نقد فیلم مرد عینکی | یک کمدی جنون آمیز و موفق!

اختصاصی سلام سینما - یاشار آبتین: به موفقترین کمدیهای یک دهه اخیر سینمای ایران که نگاه کنیم، یکی از اصلیترین رموز موفقیت آنها را در ترکیب همگن الگوهای امتحانپسداده پیدا میکنیم. به عبارتی، پرفروشترین کمدیهای چند سال اخیر ما خصلتی ترکیبی داشتهاند. این روند را میتوانیم از «نهنگ عنبر» (سامان مقدم) تا «هزارپا» (ابوالحسن داوودی) و «فسیل» (کریم امینی) پیدا کنیم. حالا همان تیم «فسیل» در محصول جدیدشان، «مرد عینکی»، یک بار دیگر سراغ رویکردی ترکیبی رفتهاند و به نظر میرسد یک بار دیگر موفقیت بزرگی در انتظارشان است؛ بهخصوص اینکه این بار از نظر درهمآمیزی الگوهای موفق سینمایی حتی از نمونههای قبل هم فراتر رفتهاند.
«مرد عینکی» داستان مردی را روایت میکند که در تمام طول زندگیاش شکست خورده است. زمانی که ویدیویی با حضور او در فضای مجازی وایرال میشود، بهنظر میرسد برای اولین بار درهای شهرت و موفقیت به روی او باز شده است، غافل از اینکه این مقدمه بروز اتفاقاتی غیرمترقبه و حیرتانگیز است.
ایده جابهجایی ناخواسته میان انسانهای متضاد (بهخصوص بهواسطه شباهت ظاهری) یکی از الگوهای همیشه محبوب تاریخ سینمای کمدی محسوب میشود. شاید یکی از درخشانترین نمونههای ایرانی که در میان محصولات نسبتا جدید به یاد میآوریم، سریال «مرد هزارچهره» (مهران مدیری) باشد. این شباهت میان «مرد عینکی» و «مرد هزارچهره» تعمدی بهنظر میرسد. حتی برخی از دیالوگهای شخصیت اصلی (بهرام افشاری) از جمله جایی که فهرستی از شکستهای متوالیاش را در زندگی ردیف میکند، خیلی شبیه جنس دیالوگگوییهای مهران مدیری در سریال «مرد هزارچهره» (مثلا همان دیالوگ مشهور «من اشتباهی بودم») است. از سوی دیگر، بدبیاریهای متوالی حلیم در «مرد عینکی» بیشباهت به شخصیت اصلی «فسیل» نیست و بهنظر میرسد سازندگان «مرد عینکی» آگاهانه سعی کردهاند ردّی از محصول موفق قبلیشان را در فیلم جدید حفظ کنند. حتی تقدیری بودن زندگی شخصیت اصلی و اسیر بودنش در چنگ سرنوشتی که مدام او را بهشکلی منفعلانه از این سمت به آن سمت میبرد، بیشباهت به برخی از حضورهای کمیک بهرام افشاری مثل بازیاش در فیلم «سال گربه» نیست.
تا همینجا میتوان فهمید که با فیلمی کمدی روبهروییم که سازندگانش شم و هوش تجاری بالایی دارند و ایدههای محبوب میان مردم را بهخوبی ردیابی کرده و آنها را بهشکل معقولی ترکیب کردهاند. ماجرا از جایی عجیبتر میشود که از میانههای فیلم پای اکشن هم وسط کشیده میشود و اصلا «مرد عینکی» بیش از داشتن بار کمیک، حالوهوایی اکشن پیدا میکند. این موردی نیست که زیاد در سینمای کمدی ایران مشاهده کرده باشیم. اکثر نمونههای مشابه صرفا شامل یک یا دو سکانس «بزنبزن» بوده که اتفاقا لحن کمیک در آنها هم غالب بوده است. اما در «مرد عینکی» شاهد این هستیم که بخش اکشن کار عملا هویت مستقلی پیدا میکند. به همین دلیل است که نمیتوان «مرد عینکی» را صرفاً یک کمدی نامید و باید نام کمدی-اکشن را بر آن نهاد.
این تصمیم بخش دیگری از هوش تجاری سازندگان «مرد عینکی» را نشان میدهد. ژانر اکشن همواره میان گروهی از سینمادوستان ایرانی محبوب بوده است اما واقعیت این است که سطح کیفی نمونههای وطنی آنقدر از مثالهای خارجی پایینتر است که بهسختی میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد. شاید چهار دهه پیش برخی از این فیلمها با فروش بالایی روبهرو میشدند اما مخاطبی که نمونههای باکیفیت روز سینمای جهان مثل «جان ویک» و «بالرین» را میبیند دیگر نمیتواند کیفیت پایینتر محصولات وطنی را بپذیرد. ادغام الگوهای اکشن با کمدی راه مناسبی است که هم بتوان سویه اکشندوست مخاطب را راضی کرد و هم به او تلقین کرد که کل ماجرا را، بهخاطر کمیکبودن، جدی نگیرد. با این تمهید هوشمندانه، بهنظر میرسد سازندگان «مرد عینکی» علاوه بر مخاطب همیشگی سینمای کمدی دنبال جذب طیف جدیدی از مخاطبان هم هستند که باید منتظر نتیجه ماند. اگر این رویکرد آنها نتیجه مناسبی به همراه بیاورد، بعید نیست که شاهد تبدیل شدن این الگو به نمونهای تکراری در سینمای ایران باشیم.
این تغییر مسیر البته «مرد عینکی» را به فیلم دوپارهای تبدیل کرده است چون بهنظر میرسد در میانههای راه ناگهان مسیر فیلم بهکلی عوض شده است. این را میتوان یکی از نقاط ضعف روایی «مرد عینکی» قلمداد کرد. با این وجود محصول جدید تیم ابراهیم عامریان/ بهرام افشاری/ کریم امینی در مجموع موفق عمل میکند و نشان میدهد آنها قواعد بازار را بهتر از اکثر رقبای خود میشناسند. «مرد عینکی» نهتنها بهخاطر برخی از ایدههای غیرمنتظرهاش یکی از جنونآمیزترین کمدیهای سالهای اخیر سینمای ایران است بلکه میتواند از موفقترینِ آنها هم تلقی شود.