سمفونی بی خدایی

آمادئوس فیلمی خارق العاده از میلوش فورمن است که با موسیقی حیرت انگیز و بازی های کم نقص بازیگران خود جوایز زیادی را در سطح بین المللی کسب کرده است.فیلم بر اساس نمایشنامهای به همین نام از پیتر شِیفِر ساخته شده و به زندگی دو موسیقیدان ساکن وین اتریش، ولفگانگ آمادئوس موتسارت و آنتونیو سالیِری، در نیمه دوم سده هجدهم میپردازد. منطق روایی و داستانی این فیلم از سطح بالایی برخوردار است،سطحی که نظر منتقدان زیادی را به خود جلب کرده است.استفاده استادانه از شاهکارهای موسیقی کلاسیک اروپا در فیلم و میزانسن شگفت انگیز و جمع آن با بازی های بی عیب و نقص بازیگران از این اثر سینمایی نمونه ای موفق در ژانر بیوگرافی ساخته است.ژانری که معمولا آثار آن بسیار کسل کننده و سطحی است.
فیلم علی رقم غنای بالای اثر از نظر فرم و منطق روایی، اما از نظر محتوایی دارای زوایایی است که برخواسته از نوع نگاه خالقین اثر به یکی متعلقات ایمان یعنی خداوند متعال است، نگاهی اومانیستی که دارای نکات قابل تعملی است که در این نوشته قصد پرداختن به آن را داریم.
با اینکه کاراکترهای اصلی فیلم واقعی هستند اما ماجرا سندیت تاریخی ندارد به طوری که پس از اکران آن با انتقاد جدی موسیقیدانان و طرفداران موتسارت و سالیِری مواجه شده است. انتقادات بیشتر معطوف به ارائه داستانی تخیلی حول دو شخصیت اصلی و همچنین اغراق در شخصیت پردازی اثر بود. ایرادی که شاید در وهله ی اول نقصی برای کار محسوب شود اما با توجه محتوای آن بیشتر به پوششی برای بیان اعتقادات می نماید.
برخلاف اسم فیلم که برگرفته از شخصیت موتسارت است،شخصیت اصلی اثر سالیِری موسیقیدان دربار به عنوان ضد قهرمان داستان می باشد، وی فردی میان مایه و بشدت مذهبی که پس از ناامید شدن از خدای خود از هیچ کاری برای مقابله با استعداد و محبوبیت موتسارت فروگذار نمی کند! اعمال و رفتاری متناقض با فرهنگ و باورهای وی که منجر به فروپاشی اعتقاداتش میگردد.
نویسنده به طرزی ماهرانه افکار التقاتی خود در موضوع باور به خدا را در پس حسادت یک انسان کم استعداد پنهان نموده است. با اینکه بیننده بیشتر شاهد دسیسه های ضد قهرمان داستان نسبت به فردی موفق است، اما کشمکش درونی سالیِری در طول فیلم و رنگ باختن اعتقادات وی تا جایی که منجر به آتش زدن مجسمه مسیح میگردد وجه اصلی فیلم است! وجهی که در آن سالیِری در تقابل منافقانه با فردی عیاش و خوش گذران حتی با کمک خدای خود شکست میخورد! مرگ تدریجی اعتقادات سالیِری فردی از جمله افراد مذهبی جامعه که همهی استعدادش در اتصالش به قدرت است و لاغیر! اعتقاداتی که رنگ میبازد و انسانی به شدت پایبند به دین را به انسانی دورو و پست تبدیل میکند!
آمادئوس جزء تاثیر گذارترین آثار سینمای غرب در حوزه حمله به باور های دینی است، فیلمی چند لایه و پیچیده که به طرزی ماهرانه و هنرمندانه باورهای دینی را هدف قرار داده است.خالق اثر با داستانی تخیلی و با چاشنی طنز سعی در به چالش کشیدن باورهای دینی دارد، تلاشی که با استفاده هنرمندانه از فرم به خوبی از پس آن برآمده است. فیلم به شیوهای استادانه با انتخاب موتسارت به عنوان فرد موفق داستان و اغراق در ویژگی های منفی شخصیتی وی همچون شرابخواری و لودگی عملا راه را برای برداشت نهایی خود هموارتر کرده است، به طوری که سالیِری فرد مذهبی داستان در مقابل هنرمندی عیاش دچار شکست میشود و این شکست در طول زندگی وی را به پوچی و سقوط معنوی میکشاند، سقوطی که در آخر به انکار خدا و در نهایت به خودکشی منجر میگردد.
اما در مقابل ضد قهرمان داستان، موتسارت قرار دارد، شخصیتی با استعداد که ضمن عدم اعتقاد به وجود خدا، بهشت و جهنم انسانی خوش قلب، پرتلاش و پایبند به اصولش است! هر چند سالیِری دوست خود را در تنگنای اقتصادی قرار داد و وی را حذف کرد اما انسان لذت گرا "موتسارت" در اوج فشار به خوشی زندگی میکرد! چیزی که آرزوی بشریت است! این دو گانه انسان لذت گرا و موفق "موتسارت" و انسان مذهبی و مشوش" سالیِری " به نوعی تداعی کننده تقابل دو تفکر است که پیروز نهایی آن انسان محوری و لذت گرایست! عقیده ای که آمادئوس ضمن تداعی کردن آن برای مخاطب خود، این مفهوم را نیز در ذهن مخاطب نهادینه میکند که باورهای مذهبی نه تنها کمکی به انسان نمی کند بلکه باعث عقب افتادگی و پستی او نیز میگردد.
باورهایی که آمادئوس آن را مورد هجمه قرار داده شاید بیشتر اعتقادات مسیحیت باشد ولی نتیجه ی آن نقد دینداران نیست بلکه نفی اعتقادات آنان است، انکاری که منجر به ارائه نسخه لذت گرایانه و انسان محور توسط خالق اثر است. هدفی که این دسته از آثار طی چندین دهه پیکیر نهادینه کردن آن در توده های مردم هستند.
اما نکته قابل توجه در این دست از تولیدات سینمای غرب، بیان مفاهیم در پس فرمی کم نظیر است که باعث تاثیر هر چه بیشتر تفکر حاکم بر فیلم در عمق وجود مخاطب می شود. ارائه مفاهیم با خلق شاهکارهای هنری در مدیوم سینما نکته ایست که در سینمای دینی و علی الخصوص سینمای ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است.