تبلیغاتی، هالیوودی و جنگ طلب
تردیدی ندارم که سیکاریو 2 بهتر از فیلم اصلی نیست. جدا از نبود راجر دیکنز فیلمبردار و کارگردانی فوقالعاده دنیس ویلیو، حتی حضور نویسنده اصلی فیلم یعنی تایلر شریدن هم برای مخاطب دلگرمکننده نیست. فیلمنامههایی که تایلر شریدن مینویسد، مشکلاتی اعم از ساده شدن روایت پر و پیچ خم یک اثر در اواسط فیلم و پایانبندی شستهورفته که حتی در آخرین اثر وی Wind River همچنین مشکلی وجود داشت. سیکاریو 2 خوب شروع میشود؛ شروع طوفانی دارد که مخاطب را برای تماشای ادامهی فیلم بر روی صندلی میخکوب میکند اما در اواسط، داستان به بیراهه کشیده میشود و در پایانبندی آنهم بهگونهای است که این سؤال به ذهن مخاطب میآید که لازم بود که یک قسمت دیگری از فیلم خوشساخت سیکاریو ساخته شود؟
این نکته اشارهکنم که سیکاریو 2 یک فیلم هالیوودی تمامعیار است و بهروشنی، تبلیغاتی از قدرتمند و پیشرفتهتر بودن تجهیزات نظامی آمریکا را به رخ میکشد که این دید تبلیغاتی، ممکن است برای کسانیکه علاقهای به فیلمهای جنگی عصر سینمای مدرن ندارند و آثاری با درونمایه ضد جنگ را نسبت به این آثار ترجیح میدهند، آنها را تشویق به تماشای این اثر نمیکنم.
سیکاریو 2 همانند مد مکس جاده خشم میماند که در جادههای طولانی و خشک مرز مکزیک و آمریکا، نیروهای آمریکایی برای نجات یک دختر مجبور میشوند با نیروهای کارتل مکزیک دربیفتند که در چند سکانسی بهشدت جذاب و هیجانانگیز هستند. بازی فوقالعاده جاش برولین و دل تورو از نکات برجسته این اثر است و حتی تایلر شریدن در این زمینه حداقل خوب عمل کرده است که جای خالی امیلی بلانت (بازیگر نقش اول فیلم اصلی) در این اثر احساس نمیشود. فیلم مردانهای است که بیشتر بر روی شخصیت مرموز آلخاندرو (دل تورو) تأکید دارد که تا حدودی، لایههای درونی از شخصیت وی را به مخاطب نشان میدهد اما آنچنانکه سازندگان ادعا کرده بودند که فیلم سیکاریو 2 فیلم دل توروست نیست، به نظرم هر دو کاراکتر در فیلم به یک میزان به آنها پرداخته شده بود. سیکاریو 2 فیلمی سرگرمکننده است اما دنبالهای درخور برای فیلم اصلی نیست. شایعاتی هم در مورد ساخت قسمت سوم شنیده میشود که با پایانبندی اینگونه سیکاریو 2، شاید این شایعه به حقیقت تبدیل شود.