نگاهی به متن و حاشیه فیلم فجر/ وقتی اشک تماشاگران فجر روان شد

روز چهارم سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر با فیلم ایرانی آمریکایی «آن شب» آغاز شد. ساخته «کوروش آهاری» که پیش از نمایش در جشنواره از آن به عنوان فیلمی در ژانر وحشت یاد می شد اما چنان که انتظار می رفت تماشاگران را وحشت زده نکرد.
آهاری در نشست رسانه ای فیلم در جشنواره، «آن شب» را اثری روانشناختی با المان های سینمای وحشت توصیف کرد که در تلاش برای بازنمایی درونیات کاراکترهاست.
از نکات جالب توجه درباره «آن شب» تولید فیلم در کشور آمریکا بود، حال آن که بیشتر صحنه های فیلم در یک هتل فیلمبرداری شده بود و نماهای خارجی اندکی داشت. کوروش آهاری در این زمینه، هدف از ساخت فیلم در آمریکا را معرفی بیشتر سینماگران ایرانی به سینمای آمریکا دانست و از همکاری عوامل فنی ایرانی ساکن آمریکا در پروسه تولید خبر داد.
از خود فیلم که بگذریم، حضور «شهاب حسینی» از جذابیت های «آن شب» به حساب می آید. حسینی که چند وقتی است به آمریکا مهاجرت کرده و فعالیت سینمایی اش را آن جا پیگیری می کند، علاوه بر بازی در فیلم، در پروسه تولید آن نیز نقشی تاثیرگذار داشته است.
این بازیگر که سخنان او پیش از جشنواره در واکنش به صحبت های مسعود کیمیایی واکنش های زیادی برانگیخته بود، قرار بود روز چهارم جشنواره، در نشست رسانه ای «آن شب» حضور یابد اما سفر او به ایران به تعویق افتاد. شهاب حسینی اما روز هشتم جشنواره به بهانه نمایش فیلم خارج از مسابقه «شین» به پردیس ملت آمد و در نشست رسانه ای که به طور غیرمتعارف برای فیلم برپا شد درباره حاشیه های اخیر سخن گفت. جلسه ای که نه تنها حاشیه های را کم نکرد بلکه بر آن ها افزود.
اما فیلم دوم روز چهارم جشنواره را شاید بتوان تاثیرگذارترین فیلم فجر سی و هشتم نام نهاد. «درخت گردو» به عنوان تازه ترین ساخته محمدحسین مهدویان، کارگردان جوان و بااستعداد این سال های سینمای ایران توانست بیش از هر اثر دیگر تماشاگران خود را تحت تاثیر قرار دهد. فیلمی درباره بمباران شیمیایی سردشت در دوران جنگ تحمیلی که داستان زندگی خانواده ای در روستایی نزدیک سردشت را روایت می کند.
«درخت گردو» را باید بیش از هرچیز، فیلمی انسانی و تاثیرگذار با بازی تکان دهنده «پیمان معادی» دانست که مخاطبان را تا ساعت ها پس از تماشای فیلم در حالت شوک نگاه می دارد. معادی در فیلم چنان ظاهر شده که مخاطب با خود فکر می کند این بازیگر اصالتا کرد است. از ساده ترین رفتارها مثل کردی سخن گفتن تا ظریف ترین حرکت های فیزیکی معادی نشان از موفقیت او در تحقق این نقش دارد. تلاشی که به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره انجامید. علاوه بر این، آن چه بر تاثیرگذاری فیلم می افزاید، آگاهی مخاطب از واقعی بودن داستان بود.
مهدویان که در سال های اخیر فیلم های مرتبط با انقلاب و جنگ خود را معمولا از زاویه رزمندگان و نیروهای امنیتی روایت کرده است، با «درخت گردو» دوربین خود را به میان مردم می برد و قدرت فیلمسازی اش را در خدمت روایت رنج آن ها قرار می دهد. مهدویان برای کارگردانی «درخت گردو» سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی فجر سی و هشتم را از آن خود کرد تا پس از چند سال حضور مستمر در جشنواره، نتیجه تلاش های خود را دریافت کند.
اما علاوه بر آن چه گفته شد، «درخت گردو» ضعف های محدودی هم دارد. شاید مهدویان می توانست برای نمایش داستان خود -به جای بهره گیری از نریشن-، ساختار روایی مناسب تری انتخاب کند. از سوی دیگر حضور «مهران مدیری»با اطوارهای تکراری و گل درشت، به بزرگترین نقطه ضعف فیلم بدل شد؛ تا آن جا که شائبه تحمیل این بازیگر به مهدویان از سوی تهیه کننده «درخت گردو» تقویت شد.
مدیری البته پس از نمایش فیلم در سینمای رسانه، با عینک آفتابی به نشست رسانه ای آمد و به گونه ای سخن گفت که بیشتر قامت یک شومن بود تا بازیگر حرفه ای.
اما «دوزیست» تازه ترین تجربه کارگردانی «برزو نیک نژاد»، سومین فیلم روز چهارم جشنواره فیلم فجر بود. فیلمی با رویکرد اجتماعی و مایه های طنز که بیش از هرچیز نماینده جسارت کارگردان در بهره گیری از بازیگران مشهور در نقش ها و گریم های متفاوت است.
از سعید پورصمیمی، جواد عزتی و هادی حجازی فر گرفته تا مانی حقیقی، ستاره پسیانی و پژمان جمشیدی همگی در «دو زیست» در قامتی متفاوت از تصویر معمول شان در سینمای ایران ظاهر شده اند و این بر جذابیت فیلم می افزاید. گرچه فیلم انتظاری که در ابتدا با دیدن این پرسوناژها در ذهن مخاطب ایجاد می شود را چنان که باید برآورده نمی کند. علت این امر شاید به چرخه دایره وار فیلمنامه بازگردد که به جای پیشبرد داستان، مسیری تکراری را طی می کند. گویی فیلمنامه اتفاق کم دارد و مدام با تکرار رفتارها روبرو می شویم. به همین خاطر است که غافلگیری پایان فیلم هم نمی تواند تماشاگر را راضی از سالن خارج کند.
سانس پایانی روز چهارم جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش آثار مستند و کوتاه اختصاص داشت که بر این اساس فیلم های «خسوف» و «اشغال» روی پرده رفتند.