فردریک فورسایت نویسنده قصههای سیاسی، با سابقهی جاسوسی، درگذشت

فردریک فورسایت، نویسنده نامدار بریتانیایی و خالق رمان کلاسیک «روز شغال»، که سابقهای در روزنامهنگاری و همکاری با سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا (MI6) داشت، پس از یک دوره کوتاه بیماری در ۸۶ سالگی از دنیا رفت. او با ترکیب تجربههای میدانی و تحقیقهای دقیق، سبک تازهای در رماننویسی دلهرهآور پدید آورد و بیش از ۷۵ میلیون نسخه از آثارش در سراسر جهان به فروش رسید.
فورسایت در سال ۱۹۳۸ در اشفورد، کنت به دنیا آمد و در دوران خدمت نظام وظیفه با جنگندهها پرواز میکرد. اما زمانی که نیروی هوایی سلطنتی تضمین نکرد که در کابین خلبان باقی بماند، او به دنبال دیدن دنیا رفت. وقتی در خبرگزاری رویترز کار میکرد، شانس به سراغش آمد: «خبرنگاری که در پاریس مستقر بود دچار ناراحتی قلبی شد و باید برمیگشت. کسی سرش را از در اتاقم داخل آورد و گفت: «کسی اینجا فرانسوی بلده؟ و چند روز بعد من سوار هواپیما به مقصد پاریس بودم.»
پاریس در ۱۹۶۱ پرالتهاب بود؛ شبهنظامیان راستگرا ژنرال دوگل را بهخاطر پیشنهاد استقلال به الجزایر تهدید به ترور میکردند. فورسایت بعدها به اکسپرس گفت: «همهمان منتظر یک سوژه بزرگ بودیم، آن لحظهای که یک تکتیرانداز گلولهای در پیشانیاش خالی کند.» او از محافظان دوگل اطلاعاتی درباره تدابیر امنیتی کسب کرد. زمانی که دوستی از او پرسید آیا ترور ممکن است، فورسایت پاسخ داد: «ممکن است اما فقط توسط یک بیگانه. قاتلی بدون نام، چهره، سوابق و پرونده، یک حرفهای.» و اینگونه بذر یک رمان پرفروش جهانی کاشته شد.
پس از مدتی در آلمان شرقی، فورسایت به بیبیسی پیوست و در سال ۱۹۶۷ برای پوشش جنگ بیافرا به نیجریه اعزام شد.
فورسایت که از بیمیلی بیبیسی برای انتقاد از حمایت بریتانیا از رژیم نیجریه ناامید شده بود، استعفا کرد و در سال ۱۹۶۸ بهعنوان خبرنگار آزاد به بیافرا بازگشت. او از جمله نخستین کسانی بود که قحطی در آن منطقه را پوشش داد؛ گزارشی که دنیا را تکان داد. در همان دوران همکاریاش با سرویس جاسوسی «MI6» آغاز شد. گرچه همیشه منکر جاسوس بودن بود، اما در خودزندگینامهاش با عنوان «بیگانه» در سال ۲۰۱۵ اعتراف کرد که بیش از ۲۰ سال یک «منبع اطلاعاتی» بوده است. او پیشتر در گفتوگویی به گاردین گفت: «هیچ چیز عجیبی در آن نبود. جنگ سرد بود. بخش زیادی از قدرت اطلاعاتی بریتانیا از داوطلبها میآمد... من هم کارهای کوچکی انجام میدادم.»
در دسامبر ۱۹۶۹ و پایان جنگ، فورسایت به بریتانیا بازگشت، در حالی که نه شغل داشت، نه چشمانداز، نه خانه، نه ماشین، نه پسانداز، و برای نجات مالی، تصمیم گرفت رمانی بنویسد: «نشستم و درباره قاتلی نامرئی نوشتم. من صحنهها را میشناختم؛ تمام خیابانها را قدم زده بودم. شب و روز نوشتم؛ طی ۳۵ روز.»
رمان «روز شغال» بازگشتی بود به روزهای او در پاریس، با داستانی درباره تلاش برای خنثی کردن نقشه قتل دوگل. این رمان با جزئیات عملیاتی و ترکیب شخصیتهای خیالی با شخصیتهای واقعی، واقعگرایی تازهای به ژانر تریلر آورد. گاردین در ۱۹۷۱ آن را «روایتی هولناک و بینهایت دقیق» توصیف کرد. این کتاب خیلی زود با تبلیغ دهانبهدهان، به یک اثر پرفروش جهانی بدل شد و دو سال بعد اقتباس سینمایی آن به کارگردانی فرد زینهمان شاخته شد.
در این فیلم ادوارد فاکس نقش یک آدمکش به اسم مستعار شغال را بازی میکند که اجیر میشود تا در تابستان سال ۱۹۶۲ رئیسجمهور فرانسه شارل دوگل را ترور کند.
در رمان «پرونده اودسا» در سال ۱۹۷۲، یک خبرنگار جوان آلمانی به دنبال جنایتکار نازی، ادوارد روشمان، میگردد و به شبکهای میرسد که از اعضای ارشد نازی محافظت میکند. گرچه نیویورک تایمز آن را به دلیل «استفاده ابزاری از تاریخ زنده» مورد انتقاد قرار داد، اما رمان به سرعت پرفروش شد. فورسایت مدعی بود این رمان به شناسایی ادوارد روشمان در دنیای واقعی هم کمک کرده است.
در سال ۱۹۷۴، هنگام تحقیق درباره تجارت غیرقانونی سلاح در هامبورگ برای نوشتن رمان «سگهای جنگ»، وقتی یک قاچاقچی اسلحه او را شناخت، به او هشدار داد که تنها ۸۰ ثانیه فرصت دارد هتل را ترک کند. او پول و گذرنامهاش را برداشت، به ایستگاه رفت و در آخرین لحظه سوار قطار شد.
در پنج دهه بعد، فورسایت به نوشتن رمانهای پرفروش ادامه داد؛ با محورهایی مانند تسلیحات هستهای، حمله عراق به کویت و تجارت کوکائین. او منتقد سرسخت تونی بلر و از حامیان سرسخت برگزیت بود و در ستونهایش در دیلی اکسپرس نسبت به تغییرات اقلیمی نیز ابراز تردید میکرد.
فورسایت در طول عمرش بیش از ۲۵ کتاب نوشت که در مجموع بیش از ۷۵ میلیون نسخه فروختند.
او در گفتوگویی با تایمز هنگام انتشار رمان «روباه» در سال ۲۰۱۸ بار دیگر اعلام کرد که این آخرین اثرش خواهد بود.
جاناتان لوید، نماینده ادبی او، گفت چند هفته پیش برای تماشای مستند جدیدی از زندگی فورسایت با او دیدار داشته که یادآور زندگی خارقالعاده و پرثمری بوده است. بیل اسکات-کر، ناشر فورسایت نیز گفت: «کار با فردی یکی از لذتهای حرفهای من بود. او میراثی بینظیر از خود بر جای گذاشت که برای سالها همچنان الهامبخش و سرگرمکننده خواهد ماند.»
منبع: ایسنا