حمید (خسرو شکیبایی) و مهشید (بیتا فرهی) در فیلم هامون (داریوش مهرجویی، 1368): پر از درد و راز و رمز و عشق

حمید هامون و مهشید هر دو گرایشهای روشنفکرانه دارند اما از دو جهان متفاوت هستند. هامون در معنای عشق سرگردان است و از طریق تحقیق در مورد پیچیدگی مفهوم عشق پدر و فرزندی میان حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) سعی میکند معنای این پدیده را درک کند اما، به بیان خودش، آدمی است که مدام احساس میکند دارد فرو میرود. او دیگر به هیچ چیز اعتماد و اعتقاد ندارد و همین، حتی برقراری ارتباط با همسرش را هم برای او دشوار میسازد. از سوی دیگر، مهشید بهتدریج به مسائلی همچون هنر انتزاعی و عرفان علاقهمند میشود و این، شباهتی به افکار هامون ندارد. به همین دلیل، بخش مهمی از فیلم «هامون» بر نمایش اختلافات و جدایی دو شخصیت اصلی تمرکز دارد. با این وجود، در چند بازگشت به گذشته شاهد عشق پرشور میان زوج اصلی در گذشته هستیم و همین برای اثبات علاقه واقعی آنها به یکدیگر کفایت میکند. سکانس قرار هامون و مهشید در کتابخانه و حتی سکانس خوردن کباب با آن شوخیهای نهچندان بامزه، تصویری از یک عشق واقعی، صمیمی و زمینی را نشان میدهد که تا مدتها پس از پایان فیلم در ذهن تماشاگر باقی میماند.