کوارون استاد قصه گویی است

ترجمه اختصاصی سلام سینما
پس از اثر بی نظیر او یعنی «جاذبه» که فیلم افتتاحیه ی جشنواره ی ونیز در سال 2013 بود ، «آلفونسو کوارون» هم مثل شخصیت اول فیلمش یعنی «ساندرا بولاک» نیاز داشت تا به زمین برگردد. او با جدیدترین اثرش یعنی فیلم «رم» از سال های پایانی دهه 70 میلادی تا تابستان 1971 به مکزیک بازگشته است. تصویری از یک خانواده متوسط به بالا از زاویه ی دید «کلئو»(یالیتزا آپاریچیو) می بینیم ، او کسی است که به میراث تاریخی مکزیک اهمیت زیادی می دهد و خود را خدمتگذار آن می داند و ان قدر زمان خود را صرف آن می کند که شاید وقتی برای تمیز کردن حیات خانه اش نداشته باشد. اولین چیزی در فیلمبرداری فاخر سیاه و سفید فیلم می بینیم ، آب و کفی است که در حال شستن کف زمین است و در آن سایه ای از یک هواپیمای جت که در حال گذر از آسمان است ، دیده می شود. این تصویر در لفافه به ما می گوید که «رم» درباره ی پستی ها و بلندی های زندگی است.
داستان فیلم به آهستگی روایت می شود ، در قدم اول کوارون جغرافیای خانه و روابط آدم هایی که درون آن زندگی می کنند را به مخاطب معرفی می کند ، بچه های کوچکی که صادقانه عاشق «کلئو» هستند ، پسر بزرگتر که معمولا در حال غر زدن است ، مادربزرگ که حضورش همراه با سکوت است ، یک مادر بلند پرواز و پدری که بیشتر در فیلم مانور می دهد و در ابتدای فیلم به سختی در حال جاکردن ماشین خود در پارکینگ هستند. از ابتدای فیلم مشخص است که او در این داستان جایی ندارد و بسیار زود به یک سفر کاری در کانادا می رود که مدت آن بی نهایت است و همسرش «سوفیا»(ماریتا دی تاویرا) را همراه خود نمی برد. در همین حین بنظر می رسد رابطه ی «کلوئی» با مربی هنر های رزمی «فرمین»(خورخه آنتونیو گوئه ررو) به خوبی در حال پیش روی است اما «فرمین» او را در یک سینمای پر از دود می پیچاند (او را ترک می کند).
می توان گفت که قصه ی فیلم کوتاه است اما مانند فیلم «فرزندان انسان» آن چیزی در پیش زمینه ی داستان در حال رخ دادن است ، فیلم را جذاب می کند. تشویش و اضطراب ناشی از مسائل سیاسی و نظامی مثل یک توپ جنگی مانند موسیقی فیلم به یکباره بطور غیر منتظره و گاهی همراه با خشونت وارد زندگی بازیگران اصلی می شوند. پوستر جام جهانی 1970 ، موسیقی همان دوران ، کشیدن پیپ در حین دوچرخه سواری و صحنه هایی از این دست حس زنده و عمیق نوستالژی را در مخاطب زنده می کند. سکانس هایی که در خیابان ها از جلوی لنز دوربین کوارون می گذرند ، در حال ساختن یک نسخه ی قدیمی از زندگی اجتماعی ، فعالیت های خیابانی ، غذا خوردن مردم در رستوران ها ، دانشجویان معترض ، تمرین نظامی ها در میادین شهر ، هستند.
کوارون تصویربرداری «رم» را نیز بر عهده دارد و به همین دلیل این فیلم دارای یک نگاه عمیق جذاب است. کوارون استاد قصه گویی تصویری است ، او گاهی تغییرات کوکی در قاب تصویر اعمال می کند که اهمیت آن بعدا مشخص می شود. سکانسی که بچه ها در حال شنا در اقیانوس هستند و به دردسر می افتند مانند تمام سکانس های «جاذبه» هیجان انگیز و ترسناک است. عمق توجه او و تصویر برداری سیاه و سفید آن قدر دارای تازگی و تنوع است که شاید نگاه دیگران را به این نوع تصویربرداری تغییر دهد. می توان گفت که او کم و بیش از حقه های «برگمان» و «فلینی» نیز در فیلمبرداری سیاه و سفید فیلمش استفاده کرده است.
منبع : CineVue
مترجم : وحید فیض خواه