جستجو در سایت

1397/03/08 17:50

پایان کدورت‌های مسعود کیمیایی و پرویز پرستویی

پایان کدورت‌های مسعود کیمیایی و پرویز پرستویی
داستان پرستویی و کیمیایی آنطور که باید پیش نرفت و آن‌ها اختلافات زیادی سر کار باهم پیدا کردند. به شکلی که بعد از اتمام فیلم پرستویی در برنامه سی و پنج فریدون جیرانی حاضر شد و گلایه‌ای اساسی کرد و مسعود کیمیایی هم جوابش را داد و موقعیت از قبل هم متشنج‌تر شد. تا اینکه در مراسم یادبود مرحوم ناصر ملک مطیعی اختلاف‌ها از میان رفت.

به گزارش سلام سینما اگر «قاتل اهلی» را دیده باشید و پیگیر اخبار مربوط به این فیلم بوده باشید، حتی اگر فیلم را هم ندیده باشید اما از مخاطبان پیگیر سینمای ایران باشید، در جریان کشمکش به‌وجود آمده میان پرویز پرستویی و مسعود کیمیایی در خلل ساخت «قاتل اهلی» هستید.

قاتل اهلی اولین همکاری مسعود کیمیایی و پرویز پرستویی در تمام طول این سال‌ها بود. قبل از آغاز فیلمبرداری مسعود کیمیایی نامه‌ای منتشر کرد با چنین مدخلی« با پرویز پرستویی دیر شده بود.» آنطور که از آن نامه و در پی آن تعریف و تمجیدهای پرستویی برمی‌آمد، همه انتظار داشتند که باز هم کیمیایی در کنار ستاره فیلم خود یک کاراکتر به یادماندنی را خلق کند. شبیه به کاری که بارها با بهروز وثوقی، فرامرز قریبیان، فریبرز عرب‌نیا و باقی بازیگرانش کرده بود. اما داستان پرستویی و کیمیایی آنطور که باید پیش نرفت و آن‌ها اختلافات زیادی سر کار باهم پیدا کردند. به شکلی که بعد از اتمام فیلم پرستویی در برنامه سی و پنج فریدون جیرانی حاضر شد و گلایه‌ای اساسی کرد و مسعود کیمیایی هم جوابش را داد و موقعیت از قبل هم متشنج‌تر شد.

اختلاف آن‌ها از آنجایی شروع شد که کیمیایی تصمیم گرفت نقش پولاد کیمیایی را در فیلم بیشتر کند و مدام سکانس‌ها و دیالو‌گ‌هایی برای او اضافه می‌کرد و همین مسئله باعث شد تا شخصیت پرویز پرستویی دست‌خوش تغییر شود و شمایلی پیدا کند که تا پیش از این نداشت. مثلا مطابق گفته خود پرستویی در صحنه‌ای با تغییر همه دیالوگ‌های پولاد، موضع شخصیت حاج سروش کاملا دست‌خوش دگرگونی و نزول شد...و این سرآغاز اختلاف‌ها بود.

تا اینکه در مراسم یادبود مرحوم ناصر ملک مطیعی ، در پی سخنان تاثیرگذار و شنیدنی پرویز پرستویی درباره ملک مطیعی فقید کیمیایی پشت تریبون آمد و در اثنی صحبت‌هایش از ملک مطیعی، با استقبال از حرف‌های پرستویی و البته تاکید آن‌ها به نوعی از او دلجویی کرد تا داستان اختلافاتشان همانجا بسته شود. «درود بر آدمی که نمی‌ترسد.»