جستجو در سایت

1396/10/27 00:00

پایانِ ناتمام!

پایانِ ناتمام!

  

پل خواب اولین تجربه ی سینمای اکتای براهنی فضای دوقطبی دارد نه می شود این فیلم را ضعیف دانست و نه آن قدر قوی است که بشود از آن دفاع کرد ضعف اصلی در ساختار به فیلم آسیب رسانده است و کمی هم ضعف در اصول پرداخت در روایت، پل خواب توانسته با بستر سازی مناسب قصه تعریف کند اما این قصه فقط شصت دقیقه می تواند با رعایت اصول درام فیلم را جلو ببرد از سوی دیگر براهنی خیلی سریع قصه ی فیلمش را به تماشاگر لو می دهد و از مقطعی به بعد مثلا از دقیقه ی بیست و پنج مخاطب به راحتی می تواند عناصر های شکل دهنده ی درام را پیدا کند و پایان فیلم را حدس بزند چرا که براهنی توانسته لحن را در فیلمنامه بدست بیاورد و حتی این لحن را به تصویر تبدیل کند اما این لحن می توانست با اتفاقات مختلف یا پیچیدگی هایی توام شود تا تماشاگر در یک تعلیق منطقی بماند اما اینکه فیلمساز پسری را نشان می دهد که به دلیل بدهی و کلاه برداری که از او شده در آستانه ی فروپاشی ست و سر راه آن پیرزن پولداری آن هم از نوع مرسومش که به عالم و آدم بد و بیراه می گوید قرار می گیرد و اضافه کنید که پسر به پول احتیاج دارد تا بتواند با زن عقدی اش ازدواج کند و بدهی اش را بدهد تا حدودی سطحی نگری در ایده ی قصه دیده می شود، نمونه ی همچین فیلم هایی را کم یا زیاد دیده ایم اما فیلمساز می توانست با پردازش بیشتر در جزئیات، چیدمان قصه را طور دیگری روایت کند، اما از طرفی دیگر به نظر می آید براهنی برای ساخت این فیلم دغدغه ی اجتماعی داشته است ولی راحت ترین گره افکنی را در نظر گرفته و گره یی که اساسا ما از آن بی خبر هستیم فقط می دانیم که شریک شهاب سر او را کلاه گذاشته چطوری؟ چگونه؟ کار شهاب چه بوده؟ البته در یالوگی گفته می شود اما کافی نیست، فیلمساز سعی می کند به این موارد ورود نکند شاید این احتمال را می داده که فیلمش دچار خرده پیرنگ شود اما این شیوه داستان گویی تا چه میزانی می تواند تماشاگر را متقاعد کند؟ پل خواب می کوشد با ایجاد فضا سازی و دیالوگ گویی سر مخاطبش را گرم کند اساسا به نظر می رسد خط روایی پل خواب از جنایت به بعد دچار یک سردرگمی محتوایی می شود انگار فیلمساز دیگر نمی تواند فیلمش را ادامه بدهد ، پل خواب با قصه ی ساده اش تا یک مقطعی خوب پیش می رود اما از سکانس جنایت به بعد انگار فیلم افت می کند، و فیلمساز مهم ترین هدفش نشان دادن قبل و بعد شهاب بوده است، در یک سکانس ندا به شهاب می گوید که دیگر چشم هایت مهربون نیست که بهتر می بود این دیالوگ را نمی گفت چرا که این طغیان شخصیتی شهاب کاملا مشهود است در اوایل فیلم یک حس دلسوزی نسبت به او داریم اما بعد از جنایت به آخر از او متنفر می شویم، فیلمساز در شکل گیری شخصیت شهاب اعتیاد را به آن اضافه کرده است براهنی سعی کرده مشکلات امروزی جوانان را به تصویر بکشد اما بهتر می بود که شهاب به شیشه اعتیاد نداشت چرا که اعتیاد این شخصیت باعث شده او به دلیل مصرف مواد مخدر تعادل روانی اش را از دست بدهد به همین جهت اقدام به جنایت می کند، در سکانس آخر به محسن می گوید تحقیرم کرد و من با پتک او را کشتم محسن با تمام توهمی که از مصرف شیشه دارد از این عمل شهاب متاثر می شود، واقعا اگر محسن جای شهاب بود همچین کاری را می کرد؟ پاسخ خیر است؛ چرا که محسن به دفعات ماجرای کرایه دادن خانم قدیمی را که دچار حواس پرتی ست تعریف می کند این تعریف ها باعث می شود درک کنیم محسن با شهاب فرق می کند او قصد سواستفاده از خانم قدیمی را نداشته از طرفی دیگر به دلیل وضع اخلاقی محسن خانمی قدیمی به او اجازه ی استفاده از دستشویی خانه اش را نداده در صورتی که وضع ظاهری موجه ی شهاب باعث می شود تا خانم قدیمی به او اعتماد کند ، شهاب بدهکار است و باید مراسم عروسی بگیرد همین نیازها دلیل محکم و متقاعد کننده یی برای فشردگی ذهنی شهاب بود اگر شهاب اعتیاد نداشت یا حتی سیگار هم نمی کشید به راحتی می توانستیم بحران های ذهنی او را باور کنیم یا حداقل یک فرق اخلاقی با محسن و آدم های آژانس در او احساس می شد، اما در شرایط فعلی انگار شهاب از اینکه خانم قدیمی او را در مهمانی تحقیر کرده به قتل می رساند این را هم اضافه کنید کسی که شیشه مصرف می کند دچار تعادل روانی نیست اگر آن سکانس مهم را یک بار دیگر به خاطر بیاورید متوجه می شوید یک آدمی که شیشه مصرف کرده است بعد از ارتکاب قتل به این اندازه گریان و ناراحت از وضع پیش آمده نمی شود اتفاقا رفتار شهاب بعد از دو قتل باید خیلی عادی به نظر می رسید اما دوگانگی در رفتار او دیده می شود آیا او برای بدبختی خودش یا از اینکه دو نفر را برای رسیدن به پول کشته است گریه می کند؟ مشخص نمی شود چون شخصیت شهاب به دلیل استفاده از مواد مخدر تمرکز روانی ندارد با اینکه به شدت انسان قابل اعتمادی به نظر می رسد اما فیلمساز اینقدر در مسائلی اجتماعی فرورفته است که فراموش کرده تا شهاب را مانند دیگر کاراکترها طراحی نکند، پدر شهاب به درستی توانسته از عهده ی نقش و مسئولیتش بربیاید اما پدر تا چه اندازه یی به شهاب کمک می کند؟ پدر معلم است و فقط یک خانه ی قدیمی دارد که وقتی می بیند شهاب گرفتار بدهی شده است ترجیح می دهد خانه را بفروشد و در پایان هم کار مهمی انجام نمی دهد یا حداقل ما نمی بینیم! حالا اگر جای پدر، مادر شهاب بود چه توفیری می کرد؟ اگر از پدر استفاده شده و مادر فوت شده است خوب باید کارکردی در راستای پیشبرد داستان داشته باشد اگر پدر حذف می شد و مادر شهاب در فیلم حضور داشت هیچ اتفاقی رخ نمی داد، همان طور که گفته شد براهنی بستر مناسبی را برای برای فیلمش انتخاب کرده اما زمانی که داستان کم می آورد براهنی هم تلاشی برای چفت و بست های آن نمی کند دعوای ندا و شهاب بعد از آن مهمونی با ارجاعات دیالوگی به دانستنی های مخاطب اضافه نمی کند یا پدر مخالف ندا چرا دیده نمی شود؟ این امکان وجود دارد که هنگام دیدن فیلم متوجه ی این اتصال های درام نشویم چرا که با فیلمی مواجه هستیم که پر لوکیشن و پردیالوگ است و از همه مهم تر سکانس به قتل رساندن خانم قدیمی و دوستش به تماشاگر شوک وارد می کند وقتی فیلم به پایان می رسد تازه جزئیات را کنار هم می گذاریم و متوجه کاستی های فیلم می شویم کاستی هایی که اگر نبودند پل خواب می توانست به یک اثرِ کامل تبدیل شود. پل خواب فیلمی بهتری می بود اگر با عجله به پایان نمی رسید البته اگر بشود نامش را پایان نامید انگار فیلمساز دیگر توان ادامه دادن ندارد، پدر به راحتی ماجرای قتل را می فهمد و یک نما او را کنار اداره پلیس می بینیم و نمای بعد پدر در خانه کنار تخت شهاب نشسته و ندا زنگ خانه را می زند و کات، این پایان نشانه ی چیست؟ و در چه مقطع زمانی ست؟ این پایان ناتمام به هیچ وجه نمی تواند متقاعد کننده باشد بعد از سکانس قتل، فیلمساز سعی کرده هر طوری که شده است فیلمش را تمام کند اگر سکانس های پایانی را به یاد بیاورید درک خواهید کرد که منطقی در گره گشایی احساس نمی شود پلیس  محسن را بازجویی می کنند آن هم به معمولی ترین شکل ممکن و از آن ساده تر پدر چه راحت از قتل پسرش با خبر می شود آیا جمع این سکانس ها می تواند پایان مناسبی برای پل خواب باشد؟ فیلمی که شروع خوبی دارد اما یک باره عناصر های مهم که فیلمساز می توانست از آن ها استفاده ی درستی بکند دست خوش کلیشه هایی می شود برای پایانِ ناتمامش! در سکانس آخر نمی شود درک کرد که هدف پدر از باز نکردن درب به روی ندا چیست؟ آیا پدر فکر می کند پسر قاتلش نمی تواند ندا را خوشبخت کند ؟ البته این یک حدس است زیرا که به طور قطعی نمی شود درباره ی پایان پل خواب نظر داد.

ساعد سهیلی در پل خواب به درستی انتخاب شده و توانسته نقش یک جوانی که به شیشه اعتیاد دارد را به خوبی ایفا کند و سهیلی استاندارهای لازم را برای برقراری با شخصیت را درک کرده است در بعضی از سکانس ها با چشم هایش بازی کرده است که فرایند اعتیاد و تاثیر آن بر روی ذهن را به تماشاگر القا می کند سکانسی که در مقابل آینه دچار توهم ذهنی ست نشان دهنده ی بازی خوب و به قاعده ی سهیلی ست اما اگر سکانس قتل با تمرکز بیشتر در شکل گیری شخصیت از جانب فیلمساز اعمال می شد بازی بهتری را سهیلی شاهد بودیم با این حال که آن سکانس توانسته به تماشاگر شوک وارد کند، هومن سیدی همانند فیلم های گذشته اش نقش محسن را بازی کرده همان لحن طنازی که دیالوگ های بامزه می گوید اما این لحن به دلیل استفاده ی محسن از مواد مخدر است؟ پس چرا مثل همیشه اش بازی می کند فیلم های قبلی سیدی را به یاد بیاورید نکته ی جدیدی از سیدی در پل خواب دیده نمی شود انگار با همان تیپ سریال عاشقانه به این فیلم پرتاب شده است با اینکه این فیلم قبل از سریال عاشقانه ساخته شده.

در کارگردانی نکته یی که بسیار اهمیت دارد دغدغه ی قصه گویی ست فیلمساز تا مقطعی به درستی توانسته قصه تعریف کند و بتواند میزان سن های استانداردی را به تصویر بکشد حرکت دوربین یا قاب هایی در فیلم دیده می شود  نشانه یی از تسلط براهنی ست می شود اشاره یی کرد به سکانس پلانی که شهاب وارد خانه ی خانم قدیمی می شود این سکانس پلانِ حدود ده دقیقه از نکات مثبت فیلم محسوب می شود و سکانس قتل خانم قدیمی به دلیل شوکی که به تماشاگر القا می شود سکانسی از فیلم خانه پدری را یادآوری می کند با اینکه آن فیلم به دلیل چنین سکانسی سال ها توقیف مانده است، پل خواب فیلم روانی ست که می توانست به مخاطبش اطلاعات کمتری بدهد یا پایان معقول تری داشته باشد تا فیلم قابل قبولی باشد.فیلمبرداری پیمان شادمانفر و تدوین سپیده عبدالوهاب از نکات مهم در بخش ساختاری محسوب می شود دوربین و تدوین در کنار هم توانسته اند باعث فضاسازی شوند، از رنگ تصویر کاسته شده است تا فضای فیلم و موقعیت هایش به درستی قابل درک باشد از سوی دیگر تدوین هم توانسته ریتم فیلم را متعادل کند اتصال نماها اگر چه در سکانس های پایانی شدت گرفته اما به نظر می رسد این شتاب زدگی به فیلمنامه و کارگردان مربوط باشد.

پل خواب در برهه یی اکران شد که چند فیلم بی محتوا در حال نمایش است با دیدن این فیلم می شود حداقل چند دقیقه یی به آن فکر کرد.