاثیری بر سایر کارکنان جدا شده خواهد داشت. برای من، این سکانس که شامل جمله «همه آنها را میکشی» است و در نهایت با مارک که جمما را بیرون از طبقه جدا شده رها میکند و خودش به آنجا بازمیگردد، نشاندهنده این است که همه درونیها (innies) در معرض خطر هستند. در این وضعیت، آنها نمیخواهند بمیرند و تصمیمات خارجیها (outies) برای فرار یا آزادی آنها میتواند به دنیایی منجر شود که در آن دیگر هیچ درونی وجود نداشته باشد.