نقد The Christophers؛ استیون سودربرگ و ایان مککلن در مراقبهای سینمایی بر هنر و میراث

در حالیکه فیلم (The Christophers) با پیشفرضی آشنا ــ سرقت و تکمیل آثار نیمهتمام یک نقاش مشهور ــ آغاز میشود، استیون سودربرگ با کنار گذاشتن قواعد مرسوم روایت، اثری خلق کرده که بیش از آنکه یک «کمدی جنایی» باشد، به مراقبهای بر آفرینش هنری و معنای باقیگذاشتن میراث بدل میشود.
شخصیت اصلی فیلم، جولیان اسکلار (ایان مککلن)، نقاشی سالخورده و بدخلق است که توسط وارثان خودخواهش (جسیکا گانینگ و جیمز کوردن) به حاشیه رانده شده است. آنها با استخدام لوری (میکائلا کول)، جاعل زیرکی که در نقش دستیار جا میزند، میخواهند آثار نیمهتمام او را تکمیل کرده و ارزش مادی آنها را افزایش دهند.
اما آنچه سودربرگ به تصویر میکشد فراتر از این خط داستانی است. در صحنهای ماندگار، جولیان آثار ناتمامش را عامدانه تخریب میکند، اما از دل این ویرانگری زیبایی تازهای خلق میشود؛ لحظهای که خود به تز اصلی فیلم بدل میگردد: هنرمند حتی در انهدام نیز آفریننده است.
فیلم با برداشتهای طولانی، دوربین دستی و گفتوگوهای ممتد، بیش از هر چیز بر رابطه پرتنش و در عین حال بامزه میان جولیان و لوری تمرکز دارد. مککلن در یکی از بهترین نقشآفرینیهای اخیرش، مرزی باریک میان غرور، تنهایی و ضعف انسانی را به نمایش میگذارد. در مقابل، کول با بازی مینیمالیستی و چندلایه، لوری را به کاراکتری جذاب و رازآلود بدل میکند.
هرچند حضور جیمز کوردن نسبت به سایر بازیگران ضعیفتر جلوه میکند و گاهی ریتم داستان را کند میسازد، اما کارکرد شخصیت او در پیوند دادن دو محور اصلی فیلم مانع از فروپاشی روایت میشود.
(The Christophers) شاید بهترین اثر سودربرگ نباشد، اما بیشک از غافلگیرکنندهترین کارهای او به شمار میآید. پایانبندی فیلم نیز با ترکیبی از تلخی و شیرینی، تصویری ماندگار از هنرمندی به جا میگذارد که حتی هنگام نابودی، آثاری تازه خلق میکند.
این فیلم که در جشنواره تورنتو ۲۰۲۵ به نمایش درآمد، یک بار دیگر نشان داد سودربرگ در هر قالبی که کار کند، از روایت جنایی گرفته تا درام اتاقی، قادر است سینمایی زنده، اندیشمند و بهغایت تماشایی بیافریند.