فیلم هایی که درباره سینما ساخته شده اند
اختصاصی سلام سینما- تاریخ سینمای ایران دارد به آخرین دهه از اولین سده خود می رسد و کم کم صدساله میشود. سینمایی که پستی و بلندی زیاد داشته است؛ در سالهای اولیه ظهور در ایران بسیار غیرمنتظره و هیجانانگیز بوده، بعدتر توانسته جنبه صنعتی و اقتصادی قوی بهخود بگیرد و با ظهور فیلمفارسیها نه تنها تبدیل به یکی از مهمترین و سرگرمکنندهترین تفریحات دهه چهل و پنجاه شود، که فرم و زبان بیانی خاص خود را پیدا کند که البته بسیار متاثر از سینمای هند بوده است.
دوران فیلمفارسیها را صنعتیترین و اقتصادیترین دوره سینمای ایران میتوانست دانست. دورانی که نه تنها تاثیر بهسزایی در پویایی اقتصادی داشت و ساختارهای صنعتی خود (چیزی شبیه به نظام استودییویی هالیوودی)را پیدا کرده بود که از لحاظ فرهنگی هم در عموم طبقات و اقشار مختلف جامعه، تاثیرات قابل توجهی میگذاشت. اهمیت لالهزار را بهیاد بیاورید.
با وقوع انقلاب اسلامی، جریان سینمای ایران تغییر کرد. در بحبوحه انقلاب شمار تولیدات بسیار کاهش پیدا کردند و بعد از پیروزی انقلاب هم، متوازن با شرایط جدید جامعه، فیلمفارسیها به شکل سابق خود دیگر امکان ساخته شدن نداشتند.
چندسالی طول کشید تا سینمای ایران بتواند مجددا زبان خود را پیدا کند. با وقوع جنگ تحمیلی، جنبهای قهرمانانه پیدا کرد و بعدتر در پی روی کار آمدن دولت اصلاحات، بیشتر بهسمت یک کالای فرهنگی کشیده شد که البته مخصوص طبقه متوسط بود و اقبال عمومی فیلمفارسیها را هرگز پیدا نکرد.
جریان سینمای ایران بهتازگی دارد راه دوباره صنعتی شدن را یاد میگیرد. ضمن اینکه حالا بیش از هروقت دیگری بینالمللی شده است و در جهان سینما حرفی برای گفتن پیدا کرده.
به بهانه روز ملی سینما به سراغ فیلمهایی رفتیم که حدیث نفس خود سینما بودهاند. نه به این معنی که بخواهند به هنر سینما ادای دین کنند (که البته عموما میکنند) بلکه به این معنی که سینما با درونمایه و داستانشان اجین شده و در تار و پود فیلم تنیده گشته است. البته که اگر کمی جزیینگرانهتر و دلیتر نگاه کنیم «عشق به سینما» در تک تک پلانها و رگهای کارگردانانشان قابل ردیابی است.
سال ساخت: ۱۳۱۲
کارگردان: اوانس اوگانیانس
خلاصه داستان:
رژیسور سینما در جستجوی موضوعی تازه برای تهیه ی فیلم جدیدش است و چون ایده ای نمی یابد نگران و ناراحت است. بین شاگردان موسسه ی او یک جوان و نامزدش حضور دارند. جوان به رژیسور می گوید «حاجی آقا»، پدر نامزد او که دشمن سینما و نمایش است، برای موضوع فیلم بد نیست. رژیسور خوشحال می شود و حاجی آقا را که ساعت قیمتی اش ربوده شده و در تعقیب رباینده ی ساعت است به «موسسه ی سینما» می کشاند و از حرکات و حالات او فیلم برداشته و برای خودش نمایش می دهد.
«حاجی آقا آکتور سینما» که تنها سه سال بعد از ورود سینما به ایران ساخته میشود را میتوان اولین فیلم در ستایش سینما دانست. فیلمی که با احوالات جامعه و نحوه مواجهه سنت با هنر سینما، منطبق است و از دل سنت، راه به سوی معجزه تصویر میبرد.
سال ساخت: ۱۳۶۵
کارگردان: کیانوش عیاری
خلاصه داستان:
محمود، فیلمساز فیلم های هشت میلی متری، شیفتگی خاصی به سینمای هشت میلی متری دارد. او که فیلم کوتاهی به نام شبح کژدم ساخته، قصد دارد تا از فیلمنامه ی آن فیلمی بلند بسازد، اما فقدان امکانات مانعی بر سر کار است. محمود دوستی دارد که سیاهی لشگر فیلم های فارسی است. دوستی و رفاقت این دو پایه ای است که راه داستانی را شکل می دهد. عشق به سینما و سرخوردگی از تمامی کوشش ها، عاقبت سبب می شود که موضوع داستان زنده و در زندگی واقعی اجرا شود.
یکی از نمونههای بسیار ویژه «فیلم در فیلم» به کارگردانی کیانوش عیاری که فیلم و فانتزی را وارد عینیت و زندگی روزمره میکند و از ترکیب این دو، جهانی وهمآلود و پر رمز و راز میسازد که تشخیص مرز واقعیت و رویا در بسیاری از لحظاتش برای تماشاگر سخت میشود.
سال ساخت: ۱۳۶۸
کارگردان: عباس کیارستمی
خلاصه داستان:
حسین سبزیان، به دلیل شباهتش به محسن مخملباف خود را به خانواده آهنخواه به عنوان مخملباف معرفی می کند، و به بهانه ساختن فیلم به خانه آن ها راه می یابد.
یکی دیگر از مواجهات عجیب و غریب با مدیوم سینما در یک فیلم سینمایی. استعداد و ذائقه خاص عباس کیارستمی، همچون هر فیلم دیگرش اینجا هم خود را نشان میدهد. او با ساخت «کلوزآپ» دست روی یکی از ویژگیهای بارز و ترسناک سینما میگذارد: میل مبهم شهرت که آدمی وا میدارد تا جاهای عجیب و غریبی پیش برود. «کلوز آپ» داستان بلندپروازیهایی است که فانوس خیال میتواند در ذهن هر تماشاگر مشتاق و خورهای بیاندازد.
سال ساخت: ۱۳۶۹
کارگردان: داریوش فرهنگ
خلاصه داستان:
یک کارگردان بعد از سال ها از آمریکا برگشته تا نخستین فیلم خود را بسازد. هنرپیشه اول مرد فیلم بر اثر سانحه ای نمی تواند به کارش ادامه دهد. فیلم باید به موقع به جشنواره برسد و کارگردان بعد از جستجوی بسیار، فروشنده دوره گردی را پیدا می کند که شباهت زیاد...
«دو فیلم با یک بلیط» پشت صحنه سینما و مصائب فیلمسازی برای یک فیلمساز را بهخوبی نشان میدهد، همانطور که دوراهی میان انتخاب خانواده و حل شدن در مناسبات کار در سینما را... فیلمی بومی که دقیقا نقطه تاکیدش را بر نظام فیلمسازی در ایران میگذارد و از این مجرا قصد دارد تصویری جامعه شناسانه از سالهای پس از جنگ و سازندگی ارائه بدهد.
سال ساخت: ۱۳۷۰
کارگردان: محسن مخملباف
خلاصه داستان:
نگاهی به تاریخ سینمای ایران از آغاز تا امروز است...
محسن مخلباف از آن دست آدمهای سنتی بود که سینما پیش از هرچیز زندگی خودش را متحول کرد. مردی سنتگرا که حتی چراغ و برق داشتن در خانه را هجوم و غربزدگی میدانست و سر همین اعتقادات متعصبانه خود و به واسطه استفاده از چراغ نفتی، همسرش را در آتش سوزی خانه از دست داد.
مخملباف اما عاشق سینما شد و این تمام روحیاتش را تغییر داد. سنتگرای دیروز، بدل به یکی از کارگردانان مهم روز در سالهای جنگ شد و با ساختن فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، ضمن مرور تاریخ سینمای ایران، تعلق خاطر خود به این هنر/ صنعت/ رسانه را در معرض عموم قرار داد...سینما این فانوس خیال، چه زندگیها که تغییر نداده و در چه سرنوشتها که نجاتبخش نبوده است....
سال ساخت: ۱۳۷۳
کارگردان: محسن مخلباف
خلاصه داستان:
به مناسبت صدمین سال سینما، قرار است فیلمی با شرکت علاقهمندان به کار بازیگری ساخته شود. به همین منظور یک آگهی در روزنامه منتشر میشود . در روز موعود پنج هزار نفر در محل فیلمبرداری حاضر میشوند تا پس از دریافت فرم مخصوص، در آزمون بازیگری شرکت کنند.
باز هم فیلمی از مخلباف که سینما دستمایه اصلی آن است. اینبار اتفاقاتی که درام را جلو میبرند در اثنی یک تست بازیگری برای یک فیلم سینمایی اتفاق میافتد. در «ناصرالدین شاه آکتور سینما» جنبه ستایشآمیزش از سینما مورد تاکید است، اما در اینجا سینما راه روایت «سلام سینما» را به سمت زندگی و عواطف شخصی آدمها باز میکند.
سال ساخت: ۱۳۷۶
کارگردان: بهروز افخمی
خلاصه داستان:
تهیه کننده ی فیلم جهان پهلوان تختی در پی فوت علی حاتمی کارگردان فیلم ساخت آن را به فیلمساز جوانی که با همسرش کار می کند می سپارد کارگردان و همسرش در پی تحقیق و تهیه ی اطلاعاتی در جهت تنظیم و نگارش فیلمنامه به منزل مرحوم حاتمی می روند و همسر مرحوم حاتمی مقداری اسناد و مدارک جمع آوری شده را به آن ها می دهد. کارگردان به همراه دستیارش به محل های مختلف می روند و در پی گفتگو با افرادی که با تختی دوست و همکار بوده اند به نظرات مختلفی دست پیدا می کنند عده ای با ذکر دلایلی مرگ او را قتل می دانند و عده ای مرگ او را توطئه ی گروه های سیاسی می پندارند و عده ای هم معتقدند که او خودکشی کرده است. اما در این میان مرد ناشناسی که خود را عریضه نویس دادگستری در زمان قدیم معرفی می کند. تلفنی اذعان می دارد که زمان کشتن تختی او را مجبور کرده اند تا دست خط تختی را مبنی بر خودکشی بودن مرگش جعل کند.
بهروز افخمی یکی از کارگردانان عجیب سینمای ایران خصوصا در دهه هفتاد است. کارگردانی که تقریبا همزمان با جریان اصلاحات روی کار میآید و تبدیل به مورد عجیبی میشود. درحالیکه جامعه به شدت دوقطبی است، او جایی در میان دوقطبیها، روی آجر خودش فر میخورد! او کارگردانی است که در عین اینکه باورهای انقلابی و ضدامپریالیستی دارد و از سرسپردگان امام خمینی بهحساب میآید اما عاشق سینمای آمریکا هم هست و یک خوره فیلم درجه اول. به عبارتی میتوان او را اولین فیلمساز تریبونهای رسمی دانست که با قاطعیت از سینمای آمریکا و قواعد داستانگوییش دفاع میکند. «جهان پهلوان تختی» هم ضمن اینکه ادای دین او به سینما است، برگرفته از همه آنچیزهایی است که افخمی از سینمای کلاسیک آمریکا آموخته؛ درام، هیجان، تعقیب و گریز، عشق، اسطوره و قهرمان همدلیبرانگیز (چه کسی در تاریخ معاصر ایران بهراستی همدلیبرانگیزتر از مرحوم تختی است.) «جهان پهلوان تختی» اصلا بر روی پیکره خود سینما و یکی از بزرگترین فیلمسازان همیشه تاریخ سینمای ایران یعنی علی حاتمی بنا شده است.
فیلمی که مرحوم حاتمی نتوانست آن را به اتمام برساند و بعدتر افخمی هرچند از ماتریال فیلم حاتمی استفاده کرد اما فیلمی به کلی متفاوت ساخت. «جهان پهلوان تختی» یک ادای دین بزرگ به علی حاتمی هم هست.
سال ساخت: ۱۳۸۷
کارگردان: بهرام بیضایی
خلاصه داستان:
چکامه چمانی که همسر و فرزندش را در تصادف اتومبیل از دست داده و وکیل خانواده راننده خاطی به او برای دادن رضایت فشار و مزاحمت وارد می کند، با مرد تازه از زندان آزاد شده ای به نام نجات شکوندی آشنا می شود. نجات برای چکامه تعریف می کند که زمانی به دلیل مسائل مالی برادران همسرش ترنج (برادران چاوشی) در حبس بوده و با پولی که ترنج با مایه گذاشتن از شرافت خود فراهم می کند آزاد می شود. ترنج وقتی می فهمد نجات پی به ماهیت کارش برده خودکشی می کند و نجات این بار به اتهام قتل ترنج به زندان می افتد اما پس از پنج سال تبرئه و آزاد می شود. حالا خانواده نجات برای این که او همسر نانجیبش را نکشته طردش کرده اند و برادران چاوشی هم برای مرگ ترنج در پی کشتن اش هستند. چکامه در ازای فرستادن نوار کاست توضیحات نجات درباره مرگ ترنج برای چاوشی ها، از نجات می خواهد خواهر معتادش لبخند را که در سانحه اتومبیل کنار شوهرش بوده بکشد.
هرچند در خلاصه داستان «وقتی همه خوابیم» اثری از سینما نمیبینید اما مهمترین تجربه «فیلم در فیلم» بهرام بیضایی است. فیلمی که دیگر از اواسطش مرز میان فیلم و واقعیت را بهسختی میتوان تشخیص داد. روایت پیچیده «وقتی همه خوابیم» یکی از کاملترین نمونههای «فیلم در فیلم» براساس الگوی ژانریک است. ضمن اینکه بیضایی در این فیلم انتقادی گوشههای تیره و تار و ناجوانمردانه سینما را آماج حمله قرار میدهد و از این منظر همانقدر که در ستایش سینماست، درباره ابتذال در پشتصحنه و اصول بازاری سینمای ایران هم هست.
سال ساخت: ۱۳۹۰
کارگردان: علیرضا داودنژاد
خلاصه داستان:
به زندگی و روابط چند کارآموز کلاس های هنرپیشگی می پردازد.
علیرضا داوودنژاد به ساختن فیلمهای ارزان و خانوادگی شهرت دارد. او در این فیلم هم با خانواده خود همکاری میکند و داستان زندگی اعضای مختلف خانواده، درهم پیچیدگی روابط محبتآمیز و کینهتوزانهشان با یکدیگر و اشکها و لبخندها را در لوای کلاس هنرپیشگی که برای آنها ترتیب میدهد، به تصویر میکشد. برخلاف عموم فیلمهایی که به سینما ارجاع مستقیم میدهند و قصد دارند جهان واقعی درون فیلم را در ساحت یک فیلم دیگر به تصویر بکشند، «کلاس هنرپیشگی» روند برعکسی طی میکند و سعی در نزدیک و نزدیکتر کردن جهان فیلم به دنیا واقعگرایانه بیرون دارد.
سال ساخت: ۱۳۹۰
کارگردان: علی مصفا
خلاصه داستان:
لیلی ستاره سینماست و به تازگی شوهرش را از دست دادهاست سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خنده اش میگیرد و از کار باز میماند. هیچ کس نمیتواند دلیل خندههایش را حدس بزند.
از همین خلاصه داستان میتوانید تعلق خاطر فیلمساز به ساخت خیالگونه و رویایی سینما را دریابید. یک ستاره سینما در غم از دست دادن همسرش، سر ضبط صحنهای دراماتیک میزند زیر خنده...آن هم نه یک خنده معمولی که دیوانهوار قهقهه میزند. چه تصویری واضحتر از این میتواند نشان دهد که پرنده خیال و رویا در جادوی سینما، تا کجا میتواند سبکبال و دلبرانه به پرواز دربیاید...
سال ساخت: ۱۳۹۶
کارگردان: مانی حقیقی
خلاصه داستان:
حسن خشمگین است. او مدتی است موفق به فیلم ساختن نشده. ستارهی محبوبش صبر ندارد و میخواهد با کارگردانان دیگر همکاری کند. همسرش دیگر عاشقش نیست. دخترش بزرگ شده و دیگر مستقل است. مادرش پیر شده و کمکم حافظه خود را از دست داده. مزاحم جذابی او را هر جا میرود تعقیب میکند و اصرار دارد حسن او را وارد دنیای سینما کند. از همه بدتر، قاتلی در سطح شهر مشغول کشتن کارگردانان سینمای ایران است، اما حسن را نادیده گرفته. حسن رنجیده است: آیا او مهمترین فیلمساز این شهر نیست؟ پس چرا قاتل تحویلش نمیگیرد؟
خوک ساخته مانی حقیقی است و از فضایی برآمده که کارگردان شناخت کاملی به آن داشته و بهخوبی توانسته آن را به تصویر بکشد. ضمن اینکه خ اولیه داستان «خوک» بامزه و نوآورانه است، فیلم «خوک» به خوبی نمایشگر مناسبات پشت پرده و روابط در سینمای ایران است و از این جهت قابل توجه مینماید. صحنههای عاشقانه فیلم میان کارگردان و بازیگر قدیمی بسیار خوب از کار درآمدهاند و تماشاگر را به یاد عشقهای کلاسیک هالیوود میاندازند.