23 شات خیره کننده و فوق العاده از فیلم های نامزد اسکار 2022
اختصاصی سلام سینما - از فیلمهای بلاک باستر تا فیلمهای مستقل سیاه و سفید، در میان نامزدهای اسکار امسال هیچ کمبودی دیده نمیشود.
نامزدهای اسکار 2022 چیزی جز گلچینی از بهترینها هستند. از فیلمهای پرجاذبه علمی-تخیلی گرفته تا آثار نیمه بیوگرافی از نویسندگان محبوب؛ بهترین فیلمهای سال 2021، طیفی از آنچه در سینما امکانپذیر است را در بر میگیرد.
هر سالی که شامل یک نئو نوآر از گیرمو دل تورو و یک فیلم گرم و صمیمی از پاول توماس اندرسون باشد، سال خوبی است و این، پیش از ورود به فیلمهای عالی مانند «قدرت سگ»(The Power of the Dog) و «تراژدی مکبث»(The Tragedy of Macbeth) است.
یکی از ویژگیهای مشترک بسیاری از این فیلمها، فیلمبرداری عالی است. بهترین فیلمبرداران هالیوود، از جمله اسطورههای شناخته شدهای مانند یانوش کامینسکی و تازهواردهای باانگیزهای مانند آری وگنر، در سال 2021 کارهای زیبایی انجام دادند و همیشه تصویر خود را مطابق با دید هنری کارگردانان فیلمهایشان هماهنگ کردند.
در این یادداشت با 23 شات خیرهکننده و جذاب از فیلمهای نامزد اسکار امسال(۲۰۲۲) آشنا میشوید.
تلماسه (Dune) - کرم شنی آشکار
کارگردان: دنیس ویلنوو
فیلمبرداری: گریگ فریزر
از لحظهای که خانه آتریدها بر روی سیاره آراکیس فرود میآید، همه در ترس از شای هولود یا همانطور که بیشتر شناخته میشوند، کرمهای شنی زندگی میکنند. تمام فعالیتهای کشاورزی سیاره به طور خاص برای جلوگیری از جلب توجه این کرمهای عظیم و کشنده طراحی شده است. اما در بخش زیادی از از فیلم «تلماسه»(Dune)، ما هرگز کرم شنی را به دلیل بزرگی آنها نمیبینیم. وقتی پل آتریدس (تیموتی شلمی) بالاخره با یکی از آنها مواجه میشود، یکی از چشمگیرترین تصاویر شکل میگیرد.
تلماسه (Dune) - کشتی آتریدها از اقیانوس برمیخیزد
کارگردان: دنیس ویلنوو
فیلمبرداری: گریگ فریزر
قبل از اینکه پاول مجبور شود به سیاره بیابانی آراکیس برود، تماشاگران سینما با چند عکس زیبا از خانه قبلی او، کالادان، مزین شدند. کوهستان سرسبز و اقیانوسهای وسیع بسیار دور از زمینهای بایر پر از چاشنی هستند که او به زودی خودش را در آنجا پیدا میکند، و دنیس ویلنوو یک روز صحرایی را با مناظر آن سپری کرد. نمایی از یک کشتی عظیم آترید که از اقیانوس خارج میشود، یکی از نفس گیرترین لحظات فیلم است.
تلماسه (Dune) – لشکرکشی ارتش ساردوکار
کارگردان: دنیس ویلنوو
فیلمبرداری: گریگ فریزر
بخش عمدهای از فیلم سینمایی «تلماسه»(Dune) را لشکرکشی امپراطوریهای مختلف بر علیه هم تشکیل میدهد. تصاویر آمادهسازی ارتشها برای نبرد با یکدیگر حتی از سکانسهای نبرد هم زیباتر هستند. این تصویر از آمادهسازی ارتش امپراطور ساردوکار، استفادهی استادانه از سایه در فیلمبرداری را نشان میدهد که نشان میدهد خاندان آرتاید با چه چالش بزرگی روبرو هستند.
«کوچه کابوس» (Nightmare Alley) – خانه نفرین
کارگردان: گیرمو دل تورو
فیلمبرداری: دن لاستسن
در آغاز «کوچه کابوس»(Nightmare Alley) به نظر میرسد که استانتون کارلایل (بردلی کوپر) در تلاش برای فرار از گذشته تاریک خود، زندگی جدیدی را برای خود در یک کارناوال مسافرتی میسازد. در یک نقطه، جستجو برای یافتن یک فرد عقب مانده گمشده، او با مشاهده جاذبه کارناوال باشکوه، که به خانه گورت معروف است، به سمت آنجا میرود.
این ساختمان پر از آینه و اوهام نوری است، همراه با بسیاری از تصاویر مسیحی که به میهمانان یادآوری میکند که برای گناهان گذشته مورد قضاوت قرار گرفتهاند. کنار هم قرار گرفتن دکوراسیون رنگی و احساس گناه قابل مشاهده بردلی کوپر، برخی از ویژگیهای بارز این فیلم را به تصویر میکشد.
«کوچه کابوس» (Nightmare Alley) – آخرین صحنه
کارگردان: گیرمو دل تورو
فیلمبرداری: دن لاستسن
«کوچه کابوس»(Nightmare Alley) فیلمی درباره مردی است که حماقت خودش به همان اندازه ای است که دیگران را احمق جلوه میدهد. بردلی کوپر، کارل ایل به سمت شغلی که "عقبماندهها" را اداره میکند و به یک هنرمند بسیار موفق در سمت خود تبدیل میشود، میرود. اما مهم نیست که چقدر به خودش فشار میآورد، چون هرگز نمیتواند با شیاطینی که از آن فرار میکند کنار بیاید.
این فیلم با بازگشت او به زندگی کارناوالی و سیرکی به پایان میرسد، این بار به عنوان یک عقب مانده. آخرین تصویر این فیلم به طور کامل در تسخیر او است، همان طور که کوپر فکر میکند سرنوشت وحشتناک جدیدش را دارد اما در نهایت آن را میپذیرد و میگوید: " من برای آن متولد شدهام...".
«کوچه کابوس» (Nightmare Alley) – احضار روح
کارگردان: گیرمو دل تورو
فیلمبرداری: دن لاستسن
نقطه اوج «کوچه کابوس»(Nightmare Alley) شوی سخنرانی استن است که به غلط از بین رفتهاست. وقتی خود را وادار به متقاعد کردن یک مرد ثروتمند میکند که او می تواند دیدار همسر مردهاش را تحقق بخشد، استن، همسر خودش (رونی مارا) را متقاعد کرد تا به عنوان بیوه این مرد لباس بپوشد و در کولاک برف به حضورش برسد.
این شاهکار به طور باورنکردنی موثر است - برای لحظهای - اما تصویر مارا، که یک لباس خونآلود در کولاک به همراه دارد، حتی پس از چندین بار تماشا، دلسرد کننده باقی میماند.
پیتزا شیرین بیان (Licorice Pizza) - وقتی کامیون بنزین تمام میکند
کارگردان: پل توماس اندرسون
فیلمبرداری: پل توماس اندرسون و مایکل باومن
کمبود سوخت در تابستان سال ۱۹۷۳ باعث بروز مشکلاتی برای «پیتزا شیرین بیان»(Licorice Pizza) قهرمان گری (کوپر هافمن) و آلانا هایم شد، و این در زمانی است که کامیون تحویل آنها از پمپ بنزین خارجشده و آنها سعی دارند از خشم جان پیت رز (بردلی کوپر)فرار کنند.
بعد از یک نصب تخت آبی سرهمبندی شده، آنها مجبور به فرار از خانه تهیه کننده معروف شدند و اجازه دادند که کامیون با شیب بسیار زیاد به ساحل برخورد کند. ثبت درخشندگی یک تیر جنبشی هنوز غیرممکن است، اما این توالی یکی از زیباترین لحظههای این فیلم است.
پیتزا شیرین بیان (Licorice Pizza) - تخت آبی
کارگردان: پل توماس اندرسون
فیلمبرداری: پل توماس اندرسون و مایکل باومن
بسیاری از ماجراهای «پیتزا شیرین بیان»(Licorice Pizza) با گری و تلاشهای آلانا برای ساخت یک کسبوکار تخت آبی در دره سان فرناندو، سر و کار دارد، بنابراین تنها زمانی مناسب است که وقتی آنها به سود اقتصادی برسند ، رابطه عاشقانه شان روی یک تخت آبی رخ دهد. صحنه در واقع کاملا ملایم است، اما پل مک کارتنی "اجازه دهید" موسیقی متن کامل را برای خواست آنها فراهم کند - آنها کشش احساسی نخواهند داشت. یک فایده یک تخت آبی این است که شما میتوانید یک دوربین را در زیر آن قرار دهید و از بازیگرانتان فیلم بگیرید.
پیتزا شیرین بیان (Licorice Pizza) - شماره رقص
کارگردان: پل توماس اندرسون
فیلمبرداری: پل توماس اندرسون و مایکل باومن
گری در اولین دیدار خود با آلانا صحبت میکند، اما وقتی او را دعوت میکند تا برای یک نمایش تلویزیونی به نیویورک سفر کند، متوجه میشویم که او یکی از بسیاری از ستارههای بزرگ است که در تعداد زیادی از بسترهای تخت بازی شرکت میکند. سکانس رقص واقعی بخشهایی از کمپ و نمایش های کلاسیک هالیوود است که به هر ترتیب کامل و جامع است. توجه پل توماس اندرسون به جزئیات در بازسازی جذابیت و جذابیت تلویزیون در اوایل دهه ۱۹۷۰ آن را به یکی از عکسهای خلاقانه تکنیکی بیشتری در این فیلم تبدیل کردهاست.
قدرت سگ (The Power of the Dog) – کوهها
کارگردان: جین کمپیون
فیلمبرداری: آری وگنر
آیا چیزی وجود دارد که «قدرت سگ»(The Power of the Dog) در آن خوب عمل نکند؟ فیلم وسترن جین در نیوزیلند فیلمبرداری شد و تعداد زیادی از عکسهای حماسی از کوهستانهای اطراف مزرعه دورافتاده فیل بربنک به چشم میخورد. عکسهای کوهستانی با شکوه به سوق دادن آری وگنر به سمت اولین نامزد دریافت جایزه اسکار کمک کردند.
قدرت سگ (The Power of the Dog) – فیل داستانی میگوید
کارگردان: جین کمپیون
فیلمبرداری: آری وگنر
بندیکت کامبربچ به خاطر بازی خود در نقش یک دامدار وحشی به نام فیل بربانک توجهات را به خود جلب کرده است. شدت اثر این شخصیت از طریق یک فرآیند بازیگری دقیق به دست آمد که حتی او را در حال قلدری نسبت به جسی پلمونز در صحنه فیلمبرداری به دست آورد. اما این شخصیت به دلیل ظرافت ظریف کامبربچ که در زیر خشونت قرار دارد، موفق می شود.
در این صحنه، فیل داستان مربی فقید خود (در میان چیزهای دیگر) برونکو هنری را تعریف میکند و دوربین آنقدر روی صورتش میماند که شکست قلبی را که فیل در بیشتر عمرش با خود حمل کرده بود، به تصویر میکشد.
قدرت سگ (The Power of the Dog) – انبار
کارگردان: جین کمپیون
فیلمبرداری: آری وگنر
در "«قدرت سگ»(The Power of the Dog) خیلی چیزها در انبار اتفاق می افتد. انبار تاریک و منزوی، علاوه بر اینکه مکان یک لحظه مهم وابسته به عشق است، چیزی شبیه به یک پناهگاه برای فیل است، جایی که او میتواند با تاریکترین قسمتهای روحش تنها باشد.
این شات از فیل و پیتر گوردون (کودی اسمیت مک فی)، با کوهها در پسزمینه، کار فوقالعادهای برای به تصویر کشیدن ماهیت پنهان دگرباشی سرکوبشده انجام میدهد. اما این هم یک لحظه برای این جفت شدن است، چون هر دوی آنها "سگ" را در دامنه تپه ردیابی میکنند که فیل قبلا فقط فکر میکرد خودش میتواند آن را ببیند.
داستان وست ساید (West Side Story) - آمریکا
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
فیلمبرداری: یانوش کامینسکی
فیلم کلاسیک لئونارد برنشتاین و استفان ساندهیم، بازیگر نمایش «آمریکا» از «داستان وست ساید»(West Side Story) با برخورد شاد و زیبایی از اسپیلبرگ و کامینسکی مواجه میشود. مشخص کردن اینکه کدام نما دقیقاً بهترین است در صحنهای پر از عکسها دشوار است، اما حضور آنیتا با بازی آریانا دبوز به خیابانها در حالی که گروه کر به صورت هماهنگ میرقصند، لحظهای زنده است.
داستان وست ساید (West Side Story) - نبرد
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
فیلمبرداری: یانوش کامینسکی
تیم رویایی استیون اسپیلبرگ و یانوش کامینسکی این موزیکال محبوب را در نسخه ای واضح از دهه 1950 نیویورک زنده میکنند، در اوج اصالتبخشی در میان نبردی همه جانبه بین جتها و کوسهها. در حالی که گروههای رقیب سرانجام در یک سری از نبردهای اوج با هم روبرو میشوند، کامینسکی یک فوریت لمسی را به تصاویر آوار، آشوب و قتل عام میآورد. رویارویی که ریف و برناردو را در مقابل هم قرار میدهد، برای همیشه ماندگار است.
تراژدی مکبث (The Tragedy of Macbeth) - نورافکن
کارگردان: جوئل کوئن
فیلمبرداری: برونو دلبونل
جوئل کوئن برای این اقتباس شکسپیر با نقش آفرینی دنزل واشنگتن در نقش سرلشکر اسکاتلندی که تبدیل به پادشاه شده بود، به تنهایی پشت دوربین رفت. تقریباً هر پلان فیلم نفسگیر است و فیلم تا حدودی به دلیل ساختاری غیرقابل انکار موفق میشود. کل فیلم در داخل خانه روی صحنههای صوتی فیلمبرداری شده است، که به کوئن اجازه میدهد تئاتر و فیلم را با هم ترکیب کند، همانطور که در این نما از مکبث زیر نورافکن انجام میدهد، و هم بر انزوای او و هم بر این احساس که این «لحظه اوست» تأکید میکند.
تراژدی مکبث (The Tragedy of Macbeth) - سه جادوگر
کارگردان: جوئل کوئن
فیلمبرداری: برونو دلبونل
عناصر فراطبیعی «مکبث» شکسپیر در طول سالها الهامبخش بسیاری برای فیلمسازان بوده است. برداشت کوئن و دلبونل از سه جادوگر بدنام، کاتالیزورهای کنش نمایشنامه، یادآور «سریر خون»، اقتباس آکیرا کوروساوا از کلاسیک شکسپیر است. هر دو در یک محیط خاکستری و مه آلود اتفاق میافتند که به وضوح تعریف نشده است و جلوهای ایجاد میکند که به نظر میرسد فیلم در درون ذهن انسان اتفاق میافتد.
ماشین من را بران (Drive My Car)
کارگردان: ریوسوکه هاماگوچی
فیلمبرداری: هیدتوشی شینومییا
«ماشین من را بران»(Drive My Car) اثر ریوسوکه هاماگوچی، کار فوقالعاده دشوار اقتباس از اثر نویسنده هاروکی موراکامی را برای پرده بزرگ انجام میدهد. این فیلم سه ساعته درباره مردی بیوه که روی تولید «عمو وانیا» چخوف در ژاپن کار میکند، حرفهای زیادی درباره زندگی برای گفتن دارد و بیشتر داستان از طریق رابطه بین کارگردان و راننده جوانش روایت میشود.
این لحظه به یادماندنی، جایی که دو نفر سیگارهای خود را از پشت سقف نگه میدارند تا از دود در ماشین جلوگیری کنند، رابطه آنها را بهتر از هر تعداد کلمه در یک تصویر خلاصه میکند.
بلفاست (Belfast)
کارگردان: کنت برانا
فیلمبرداری: هاریس زامبارلوکوس
کنت برانا پس از سالها موفقیت در کارگردانی فیلمهای پرفروش مارول و آگاتا کریستی، از فرصت ایجاد شده توسط این همهگیری کرونا برای ساخت شخصیترین فیلم حرفهای خود استفاده کرد. «بلفاست»(Belfast) داستان زندگینامهای از دوران کودکی برانا در ایرلند جنگزده و آرامشی است که او در سینما پیدا کرد. این عکس پربازدید اما گویا از خانوادهاش در حال تماشای یک فیلم، فرار جادویی را که یک سالن سینما میتواند فراهم کند، کاملاً به تصویر میکشد.
اسپنسر (Spencer)
کارگردان: پابلو لارن
فیلمبرداری: کلر ماتون
فیلم پابلو لارن در مورد پرنسس دایانا در هر مرحله از انتخابهای مرسوم دوری میکند و هرگز به خود اجازه نمیدهد که توسط داستانهای زندگینامهای غرق شود. در عوض، این فیلم به عنوان یک اثر فاخر شتابزده عمل میکند که بیشتر به افسانه فرهنگ پاپ که پیرامون پرنسس دایانا شکل گرفته است، تا دیانا اسپنسر واقعی.
این چشمانداز به لارن اجازه داد تا برخی از انتخابهای بصری قابل توجهی داشته باشد، از جمله پایانی که دایانا (کریستن استوارت) را با یک کانورتیبل همراه با فرزندانش در حال رانندگی کردن، به سمت یک KFC و آرزوی سرنوشتی شادتر را نشان میدهد.
زمانی برای مردن نیست (No Time to Die)
کارگردان: کری فوکوناگا
فیلمبرداری: لینوس ساندگرن
دنیل کریگ از فرنچایز جیمز باند با موفقیت خارج شد، زیرا آخرین بازی او به عنوان 007 نقدهای تحسین آمیز طرفداران و منتقدان را به همراه داشت. کری فوکوناگا کارگردان و لینوس ساندگرن مدیر فیلمبرداری با یکدیگر همکاری کردند تا یک پالت بصری نفس گیر را ایجاد کنند که با ماهیت غمانگیز فیلم پر احساس همخوانی دارد. در حالی که تعداد زیادی سکانس اکشن و انفجارهای شگفتانگیز وجود داشت، نمونههای کاملی از زیبایی ظریف نیز وجود داشت، مانند این عکس هوایی از یک جنگل پوشیده از برف.
زمانی برای مردن نیست (No Time to Die) – انفجار کارخانه
کارگردان: کری فوکوناگا
فیلمبرداری: لینوس ساندگرن
«زمانی برای مردن نیست»(No Time to Die) به موضوعات احساسی سنگینتری نسبت به فیلمهای قبلی باند میپردازد، حتی با استانداردهای بالایی که در دوران دنیل کریگ تعیین شده بود. بیشتر فیلم به تلاشهای جیمز باند برای یافتن و تخریب کارخانهای میپردازد که نانورباتها را به عنوان بخشی از یک سلاح بیولوژیکی مرگبار تولید میکند. باند تماشای حمله موشکی که کارخانه را در آخرین ماموریت خود ویران میکند، لحظه مهمی است و فاجعهای را که در راه است، پیشبینی میکند.
بدترین آدم جهان (The Worst Person in the World) - جولی زمان را متوقف میکند
کارگردان: یواخیم تریر
فیلمبرداری: کاسپر اندرسن
هیچ صحنه ای از جذابیت های بسیار «بدترین آدم جهان»(The Worst Person in the World) به اندازه زمانی که جولی (رناته رینسو) وارد یک فانتزی متوقفکننده زمان میشود، وجود ندارد و در حال فکر کردن است که معشوق پایدارتر خود آکسل (اندرس دانیلسن) را برای یک فیلم جدید بالقوه فرار اما جذاب ترک میکند. پرت کردن در ایویند.
درست زمانی که او در آستانه جدایی با آکسل است، او دنیایی را تصور میکند که در آن اسلو در زمان یخ زده است، شهرنشینان آن در رکود واقعی گیر افتادهاند، زیرا او در بلوار به دنبال عشق جدیدی میدود. عابران پیاده، واگن برقیها و تاکسیها متوقف میشوند. این یک لحظه دشوار است، اما به زیبایی به موفقیت دست یافت تا بین یک عاشق و عاشق دیگر گیر کند.
مادران موازی (Parallel Mothers)
کارگردان: پدرو آلمودوار
فیلمبرداری: خوزه لوئیس آلکائین
«مادران موازی»(Parallel Mothers) پدرو آلمودوار ممکن است بهعنوان چیزی شبیه یک دو دستگی صمیمانه شروع شود که شامل دو زن است که در اتاقی مشترک در زایشگاه یک بیمارستان حضور دارند و برای زایمان در مقاطع بسیار متفاوتی از زندگیشان آماده میشوند.
اما به چیزی بسیار بیشتر تبدیل میشود و به حفاری یک گور دسته جمعی که در آن کسانی که در جنگ داخلی اسپانیا جان باختهاند، ختم میشود، همانطور که در این عکس قدرتمند نشان داده شده است.
14 شات فوق العاده از فیلمهای نامزد اسکار 2018 را هم ببینید
منبع: indiewire