موسیقی عاشقانه چگونه سقوط کرد؟/ Hello ادل آخرین بالاد واقعی موسیقی پاپ
.png?w=1200&q=75)
10 سال از انتشار آلبوم 25 اثر فراموشنشدنی «ادل» میگذرد؛ آلبومی پراحساس و پرقدرت که سرشار از قطعاتی تکاندهنده و عاطفی بود. این آلبوم با تکآهنگ تاثیرگذار و صمیمانه «Hello» آغاز شد؛ یک بالاد* (تصنیف) سنتی با صدایی قدرتمند و پر از وضوح احساسی، همراهیشده با نوای پیانو، که نهتنها از نظر تجاری، بلکه از لحاظ فرهنگی نیز موفقیتی خیرهکننده به دست آورد.
«Hello» و سایر ترانههای آلبوم 25 به اوجی دست یافتند که در دوران الگوریتمها و نگاههای طعنهآمیز، بهسرعت رنگ باخت. چشمانداز موسیقی امروز دائماً در حال تغییر است و بهسختی میتواند با مفاهیم عمیق و صادقانه همراستا بماند. در این میان، بالادها در میان جریان اصلی موسیقی کمکم جایگاه خود را از دست دادهاند؛ تحتتأثیر خردهژانرها و الگوریتمهای پخش جریانی، به گوشهای رانده شدهاند.
بالادها بیصدا از موسیقی پاپ جریان اصلی کنار رفتهاند
آلبوم 25 با تکآهنگ «Hello» آغاز شد؛ قطعهای که بهسادگی ساختارش دل سپرده بود تا به یکی از موفقترین بالادهای تاریخ بدل شود، با ۷.۳۲ میلیون استریم تنها در هفته اول انتشار. این قطعه با تنظیمی ساده و تولیدی مینیمال، آواز ادل را در مرکز توجه قرار میداد؛ تصمیمی بدیهی وقتی با صدای ادل طرف هستیم. «Hello» احساسات خام و بیپردهای را منتقل میکرد و اجرای خیرهکننده ادل، نه انسانی، بلکه تصویری فرازمینی از دلشکستگی را به نمایش میگذاشت. این ترانه تنها پیشدرآمدی بود برای موفقیتهای دیگر آلبوم 25، با قطعاتی مانند «When We Were Young» و «All I Ask» که در زمان انتشارشان با استقبال گستردهای روبهرو شدند.
ادل با 25 توانست رکورد تاریخ جوایز گرمی را بشکند و در سال ۲۰۱۵ در هر پنج بخشی که نامزد شده بود، جایزه بگیرد؛ از جمله آلبوم سال. نکته جالب این است که ادل کار روی این آلبوم را در سن ۲۵ سالگی آغاز کرد؛ همان عددی که عنوان آلبوم را نیز تشکیل میدهد.
از آن زمان تاکنون، دیگر شاهد بالادی نبودهایم — یا مهمتر، بهیاد نمیآوریم — که بتواند تأثیری چنین عمیق بگذارد. آلبوم بعدی ادل با نام 30 نیز موفقیتی چشمگیر داشت، اما نتوانست زمینلرزهای مانند 25 در موسیقی ایجاد کند. از سال ۲۰۱۵ تاکنون، موسیقی پاپ دچار بازسازیای عظیم شده؛ نمودارهای فروش دیگر تحت سلطهی یک ژانر خاص نیستند، بلکه به بازتابی از خردهژانرهای گوناگون تبدیل شدهاند. بخشی از این تغییر به ظهور «بدروم پاپ» و افزایش دسترسی موسیقیدانها به ابزارهای دیجیتال برمیگردد؛ حالا هرکسی میتواند هر زمان با یک لپتاپ موسیقی تولید کند. پلتفرمهای پخش آنلاین و شبکههای اجتماعی، بیشتر به تکرار و کنجکاوی پاداش میدهند تا ماندگاری؛ و همین باعث شده ساختار موسیقی تکهتکه شود و به منوی چشیدنی ژانرها تبدیل شود. در این روند پیوسته، بالادها نمیتوانند جای پای محکمی پیدا کنند و تنها خردههایی از آنها باقی مانده که در ترانههای معاصر به عنوان آزمایش مورد استفاده قرار میگیرد.
ادل حتی خودش نیز اکنون شبیه خوانندگان نسلهای قبل به نظر میرسد. فریادهای روحنواز و شجاعتش در بیان احساسات، او را در کنار اسطورههایی مانند «آریتا فرانکلین» و «الا فیتزجرالد» قرار میدهد. با آرایش و استایل کلاسیکی که مکمل صدای طلاییاش است، ادل بهنوعی صدای نسل بالادهای پیش از خودش را زنده میکند. البته، نظر دادن درباره آینده بالاد دشوار است بدون آنکه سیر تکامل موسیقی را بهطور کامل بررسی کنیم، اما پس از ادل، بهسختی میتوان تصور کرد که بالاد بتواند دوباره در شکل اصیل خود بازگردد.
فرهنگ جدید ترانههای عاشقانه را منزوی کرده
خطر برای بالادها تنها از سوی ساختار موسیقی و ژانرها نیست، بلکه دیدگاه جدید نسبت به احساسات و زبان نیز در این زمینه نقش دارد. ادل بیپروا و بیدفاع احساساتش را در موسیقی جاری میکند؛ اما ما در دوران بیحسی عاطفی زندگی میکنیم. اینترنت با قدرتی فراگیر، پیوندهای واقعی را از بین برده و ما را نسبت به احساسات عمیق شرمنده کرده است. در فضای شبکههای اجتماعی، خودنمایی و اجرا بیشتر از جستوجوی درونی مورد استقبال قرار میگیرد و طعنهزدن سپری شده برای محافظت در برابر خجالت.
البته این بدان معنا نیست که هنرمندان امروز به احساسات نمیپردازند. «بیلی آیلیش» با ترانه «What Was I Made For» تا حد زیادی به مفهوم بالاد نزدیک میشود. این ترانه زیبا و لطیف است و در مرز تعریف یک بالاد قرار دارد؛ آیلیش غم را نجوا میکند و بهجای فریاد، رویکردی آرام و تسلیمشده را انتخاب میکند. این یعنی بالاد امروز به شکلی دورتر و کمتأثیرتر درآمده است. آیلیش بیشتر از قطع ارتباط با یک فرد، درباره از دست دادن پیوند با کل دنیا سخن میگوید. این خود گویای تغییری بزرگ در یک دهه اخیر است؛ جایی که دیگر تمرکز اصلی روی رابطههای فردی نیست، بلکه بحرانهای درونی و دغدغههای هستیشناختی جمعی جای آن را گرفتهاند. این درگیری همزمان با مسائل خرد و کلان، نتیجه مستقیم حضور سنگین اینترنت است که «انسانِ میانی» — بالاد — را از تصویر حذف کرده است.
نسل جدید توجه لازم برای شنیدن بالاد را ندارد
بالاد ذاتاً احساس برانگیز و دروانکاو است؛ نه فقط برای خواننده، بلکه برای شنونده. با شعرهایی مثل:
«سلام، حالت چطوره؟ / معمولاً منم که از خودم میگم، ببخشید»،
ترانه «Hello» مستقیماً با مخاطب حرف میزند و همین توجه کامل میطلبد. شاید همین سطح از صمیمیت برای نسل جدید ناخوشایند باشد. ضمن اینکه ریتم کند و پرداخت آرام بالادها، برای کسانی که به ویدیوهای ۱۵ ثانیهای عادت دارند، جاذبهای ندارد.
بالاد هنوز کاملاً از بین نرفته، اما به حاشیه رفته است
پایان کار بالاد هنوز نرسیده، اما این سبک به حاشیه رانده شده است؛ نه بهعنوان یک فقدان کامل، بلکه تغییری در جایگاه و کارکرد آن در دنیای موسیقی امروز. بالادها نیازمند گوش دادن دقیق و توجه کاملاند؛ و گرچه در حال محو شدن هستند، اما پژواکهای آلبوم 25 همچنان در فضا باقی ماندهاند. شاید ادل دوباره بازگردد با موسیقیهایی بینظیر، یا شاید صدای جدیدی طلوع کند. اما فعلاً، بالاد در حالت تعلیق است — و تا زمانی که مخاطبان آمادگی شنیدن با تمام وجود را پیدا نکنند، احتمال بازگشتش اندک است.
*بالاد در موسیقی به نوعی قطعه یا ترانه گفته میشود که با حالوهوای آرام، احساسی و اغلب عاشقانه شناخته میشود. این نوع موسیقی معمولاً تمپوی آهستهای دارد، بر احساسات درونی تمرکز میکند و با ملودیای ساده اما تأثیرگذار همراه است. در بالادها صدای خواننده نقش اصلی را ایفا میکند و سازهایی چون پیانو، گیتار یا سازهای زهی، فضای لطیف و دراماتیک اثر را تقویت میکنند. بالادها بیشتر برای بیان عواطفی مانند دلتنگی، شکست عشقی یا اندوه ساخته میشوند و در سبکهای مختلفی چون پاپ، راک، آراندبی و حتی فولک دیده میشوند. قطعه معروف «Hello» از ادل نمونهای شاخص از یک بالاد معاصر است.