شنای نابرابر اخلاقیات در جامعه ای متزلزل
فیلم «شنای پروانه» به یکی از خلاء های امروز جامعه ایرانی یعنی تزلزل اخلاقی می پردازد. جامعه ای با شمایل نیمه مدرنیته اما گرفتار در سنت ها و آرام آرام دورمانده از اخلاق. روایتی چندگانه از انسان هایی که هر یک به دلیل نداشتن ثبات اخلاقی و شخصیتی و در پی دلایلی متعدد مرتکب خیانت، جنایت و بی قیدی در جامعه ای می شوند که حتی اگر گذاره ی بنیادین و غیرقابل حذف شدن دین را نیز به کناری بگذاریم، بازهم پیشینه ی فرهنگی و تمدنی آن به تنهایی می تواند عاملی برای فرار از این هجمه گسترده بی اخلاقی باشد. اما به دلیل فهم ناصحیح از مدرنیته و کژتابی های امروزی از درک صحیح آموزه های اخلاقی و بی کفایتی تلاش ها برای ترویج آن اسیر رویدادهایی در فیلم می شویم که در شان مردمان این مرز و بوم نیست.
فیلم محمد کارت، اثری داستان محور است که وقت کشی ندارد. دائم در حال تغییر فضاهای داستانی اش است و این کار با توجه به طیف وسیعی از شخصیت ها و کاراکترهای متنوع که اتفاقاً همگی به خوبی از پس نقش های ریز و درشت اثر برمی آیند، گیرایی متن فیلمنامه را برای مخاطب افزون می نماید. داستان حول محور رویدادهای زندگی یک گنده لات جنوب شهری است که به دنبال پخش کلیپی غیراخلاقی از همسرش دست به قتل وی می زند و ادامه فیلم روایتی از تلاش برادر او برای نجات اش و تورّق رویدادهای زندگی افرادی است که با وی معاشرت دارند.
جذب مخاطب و جلب توجه او به فیلم، از نیازهای سینماست كه باید از مرحله نگارش فیلمنامه تا نمایش مورد توجه قرار گیرد. تعلیق مناسب این فیلم که از همان اوایل فیلم برای مخاطب شکل می گیرد این وظیفه را به خوبی ایفا می نماید. ارائه تدریجی اطلاعات، و سرگردانی مخاطب برای دانستن پاسخ چه خواهد شد یا چگونه خواهد شد در این فیلم به بهترین نحو ایجاد می شود. خصوصاً جو خشن و تا حدی دلهره آور آن که خود برای میخکوب کردن مخاطب در دقایق آغازین فیلم کافی است.
فیلم با توجه به تنوع ماجراها و ضرباهنگ مناسبی که دارد تلاش بسیاری دارد تا نشان دهد شخصیت های فیلم و به تبع آن اقدامات و تصمیماتشان طبق نیاز هر یک از آنها اتخاذ می شود. مضاف بر آنکه شکل دادن به شخصیت ها در این فیلم برآمده از بطن بخشی از جامعه است که به دلیل محجوریت های زمانه همواره در یک قالب محکوم مشاهده کننده ی ظلم جماعتی هستند که خود را ذیل انواع خشونت ها مخفی نموده اند و برای ادامه حیات شان نیازمند مشاهد گرانی هستند که بی صدا آنها را همراهی کنند و دم برنیاروند.
بازی بازیگران فوق العاده است. از پانته آ بهرام و طناز طباطبایی تا علی شادمان و علیرضا داوودنژاد و مه لقا باقری، همگی در حد همان نقش های کوتاه درخشان و پر فروغ ظاهر می شوند. در این بین از هنرنمایی امیرآقایی نباید گذشت. جایی که او در برابر دوربین روایتگر شخصیت یکی از گنده لات های جنوب شهری می شود و نبوغ بازیگری او در ساختن یک تیپ شخصیتی جدید و متفاوت از نقش های همیشگی اش ، سطح و عیار او را برای سنجش توانمندی هایش در سینمای ایران بالا می برد.
و اما جواد عزتی؛ جواد عزتی که امسال با پنج فیلم در جشنواره حضور دارد احتمالا یکی از شانس های جدی برگزیده شدن به عنوان بهترین بازیگر مرد امسال سینمای ایران خواهد بود. بازی او در این فیلم خیره کننده است. سیر تحول شخصیتی او از یک فرد آرام و منطقی به یک گنده لات، و فراز و فرودها و درگیری های درونی اش برای نیفتادن در ورطه ای که برادر او سالهاست به آن دچار شده یکی از نقاط عطف بازیگری او در این فیلم است.
اساساً بازیگران این فیلم از حد متوسط سینمای ایران بالاتر ظاهر می شوند و باورپذیری مناسبی برای مخاطب ایجاد می نمایند.
گریم اثر بسیار خوب و در جهت بزرگ نمایی ضروری شخصیت ها انجام شده و برای مخاطب باورپذیری خوبی از کارکترها به دست می دهد. این مهم در کنار میزانسن ها و طراحی صحنه مناسب که به نظر ناشی از شناخت خوب سازندگان اثر از محیط های این چنینی در جنوب شهر تهران است با دقت و جزئیات آماده سازی شده است و یکی از برگهای برنده اثر است.
در مجموع این اثر با توجه به جنس روایی گیرایی که دارد می تواند برای کسب برخی از جوایز این دوره جشنواره شانس های جدی داشته باشد.