جستجو در سایت

1397/08/21 00:00

فراز و نشیب یک قهرمان فمینیست

فراز و نشیب یک قهرمان فمینیست

ترجمه اختصاصی سلام سینما

فیلم «دختری در تار عنکبوت» یک فیلم خوش ظاهر در ژانر اکشن-تریلر است که تلاش می کند تا «لیزبت سلندر» را به دنیای جیمز بند ، جیسون بورن و بتمن نزدیک کند. اما با این حال نتیجه ی این فیلم که با مهارت بالایی توسط «فید آلوارز» ساخته شده (الهام گرفته شده از رمان های «استیگ لارسن» فقید و اقتباس شده از کتاب «دیوید لاگرکرانتس») مانند سایر محصولات امروزی سینمایی که در آنها ریشه و اساس فیلم فدای مسائل تبلیغاتی می شود ، فیلم درخشانی نیست. «کلیر فوی» به خوبی نشان می دهد که می تواند یک سلندر قابل احترام باشد.

پس از اولین اکران در جشنواره فیلم رم ، این فیلم 9 نوامبر در آمریکا و 21 نوامبر در بریتانیا به روی پرده های سینما خواهد رفت. در سال 2011 ، فیلم «دختری با خالکوبی اژدها» اثر «دیوید فینچر» توانسته بود با فروشی نزدیک به 233 میلیون دلار در سرتاسر جهان روبرو شود که این ارقام برای فیلم «دختری در تار عنکبوت» کمی بزرگ بنظر می رسد. طرفداران فیلم «تاج ها» به خوبی بخاطر دارند که حضوری فوی نیز باعث افزایش درآمد فیلم نشد.

وقتی فیلم شروع می شود ، «لیزابت سلندر»(کلیر فوی) را می بینیم که یک برنامه نویس کامپیوتری بنام «فرانس»(استفن مرچنت) با او تماس گرفته و از او تقاضا می کند که در از کار انداختن یک سیستم نظامی که به دولت آمریکا فروخته ، او را یاری دهد زیرا او از طراحی سیستم برای دولت بسیار پشیمان است. عملیات دزدی او موفقیت آمیز است اما توجه یک مامور ناسا بنام «نیدهام»(لکیث استنفیلد) که به استکهلم سفر کرده تا آن سیستم نظامی را برگرداند ، به شدت جلب می کند. دیری نمی پاید که سلندر متوجه می شود که این فقط امریکایی ها نیستند که به دنبال این برنامه ی ارزشمند و خطرناک هستند.

آلوارز با طراح صحنه «ایو استوارت» و فیلمبردار «پدرو لوک» کار کرده تا مطمئن باشد که هر صحنه از فیلمش به اندازه کافی جذاب و درگیر کننده می شود و نتیجه ی کار آنها جلوی چشمان مخاطب مانند یک پالتی از رنگهای سیاه ، سفید ، نقره ای و طوسی است. با اینکه از نظر قدرت تریلر پایین تر از «دختری با خالکوبی اژدها» قرار می گیرد ، اما صحنه های اکشن و گجت های شیک این فرصت را به فوی می دهد تا به خوبی از پس صحنه های تعقیب و گریز اتومبیل ، تیراندازی و نبرد های تن به تن برآید.

خوشبختانه فیلم بیش از حد به مسائل فنی درباره ی هک کردن نمی پردازد و در این زمینه صادقانه عمل می کند.مناظر برفی سوئد پس زمینه مناسبی برای منفجر کردن ساختمان ها و موتورسواری روی یخ است. جلوه های بصری وقتی شروع به خودنمایی می کنند که یک شخصیت از زندگی گذشته سلندر وارد می شود که مشخص می شود «استاد عنکبوت» است. این دشمن قدیمی، سلندر را بیهوش کرده و او را درون یک کیسه پلاستیکی می اندازد. اگرچه برخورد نهایی آن ها در شرایطی احساسی رخ می دهد که نقطه ضعف اصلی فیلم است.

اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم ، فیلم در تلاش است تا به شخصیت اصلی به عنوان یک شخصیت فمینیست احترام بگذارد و او را در مرکز داستان قرار دهد و به همین دلیل است که سایر شخصیت ها مثل «مایکل بلومویست»(اسویر گادناسون) که همکار خبرنگار اوست ، به حاشیه رانده می شوند. بر روی پرده سینما ، سلندر همواره یک سرگروه است که همه در حال استناد کردن به او هستند که این از کارکتر های باند و بورن گرفته شده است.

فوی با توانایی بالایی از پس محافظه کاری سلندر در احساساتش و تیزهوشی او برمیاد اما باز هم نقش آفرینی او بطور ناخودآگاه یادآور نقش آفرینی «نیومی راپیس» و «رونی مارا» است. و همچنین راهبرد فیلم برای برجسته تر کردن نقش اکشن قهرمان فیلم ، غر زدن راجع به شباهت ها و محدودیت هاست. با اینکه آلورز بر معصومیت سلندر به عنوان زنی مورد تجاوز و جنایت واقع شده ، اصرار می ورزد ، اما باز هم سبک روایت پیچیده و گاها اتوپایلت فیلم باعث می شود که جوانب احساسی قهرمان فیلم کاملا نادیده گرفته شود.

منبع : اسکرین دیلی

مترجم : وحید فیض خواه