جستجو در سایت

1398/11/05 00:00

شنیده ام خانه ها را رنگ می کنی؟

شنیده ام خانه ها را رنگ می کنی؟

همه ما اسگورسیزی را می شناسیم و آثار ماندگار او نظیر راننده تاکسی را شدیدا دوست داریم.خودم به شخصه انتظار نداشتم که اسکورسیزی بتواند فیلمی را روانه سینما کند یا بهتر است بگویم هدیه کند که با قاطعیت می توانم بگویم که بهترین اثر ساخته شده به دست اوست.اثری که هنگام تماشایش می شود پختگی اسکورسیزی در بیش از 40 سال فعالیتش را مشاهده نمود.ثانیه به ثانیه فیلم،برای طرفداران خاطره بازیی دوست داشتنی است.البته این بدین معنا نیست که Irishman شبیه آثار دیگر اوست.نمی شود گفت متفاوت ترین ولی مرد ایرلندی یکی از متفاوت ترین آثار اوست.اثری که هیچ عجله ای برای نشان دادن تردستی هایش ندارد و به تدریج و آرام آرام به پوست گوشت واستخوان مخاطب نفوذ می کند.نمونه بارز آن را می شود فیلمنامه نمود.فیلمنامه نویس اثر،استیون زالیان است.فیلمنامه نویسی که مهارتش را در فهرست شیندلر دیده بودیم.همکاری او و اسکورسیزی نتیجه حیرت آوری را رقم زده.به سبک و سیاق آثار قدیمی اسکورسیزی،فیلم پر از دیالوگ های هجو آمیز است.با این تفاوت که این دیالوگ ها اینبار از دهان افرادی شکست خورده بیرون نمیآیند.بلکه از دهان افرادی که قشر مرفح جامعه هستند و به ظاهر دلسوز افراد دیگرند.افرادی که به جز خودشان به هیچ چیز اهمیت نمی دهند.اسکورسیزی اینبار،دنیای مافیا ها را در فساد غرق نمی کند.فساد افراد را تدریجی به مخاطب نشان می دهد.به جای اینکه ضربات مهلکش را همان اول بزند،آنقدر صبر می کند تا تاثیرش به مراتب بیشتر شود.کاراکتر های فیلم هیچگونه قوس شخصیتی ندارند که این اصلا یک ضعف نیست.اسکورسیزی به جای اینکه مانند آثار قبلیش تحولات شخصیت هایش را به تصویر بکشد،تلاش کرده مخاطبش را آرام آرام به کاراکتر هایش نزدیک کند.کاراکتر های فیلم در پایان همان هایی هستند که در ابتدا بودند.با این تفاوت که اینبار شدیدا قابل درکند.زالیان به کمک اسکورسیزی،آنچنان عمقی به شخصیت هایش داده که واقعا بی سابقه است.مدت زمان سه ساعته فیلم که اصلا و ابدا طولانی نیست هم به خاطر همین است.

علاوه بر زالیان اسکورسیزی هم به سیم آخر زده و هرچه میتوانسته رو کرده.در سکانسی که همسر جیمی هافا سوار ماشین می شود و می خواهد ماشین را روشن کند،اسکورسیزی با مهارتی مثال زدنی اوج هیجان و استرس را منتقل می کند.در جایی که ناگهان موسیقی قطع می شود و او با کات هایی که لحظه به لحظه سریعتر می شوند تپش قلب مخاطبش را به اوج می رساند.سکانس های قتل اثر واقعا مثال زدنی است.هنوز هیچ کارگردانی درکش از خون به اندازه اسکورسیزی زیاد نیست.او در فیلم جدیدش اصلا قصد نداره تا با خشونت هجو وارد کند.خشونت در ایرلندی به منزجر کننده ترین شکل ممکن به تصویر کشیده شده است.اینبار حرف های رکیکی که از دهان کاراکتر ها بیرون می آید هجو نیستند.بلکه واکنش ها نسبت به این حرف ها هجو است.در سکانسی که هافا در یک اتاق زیردستانش را به فحش می کشد به واکنش فرانک دقت کنید.اینبار کاراکتر ها به جای اینکه به فحش شنیدن به به کنند،نسبت به آن واکنش نشان می دهند.

سکانس های سه نفره اثر با حضور جو پشی،رابرت دنیرو و آلپاچینو خارق العاده اند.این سه نفر قطعا یکی از بهترین بازی های عمرشان را انجام داده اند.مخصوصا آلپاچینو که درخشان است.بروز هیجان و خشونت طلبی های درونی و انفجار های لحظه ای کاراکتر هافا فقط از شخص آلپاچینو بر می آید.پشی اینبار ساکت است.او به جای اینکه جد و آباد افرادی که با آن ها مشکل دارند را نبش قبر کند،اینبار جوری از آن ها انتقام می گیرد که حتی تصورش هم سخت است.اقتداری که کاراکتر او دارد بی نظیر است.دنیرو با وجود اینکه در سکانس های اکشن خسته به نظر می رسد اما هنوز در بازی با چهره بهترین است.سکانس هایی است که او در ظاهر باید از دستورات راسل پیروی کند در حالی که دلش راضی به انجام کار نیست.لحظاتی است که فقط به افق خیره می شود نگاهش آنچنان پر مفهوم است که اصلا دوست ندارید یک کلمه از دهانش بشنوید.

اسکورسیزی با ایرلندی اثبات می کند که هنوز دوران او تمام نشده.اثبات می کند که استودیو ها می توانند به پروژه های غول آسا او اطمینان کنند.چون قطعا در حال حاضر ما داشتن این فیلم را بیش از اسکورسیزی به نتفلیکس مدیونیم که با وجود سنگین بودن پروژه،تصمیم گرفت که از پول بگذرد و نامش را برای همیشه در تاریخ سینما حک کند.#نتفلیکس_تشکر