فیلم های ایرانی که در سال 1401، ده ساله می شوند | ۱۰ سال گذشت!
اختصاصی سلام سینما - چیزی تا آغاز سال جدید نمانده است. در این یادداشت فیلمهایی که در سال 1391 اکران شدند و با آغاز سال 1401 سنشان دو رقمی میشود را مرور کردهایم.
فیلمهایی که انگار همین دیروز به تماشایشان نشسته بودیم و حالا دهساله شدهاند.
یادآوری این فیلمها خالیاز لطف نیست، بهانه خوبی است تا به عقب برگردیم و با بهخاطر آوردنشان، سیری که بر سینما در ده سال گذشته رفته است را از نظر بگذرانیم.
البته باید خاطرنشان کرد که سال ۹۱ چندان سال پرفروغی برای سینمای ایران نبود و آثار شاخص کمی در آن سال به نمایش درآمدند. از میان همه فیلمهای بهنمایشدرآمده در ۹۱، پرفروشترین، بهترین و ماندگارترین فیلمهایی که در ۱۴۰۱، دهسالگی خود را جشن میگیرند را، در اینجا گرد آوردهایم.
و البته فیلمهای ۱۲ ساله سینمای ایران | سال 1401 !
فیلم های ایرانی که در سال 1401، ده ساله میشوند:
من مادر هستم
کارگردان: فریدون جیرانی
بازیگران: باران کوثری، حبیب رضایی، فرهاد اصلانی، هنگامه قاضیانی، پانتهآ بهرام
خلاصه داستان: داستان زندگی چند خانواده مرفه که با هم در ارتباط هستند و در پشت ظاهر دوستانه روابطشان، رازهایی بزرگ و ناخشنود را حمل میکنند. دختر جوان یکی از خانوادهها که رابطه نزدیکی با دوست پدرش که او را عمو صدا میزند دارد، به عمویش اعتمادی کامل دارد اما عمو که عاشق اوست، یک شب به او تجاوز میکند و این سرآغازی بر برملا کردن رازهای جدید و کهنه میشود.
فیلم «من مادر هستم» یک درام خانوادگی جسورانه به کارگردانی فریدون جیرانی است. فیلمی که سعی کرد پرده از روابط نامشروع و اخلاق بربادرفته در میان قشر مرفه جامعه ایرانی بپردازد و ازآنجاییکه داستانی از روابط نامشروع را تعریف میکرد مورد حمله شدیدی از سوی افراطگرایان و جوانان حزباللهی قرار گرفت. بهطوریکه که جمعی از این افراد عقیدتی و افراطی علیه فیلم تظاهرات کردند و خواهان توقیف آن و پایین آمدنش ازروی پردههای سینما شدند.
اما حقیقت اینجا بود که جیرانی دست روی موضوع بهروزی گذاشته بود که هرچند افراطیها تحمل شنیدن و تاب تماشایش بر پرده را نداشتند اما جامعه از چند سال قبلترش آن را به چشم دیده بود. این یکی از مهمترین تلاشها در دهه نود برای توقف اکران یک فیلم از سوی احزاب تندرو به شمار میآمد. جالب است فیلمهایی که در ۱۴۰۱ دهساله میشوند هرچند آثار شاخصی نیستند اما بسیاری از آنان یا با توقیف و حاشیه همراه بودهاند یا کارگردانان آنها در طول این سالها بارها با مسئله توقیف و سانسور روبهرو شدهاند.
در میان همه این فیلمها اما شاید بتوان «من مادر هستم» را ماندگارترین فیلم سال ۹۱ و از جمله آثار قابلاعتنای فریدون جیرانی دانست. فیلمی که در قم و مشهد اکران نشد در تبریز جلوی اکرانش را گرفتند و در نهایت با احضار جیرانی، تهیهکننده فیلم و جواد شمقدری به دادگاه، قرار بر این شد که فیلم اصلاحیه بخورد و با حذفیاتی اکرانش ادامه پیدا کند.
کلاه قرمزی و بچه ننه
کارگردان: ایرج طهماسب
بازیگران: ایرج طهماسب، حمید جبلی
خلاصه داستان: این فیلم بعد از مجموعه تلویزیونی کلاه قرمزی و با شخصیتهای تلویزیونی مانند پسرعمهزا ساخته شد. در این فیلم شیطنتهای پسرعمهزا کار دست آقای مجری و بقیه میدهد و باعث میشود مهمان ناخواندهای به جمع آنان اضافه شود که ماجراهای جدیدی را رقم میزند.
«کلاه قرمزی و بچهننه» سومین فیلم سینمایی از مجموعه کلاه قرمزی، پرفروشترین فیلم سال ۹۱ است که امسال دهساله میشود. فیلمی که قهرمانش یکی از مهمترین قهرمانان سینمای کودک و نوجوان است. قهرمان عروسکی که نه فقط محبوب دل کودکان و نوجوانان است بلکه جوانان و بزرگسالان هم به همان اندازه به او علاقهمند هستند و تماشای کلاه قرمزی و باقی عروسکهای این مجموعه برایشان دلچسب است.
محبوبیت کلاه قرمزی بهاندازهای است که فیلم اولش در شمار پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران قرار میگیرد و استقبال از آن بهقدری زیاد بوده که تبدیل به برنامه تلویزیونی ویژه نوروز هم شده است و چند سالی عنوان محبوبترین برنامه نوروزی را هم با خود به یدک میکشید. هرچند «کلاه قرمزی و بچه ننه» کمتر از دو فیلم اول مورد استقبال قرار گرفت اما کماکان پر از حس نوستالژیک و لحظات بامزه است و تماشایش هنوز هم کلی کیف میدهد.
پله آخر
کارگردان: علی مصفا
بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، علیرضا آقاخانی
خلاصه داستان: لیلی بازیگر سینما و همسرش در بحرانی در رابطهشان قرار گرفتهاند که با آمدن یکی از دوستهای قدیمیشان به ایران این بحران تشدید میشود چرا که همسر لیلی حساسیت و حسادتی نسبت به او دارد. در همین حین مرگ ناگهانی همسر لیلی او را در بهتی عجیب فرو میبرد. او سر فیلمبرداری فیلم جدید خود نمیتواند جلوی خندهاش را بگیرد و کسی نمیتواند بفهمد دلیل خندههایش چیست.
«پله آخر» را میتوان مهمترین فیلم جریان روشنفکری سال ۹۱ دانست که امسال دهساله میشود و هنوز هم تماشایش بسیار لذتبخش است. یکی از بهترین فیلمهای علی مصفا و تیم سازندهاش که تجربیاتی مشابه «پله آخر» را هم در کنار هم انجام دادهاند و از جمله آنها میتوان به «سیمای زنی در دوردست»، «در دنیای تو ساعت چند است» و «چیزهایی هست که نمیدانی» اشاره کرد. فیلمهایی که هرچند توسط کارگردانان مختلفی مانند مصفا، فردین صاحبالزمانی و صفی یزدانیان تصویر شدهاند اما همگی در دل یک جریان منحصربهفرد سینمایی جای میگیرند.
همانطور که گفته شد «پله آخر» از آن قسم فیلمهای بدون تاریخ انقضاست که تماشایش همیشه میتواند جذاب باشد و این جذابیت بهخاطر حال و هوای شخصی آن است. ضمن اینکه اشاره به بازی خوب بازیگران یعنی علی مصفا، لیلا حاتمی و علیرضا آقاخانی و شیمی جالب آنها کنار یکدیگر هم مهم به نظر میرسد.
بیخود و بیجهت
کارگردان: عبدالرضا کاهانی
بازیگران: رضا عطاران، احمد مهرانفر، پانتهآ بهرام، نگار جواهریان
خلاصه داستان: داستان زندگی خانوادگی دو رفیق که یکی از آنها در آستانه ازدواج است و دیگری باید اثاثکشی کند تا زوج تازه به خانه جدیدشان نقل مکان کنند. عروسی نزدیک است و همهچیز در هم پیچیده.
«بیخود و بیجهت» آخرین فیلم موفق عبدالرضا کاهانی بود. پس از این فیلم او هم درگیر مهاجرت شد و در اروپا فیلمسازی را تجربه کرد که در آن موفق نبود، در ایران هم فیلمی ساخت که توقیف شد و هنوز هم به نمایش درنیامده است. این آخرین خاطره مشترک و خوب و قابلتوجهی است که با کاهانی و فیلمهایش داریم. کارگردانی که تقریباً همه فیلمهایش تا پای توقیف میرفتند یا توقیف میشدند و یا کلی حواشی ضمیمه اکران آنها میشد.
در «بیخود و بیجهت» کاهانی دست روی اختلافات فرهنگی و اجتماعی میان دو خانواده گذاشته بود که بهواسطه رفاقت مردانشان با یکدیگر دوست هستند. یکی از آنها قرار است ازدواج کند و به خانه رفیق دیگر نقلمکان کند. تازهعروس اما از طبقه فرهنگی و مذهبی متفاوتی است و این باعث سایش عقاید اعضای هر خانواده با دیگری میشود.
«بیخود و بیجهت» فیلمی بود که بخش عمده آن در یک لوکیشن و با بازیگران اصلی میگذشت و کارگردانی خوب کاهانی باعث میشد تماشاگر با داستان آدمها همراه شود و حوصلهاش را برای دیدن فیلمی تک لوکیشنی از دست ندهد.
ضمن اینکه بازی خوب بازیگران در کنار یکدیگر هم بر جذابیتهای فیلم میافزود. زوج رضا عطاران و پانتهآ بهرام در کنار هم خوب ازکاردرآمده بودند و شمایل متفاوت نگار جواهریان با چادر و آن جدیت اعصاب خردکن و لحن سرسنگینش هم غافلگیرکننده به نظر میرسید. سردرگمی احمد مهرانفر در میان رفیق و همسرش هم لحظات بامزه فیلم را نمایندگی میکرد. ضمن اینکه در نیمه دوم فیلم و با ورود مادر عروس به داستان جنبههای انتقادی و اجتماعی فیلم هم قوت میگرفتند تا منتقدان به فیلم بهعنوان یک اثر انتقادی، جدیتر نگاه کنند.
انتهای خیابان هشتم
کارگردان: علیرضا امینی
بازیگران: ترانه علیدوستی، صابر ابر، حامد بهداد، محمدرضا غفاری
خلاصه داستان: نیلوفر و نامزدش بهرام در تلاشاند تا ۱۰۰ میلیون تومان دیه جور کنند و برادر نیلوفر را از اعدام نجات دهند. در همین حین دوست دیگر برادر نیلوفر در تلاش است با شرکت در مسابقات شرطبندی بوکس برای آزادی او پول جور کند. اما پول جور نمیشود و نیلوفر مجبور است تصمیمی چالشبرانگیز بگیرد که زندگی همه خصوصاً نامزدش را تحتتأثیر قرار دهد و آن تصمیم به مزایده گذاشتن خودش در یک شبکه زیرزمین فاحشگی است.
«انتهای خیابان هشتم» میتواند عنوان پربازیگرترین فیلم این لیست را از آن خود کند. این فیلم حتی در میان آثار نیمه اول دهه نود هم جز پربازیگرترینها بهحساب میآید. حضور ترانه علیدوستی، صابر ابر و حامد بهداد در فیلم برای هر تماشاگری کنجکاوی برانگیز بود. تصورش را بکنید که هر سه نفر این بازیگران در آن سالها در دوران اوج محبوبیت، شهرت و بازیگری خود قرار داشتند.
داستان جذاب، متفاوت و جسورانه فیلم هم عامل دیگر استقبال از آن بود. داستان فیلم درباره دختری بود که برای آزادی برادرش از زندان و جور کردن پول دیه او به تنفروشی تن میدهد. البته موضوعی که بنا به ملزومات اوایل دهه نود در لفافه پرداخت شده بود.
هرچند این فیلم در زمان ساخت خود با استقبال روبهرو شد اما نتوانست تبدیل به یک فیلم ماندگار شود و هرچه از ساختش گذشت، کمتر موردتوجه قرار گرفت و ازش صحبت شد. البته هیچگاه هم وارد شبکه نمایش خانگی نشد.
پذیرایی ساده
کارگردان: مانی حقیقی
بازیگران: ترانه علیدوستی، مانی حقیقی، سعید چنگیزیان، صابر ابر
خلاصه داستان: زن و مردی در یک جاده کوهستانی پیش میروند و بین مردم پول تقسیم میکنند.
«پذیرایی ساده» سومین فیلم مانی حقیقی بعد از «کارگران مشغول کارند» و «کنعان» بود. فیلم اول او یک فیلم جادهای با حال و هوایی روشنفکری درباره چند رفیق میانسال بود که در مسیر سفر خود به یک سنگ بزرگ کنار جاده برمیخورند و تلاش دارند تا آن را به دره بیندازند اما موفق نمیشوند. فیلم دوم حقیقی درامی خانوادگی بود که بیشتر رو بهسوی تماشاگر عام داشت و داستان یک زندگی اشباع شده و به پایان رسیده زوج جوانی را تعریف میکرد.
او در فیلم سوم خودش بهنوعی از عناصر برتر دو فیلم اولش استفاده کرد و در تجربه جدید خود بازهم به سراغ ساخت فیلمی جادهای رفت که ترانه علیدوستی در کنار خود کارگردان بازیگران اصلی آن بودند. فیلمی روشنفکرانه و البته رمزآلود که درباره زن و مرد عجیبی بود که در جادههایی کوهستانی سفر میکردند و کلی پول در صندوق عقب ماشین خود داشتند که آنها را بذل و بخشش میکردند.
فیلمی که جنبههای نمادین و استعاریاش از داستان حادثهای آن پررنگتر بود و برای تماشاگر عام کلی سؤال در ذهنش ایجاد میکرد. تماشای دوباره این فیلم خالیازلطف نیست. اگر «پذیرایی ساده» که اصلاً فیلم سادهای نبود، آن سالها برای شما هم سؤالبرانگیز شد، بد نیست بار دیگر به تماشایش بنشینید. شاید حالا بعد از گذشت ده سال از ساخت فیلم و عمر شما، جواب خود را پیدا کردید.
ضدگلوله
کارگردان: مصطفی کیایی
بازیگران: مهدی هاشمی، سعید آقاخانی، ژاله صامتی، مسعود کرامتی
خلاصه داستان: مردی پنجاهساله که در کار قاچاق نوار و فیلم است در دوران جنگ تحمیلی متوجه میشود که چند ماهی بیشتر از زندگیاش باقی نمانده و این مسئله باعث میشود به خط مقدم جبهه برود. جایی که اتفاقات عجیبوغریبی انتظارش را میکشد.
«ضدگلوله» دومین فیلم سینمایی مصطفی کیایی بعد از «بعدازظهر سگی» بود. فیلمی که با الهام از «لیلی با من است» ساخته شد و موضوعی مشابه را تعریف میکرد: حضور اتفاقی و اشتباهی مردی در جبهه که بهمرور بر او اثرهای عمیق و درونی میگذارد. این بار نقش قهرمان فیلم را مهدی هاشمی بازی میکرد که مرد میانسالی بود که نوار و فیلم قاچاق میکرد و اتفاقی سر از جبهه درآورده بود.
«ضدگلوله» که یکی از فیلمهای غیرمنتظره جشنواره فجر آن سال بود در اکران عمومی هم موفق عمل کرد و نسبت به یک فیلم دفاع مقدسی که ستارههای زیادی نداشت، توانست فروش خوبی را از سر بگذراند. فیلمنامه فیلم از جشنواره فجر سیمرغ گرفت و رضا رخشان تهیهکننده فیلم هم دیپلم افتخار بهترین فیلم را از آن خود کرد.
نارنجیپوش
کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: لیلا حاتمی، حامد بهداد، طناز طباطبایی، همایون ارشادی، امید روحانی
خلاصه داستان: حامد آبان یک عکاس مطبوعاتی مشهور است. او و همسرش که یک استاد ریاضی است قصد مهاجرت از کشور را دارند. اما حامد بهواسطه خواندن کتابهایی درباره محیطزیست و نقش آشغالها در سلامت مردم، رو به فعالیتهای محیط زیستی میآورد. او آنچنان غرق در این فضای پالایشی و زیستمحیطی میشود که تصمیم میگیرد برای پاکسازی روحش شروع به جمعآوری زبالهها کند و به رفتگران شهر میپیوندد و لباس نارنجی بر تن میکند. همسر او که تمایل به مهاجرت دارد با این کار شدیداً مخالف است و این مسئله باعث بروز مشکلات زناشویی میان آنان میشود.
میتوان گفت «نارنجیپوش» آخرین فیلم جالبی بود که داریوش مهرجویی ساخت، پیش از آنکه در سراشیبی سقوطی بیفتد که در ادامهٔ آن فیلمهایی مانند «آسمان محبوب»، «اشباح» «چه خوبه که برگشتی» را ساخت. این روزها و پیش از آغاز سال ۱۴۰۱ کنار گذاشته شدن آخرین فیلم داریوش مهرجویی یعنی «لا مینور» بسیار خبرساز شده و ویدئوی فریادهای او در اعتراض به حذف فیلمش از اکران در شبکههای مجازی دستبهدست میشود. فیلمی که گفته میشود به فیلمهای قدیمیتر مهرجویی بزرگ، رجعت کرده و این توالی فیلمهای ضعیف استاد را درهم میشکند.
وقتی «نارنجیپوش» در جشنواره به اکران درآمد، عدهای آن را فیلمی سرحال و حال خوب کن میدانستند که دغدغههای زیستمحیطیاش قابلتوجه است و در مقابل هم عدهای آن را بدترین فیلم مهرجویی و آغازگر دوران افول این فیلمساز کارکشته دانستند. هرچند «نارنجیپوش» نکات جالبتوجهی داشت و مواجهه سرخوشانهاش با دغدغههای محیط زیستی دلنشین از آب درآمده بود اما دسته دوم حداقل در پیشبینی آغاز دوران افول این فیلمساز درست حدس زده بودند.
همه امیدوار بودیم بعد از ده سال، تماشای «لا مینور» بار دیگر خاطره بهترین فیلمهای مهرجویی را در ذهنمان زنده کند که گویا فعلاً بهتعویقافتاده است. اما عمیقاً امیدواریم مهرجویی هم مانند فیلمسازان بزرگ به دام پیری نیفتد و فیلمهای آخر کارنامه کاریاش، بدترین فیلمهای او نباشند.
حال بد این روزهای سینمای ایران؛ فریادهای داریوش مهرجویی بزرگ: «اصلا شما که هستید؟»
گشت ارشاد
کارگردان: سعید سهیلی
بازیگران: حمید فرخنژاد، پولاد کیمیایی، ساعد سهیلی، سحر قریشی، نیوشا ضیغمی
خلاصه داستان: سه خلافکار پایینشهری با هم تیم شدهاند و در اقدام خلافکارانه هوشمندانهای! خود را بهجای گشت ارشاد جا میزنند و از دختران و پسران جوان اخاذی میکنند. این در حالی است که یکی از آنان در این میان دل در گرو یکی از دخترهایی که گرفتهاند میبندد و...
«گشت ارشاد» موفقترین فیلم کمدی سال ۹۱ بود که حالا در آستانه دهسالگیاش، «گشت ۳» هم بر پرده بوده و تا پیش از نوروز به اکران ادامه میدهد. بله موفقیت «گشت ارشاد» بهقدری بود که دنبالههای آن هم ساخته و با همان استقبال مواجه شدند. فیلمی که البته در زمان اکرانش مخالفانی هم داشت و عدهای نتوانستند شوخی کارگردان با مقوله بحثبرانگیز گشت ارشاد را تاب بیاورند.
این فیلم بسیار موردتوجه قرار گرفت و بعضی از شوخیهایش مانند «پرچم دشمن شورت ماست» هنوز هم در میان جوانان شنیده میشود. تیم خوب بازیگری و هماهنگی میان حمید فرخنژاد، پولاد کیمیایی و ساعد سهیلی یکی از اصلیترین دلایل گیرایی و محبوبیت این فیلم است و از جمله مهمترین آثار کارنامه کارگردانش بهحساب میآید.
هرچند فیلمهای دوم و سومی که در ادامه «گشت ارشاد» ساخته شدهاند از نظر سینمایی ضعیفتر هستند اما بااینوجود کماکان مورد استقبالی بینظیر تماشاگران قرار گرفتند.
خوابم می آد
کارگردان: رضا عطاران
بازیگران: رضا عطاران، اکبر عبدی، ویشکا آسایش، مریلا زارعی، ناصر گیتی جاه
خلاصه داستان: یک معلم مدرسه که با پدر و مادر پیرش زندگی میکند در برقراری ارتباط با خانمها مشکل جدی دارد. او عاشق یک دختر پاستیل فروش میشود و مجبور است به خواستههای عجیب او تن دهد. همراهی این دو اتفاقات بامزهای را به وجود میآورد.
«خوابم میآد» اولین فیلم سینمایی رضا عطاران بود که هرچند در جشنواره فجر چندان مورد استقبال قرار نگرفت اما محبوب تماشاگران شد و توانست عنوان دومین فیلم پرفروش سال ۹۱ را از آن خود کند. فیلمی که حضور رضا عطاران و اکبر عبدی در آن کافی بود تا مردم را به سالنهای سینما بکشاند، هرچند خیلی زود از خاطرهها فراموش شد و حالا کمتر صحبتی از آن به میان میآید.
«خوابم میآد» یک فیلم کمدی به همان سبک و سیاق آثار تلویزیونی رضا عطاران بود که حالا عطاران همان مدل کمدی خاص خودش را در مدیوم سینما جاگذاری کرد. حضور دوباره اکبر عبدی در نقش یک زن در این فیلم ارجاعی به فیلمهای پیشین این بازیگر کمدی میداد که خالیازلطف نبود.