نقد و بررسی فیلم بچه مردم به کارگردانی محمود کریمی
فیلم بچه مردم به کارگردانی محمود کریمی داستان یک پسر جوان بزرگشده در پرورشگاه را روایت میکند که تلاش دارد سرنخی از خانواده خود پیدا کند.
ماجرای بچه مردم
ابوالفضل همراه با سه رفیقش از پرورشگاه خارج میشود. آنها در ابتدا تلاش میکنند تا ردپایی از والدین خود پیدا کنند اما این تنها ابوالفضل است که احتمال میرود خانواده چشم به راهی داشته باشد. فیلم با محوریت قرار دادن این هدف و پرداختن به مجموعهای از خرده روایتها مسیر روایی خود را پیش میگیرد.
داستانی تکراری، روایتی تازه
بچه مردم در ژانر کمدی درام ساخته شده و از همان سکانسهای ابتدایی تداعیگر فیلمهایی چون هتل بزرگ بوداپست است. با این حال تا حدود زیادی موفق میشود جهان شخصی خود را بسازد و به یک مقلد صرف بدل نشود. از قضا فصل بلندی از این فیلم در سالهای اولیه بعد از انقلاب ۵۷ میگذرد. اما فیلم توانسته در فرم و همچنین در فضاسازی پیشنهادی کاملا متفاوت از آنچه تا به امروز با محوریت این دوره در سینمای ایران ساخته شده، پیشنهاد دهد. فیلم رفته رفته موفق میشود شوخیهای مخصوص به خود را به بهترین شکل اجرا کرده و با مخاطب ارتباط برقرار کند.
گروه بازیگران
کارگردان در اقدامی هوشمندانه بازیگران ناشناخته را در نقش چهار پسر اصلی قرار داده و از بازیگران کار بلد و سرشناس در نقشهای فرعی سود برده است. همانطور که فیلمنامه رفته رفته بهتر شده و موقعیتهای بدیع و جذابتری ارائه میدهد، اجرای بازیگران جوان هم چنین مسیری را پشت سر میگذراند. به خصوص بازیگر نقش ابوالفضل که روایت حول محور او میچرخد در این مسیر موفق عمل کرده است. رضا کیانیان، حسن معجونی، سیامک صفری و گوهر خیراندیش اجراهایی دوست داشتنی از خود ارائه میدهند و کاملا در خدمت فیلم هستند و سخاوتمندانه اجازه میدهند بازیگر جوان دیده شود.
طراحی لباسی که میدرخشد
بچه مردم از طراحی لباس و البته صحنه با جزئیاتی برخوردار است. در طراحی لباس کاملا به فیزیک بازیگرها توجه شده و به خوبی حال و هوای آن دوره را منتقل میکند. نورپردازی و همچنین اصلاح رنگ نیز در هر چه نزدیک شدن اتمسفر فیلم به دوره تاریخی مورد نظر نقشی تعیین کننده ایفا میکند.
تقلیدی که به استقلال میرسد
محمود کریمی در مقام کارگردان هر چند در قاببندی، حرکت دوریین و فضاسازی و حتی مضمون از سینمای کارگردانهایی چون وس اندرسون سود برده است اما موفق شده فیلمی سرپا در این ژانر بسازد. محمود کریمی در فیلم خود صحنههای پر تکرار این ژانر در سینمای ایران را به کار بسته است از خاکسپاری و مجلس عروسی گرفته تا رقص و جبهه و عشقهایی در یک نگاه. اما این کارگردان موفق میشود هر کدام از این فرازها به غیر از فراز جبهه را در جای خود قرار داده و نگاه خاص خود را به هر کدام از این موقعیتهای تکراری تزریق کند. هر چند سکانسهای جبهه در ابتدا جالب توجه است و اما به مرور و با رقیق شدن این صحنهها به واسطه احساسات غلیظ نمیتواند پایانبندیای متناسب با جهان فیلم خلق کند. البته در این میان نباید از موسیقی شنیدنی کریستوف رضاعی که کاملا در خدمت فیلم است گذشت.