اثر برجسته صداوسیما، مختار را دوباره محبوب کرد!

تعداد زیاد بازپخش «مختارنامه» دستاویزی برای شوخی شده. مدیران تلویزیون برای اینکه در محرم و صفر مجبور نباشند دست به دامان این سریال شوند، سفارش ساخت «مهمانکشی» را دادند. در این اثر، مختار هم سهمی اندک داشت ولی روایت اصلی به زندگی مسلم بن عقیل اختصاص یافت.
قصد قیاس نداریم؛ چون اصلا پشت «مختارنامه» داوود میرباقری، نویسنده و کارگردان زبده قرار داشت. او روایت خاص خود از قیام مختار را تبدیل به سریالی مخاطبپسند کرد و دیالوگهایی معنادار و قوی در دهان شخصیتها گذاشت. سازندگان «مهمانکشی» اما از این دو امتیاز بیبهره بودند. حتی کوشش آنها برای سنتشکنی و صحبت شخصیتها به سبک مرسوم امروز تبدیل به یکی از نقاط ضعف سریال شد. بدتر اینکه دیالوگها میان لحن رسمی و عامیانه سرگردان بود و همین عدم تسلط و کاربلدی سازندگان را اثبات میکند.
«مهمانکشی» با جزئیات، زندگی و زمانه مسلم را به تصویر کشید. درام اما ضعیف بود و اوج و فرود کافی نداشت. در نتیجه مخاطب بهجای تماشای یک اثر قصهگو، گاهی گمان میکرد با روایتی مستندگونه مواجه است.
کاراکترهای ناآشنای سریال نیز به پیچیدگی قصه افزودند و نویسنده و کارگردان نتوانستند آنها را برای مخاطب تبدیل به آدمهایی ملموس کنند. ضربه دیگر به «مهمانکشی» در قسمت پایانی وارد آمد که سرنوشت شخصیتها به شکل کپشن و همراه با نریشن بیان شد. در حالی که یک سریال بعد از مقدمه طولانی باید فرجام آنها را هم به تصویر میکشید.
اغلب بازیگران حضوری ناموفق مقابل دوربین داشتند که مریم مومن و لیلا اوتادی جزو ضعیفترینها محسوب میشوند. حسام منظور و رامین ناصرنصیر اما نمره قبولی میگیرند.
خلاصه، تلویزیون باید همچنان روی محبوبیت «مختارنامه» حساب کند! و اینکه مقایسه لحظات پایانی عمر مسلم در هر دو سریال، بهخوبی گویای تفاوت است. کار میرباقری از نظر دیالوگ، میزانسن،شخصیتپردازی،بازیها و... را میتوان شاهکار دانست ولی همین موقعیت در «مهمانکشی» ابتدایی و دمدستی از آب درآمد.