توضیح پایان فیلم Anemone؛ وقتی شرم درونی به نیرویی ویرانگر بدل میشود
.png?w=1200&q=75)
فیلم «آنهمون» (Anemone) با هیاهویی بزرگ همراه بود، چرا که دنیل دی-لوئیس پس از اعلام بازنشستگیاش در سال ۲۰۱۷ (پس از Phantom Thread) بار دیگر به پرده بازگشت. اینبار نهتنها بازیگر اصلی فیلم است، بلکه فیلمنامه را نیز همراه پسرش رونان دی-لوئیس نوشته؛ کسی که با این اثر، نخستین تجربه کارگردانی خود را رقم میزند.
اما درحالیکه نام بزرگ دنیل دی-لوئیس میتوانست نوید بازگشتی خیرهکننده باشد، «آنهمون» به گفته منتقدان شبیه یک فیلم دانشجویی پرهزینه است؛ اثری تجربی با نگاهی شاعرانه به مفهوم شرم، انزوا و گناه شخصی، که در نهایت در مفاهیم خود غرق میشود.
متن حاوی اسپویل
داستان درباره دو برادر است: جِم استوکر (با بازی شان بین) که پس از سالها برای آشتی به دیدار برادر دورافتادهاش ری (دی-لوئیس) میرود؛ مردی که در کلبهای نمور و متروک در شمال انگلستان پناه گرفته — نمادی از پوسیدگی و انزوای درونی او. رابطه میان این دو، هسته اصلی فیلم را شکل میدهد: سکوت، خاطرات و احساس گناه، با گفتوگوهایی گسسته و سنگین.
بهتدریج آشکار میشود که ری فرزندی به نام برایان (ساموئل باتمِلی) از رابطهای با نِسا (سامانتا مورتون) دارد، اما آنها را ترک کرده است. جِم برای جبران گناه برادر، با نسا ازدواج کرده و نقش پدرخوانده برای برایان ایفا میکند. حالا، او میخواهد ری را به خانه بازگرداند تا شاید پسرش دوباره پدرش را بشناسد.
اما گذشته تاریک ری آرامآرام برملا میشود. در یکی از صحنههای کلیدی، او از دوران کودکیاش میگوید؛ از آزار جنسی توسط یک کشیش، و از انتقام سالها بعدش که با روایتی تلخ و طنزآمیز توسط خود او بازگو میشود. سپس فاش میکند که در دوران خدمت نظامی در ایرلند شمالی، جوانی زخمی را که هنوز زنده بود، کشته و بهدلیل این «جنایت جنگی» از ارتش اخراج شده است. همین گناه است که اکنون روحش را میفرساید.
فیلم در پایان، وارد قلمرویی سوررئال و نمادین میشود: ری موجودی عجیب در کنار دریا میبیند — اسبی نورانی با اندامهای درهمتنیده، چهرهای مخدوش و اندامی انسانی که یادآور از دسترفتگی معصومیت و فروپاشی روانی اوست.
فیلمبرداری بن فوردزمن با سایههای سنگین و رنگهای سرد، فضایی مالیخولیایی میآفریند؛ اما بهرغم زیبایی بصری، اثر به دام تکرار و استعارههای سطحی میافتد. حضور موسیقی پرطمطراق بابی کرلیک نیز مانع از شکلگیری لطافت احساسی میشود.
در واپسین دقایق، فیلم با توفانی از تگرگ به پایان میرسد، صحنهای که به گفته منتقدان یادآور سکانس معروف بارش قورباغهها در فیلم (Magnolia) پل توماس اندرسن است، اما بدون تأثیر و غافلگیری آن. این بارش نمادین سبب میشود ری از انزوای خود دست بکشد و با برادرش آشتی کند، هرچند پایان باز فیلم سرنوشت این بازگشت را نامعلوم میگذارد.
در نهایت، «آنهمون» فیلمی است درباره شرم، گناه و فروپاشی درونی انسان؛ اثری که میخواهد عمیق باشد، اما بیش از حد به استعارهها تکیه میکند. بازی دی-لوئیس درخشان است، اما کارگردانی پسرش هنوز در آغاز راه مانده.