جستجو در سایت

1404/05/17 15:54
نیکلودئون - 1

نقد فیلم کلاسیک مرد آرام ساخته جان فورد | داستان یک ازدواج

نقد فیلم کلاسیک مرد آرام ساخته جان فورد | داستان یک ازدواج
«مرد آرام» یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما است چون آن روح فوردی را درون خود دارد. توضیح دادن این که روح فوردی چیست سخت ترین کار دنیا است. می‌توان گفت آمیخته‌ای است از سرسختی و شادخواری و مقاومت و کلبی مسلکی.

اختصاصی سلام سینما - مازیار وکیلی: «نیکلودئون» نام ستون تازه سلام سینما است که به مروری بر فیلم‌های بزرگ سینمای کلاسیک اختصاص دارد. نیکلودئون نام اولین نوع فضای نمایشگاهی سرپوشیده بود که در اوایل قرن بیستم میلادی به نمایش فیلم‌های سینمایی در ایالات متحده و کانادا اختصاص داده شده بود. این سالن‌های کوچک و بسیار ساده برای ورودی یک نیکل (پنج سنت) ورودی دریافت می‌کردند و نام نیکلودئون هم از این رو برای آن‌ها انتخاب شد. سالن‌های نیکلودئون از حدود سال 1905 تا 1915 رونق داشتند. با این مقدمه، به‌عنوان اولین فیلمِ این ستون سراغ «مرد آرام» (1952)، فیلم کلاسیک جان فورد، می‌رویم.

جان فورد زمانی هنگام معرفی خودش با صدایی رسا گفت: «من جان فورد هستم، وسترن می‌سازم.» حقیقت امر هم این است که جان فورد توانست این ژانر سینمایی را با نگاه شاعرانه خود تبدیل به یک فرم اصیل هنری کند. وسترن بخشی از هویت آمریکا است و فورد با ساخت بهترین وسترن‌های تاریخ سینما آمریکا را صاحب هویتی کرد که بعید است آمریکا بدون فورد صاحب چنین هویتی می‌شد. اما این جایگاه ویژه و خاص برای فورد به عنوان یک وسترن ساز، ممکن است باعث شود فیلم‌های غیروسترن این کارگردان بزرگ تاریخ سینما به درستی دیده نشود. در حالی که فیلم‌های غیر وسترن فورد هم به اندازه تمام وسترن‌های او فیلم‌های مهم و درخشانی هستند. «چه سرسبز بود دره من»، «موگامبو»، «خوشه‌های خشم»، «خبرچین» و البته «مرد آرام» از بزرگ‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما هستند. وسترن‌های بزرگ فورد نباید باعث شود قدر و قیمت آثار غیروسترن او نادیده گرفته شود. فیلم‌هایی که هر کدامشان کلاس درس فیلمسازی و داستان گویی هستند.


بیشتر بخوانید:

پنج فیلم مهم و برتر جان فورد | فیلم کلاسیک و قهرمان‌های نوین


فورد را آمریکایی‌ترین کارگردان تاریخ سینما نامیده‌اند. کسی که تاریخ آمریکا را با شکوه و شاعرانگی تعریف کرد. در «مرد آرام» (1952) اما فورد به ریشه‌هایش برمی‌گردد. به ایرلند دوست‌داشتنی، زیبا و البته سرسخت و مقاوم. ایرلند که در طول تاریخش به هیچ‌کس حتی به دولت بریتانیا باج نداده است. فورد کوشیده در «مرد آرام» همین روحیه را به تصویر بکشد. شان تورنتون (جان وین) قهرمان فیلم (مشت‌زنی که در آمریکا ناخواسته مرتکب قتل شده و حالا به ریشه‌هایش برگشته تا همه چیز را فراموش کند) خود فورد است. یک آمریکایی که در زندگی‌اش دنبال آرامش می‌گردد و حالا به دنبال این آرامش به آغوش وطن (مادر) خودش برگشته است. شاید یکی از دلایل درخشان بودن فیلم هم نگاه فورد به وطن باشد. وطن برای فورد نه جایی است که از نبودنش حسرت بخورد و نه جایی است که بابت آن شرمنده باشد. وطن برای فورد همان خانه است. خانه‌ای که محل آرامش است. تورنتون هم به ایرلند بازگشته تا آرامشش را پیدا کند. درست مثل فورد آن دوران که به واسطه ماجراهای عاطفی در زندگی‌اش داشت در قالب این فیلم به خانه برگشت تا آرامش پیدا کند.

جان فورد گفته بود: «از این پایان‌های خوش با بوسه‌ای در آخر کار متنفرم! من هرگز چنین چیزی نساختم.» مرد آرام مصداق کامل و دقیق چنین فیلمی است. یک عاشقانه ناآرام که ربطی به تصورات سانتی‌مانتال اکثر تماشاگران سینما از عشق ندارد. رابطه شان تورنتون با مری کیت داناهیو خیلی خشن‌تر و بی‌پرواتر از آن است که بتوان آن را در قالب یک فیلم بوسه‌ای نمایش داد. شان برای به دست آوردن مری کیت داناهیو و اثبات عشقش هیچ ابایی از این ندارد که کل دهکده را به هم بریزد و حتی مری کیت را کتک بزند و روی زمین بکشد. اگر بخواهیم با معیارهای امروزی به چنین رابطه‌ای نگاه کنیم آن را بیمارگونه و سادیستیک توصیف خواهیم کرد، اما اینطور نیست. رابطه مری کیت و شان تورنتون همان عشق واقعی است که همه در عصر مدرن حسرت آن را می‌خوریم. این که کسی در این جهان هستی وجود داشته باشد که آدم به خاطرش بجنگد همان تصوری  است که همه ما از عشق داریم اما آن را فراموش کرده‌ایم و شان تورنتون دقیقاً به همان شکلی عاشقی می‌کند که همه ما دوست داریم. محکم، سرسخت و بدون باج دادن. نتیجه؟ دختره مال او می‌شود.

مرد آرام آنقدر فیلم بزرگی نمی‌شد اگر فورد آن را با چنین قلب گشاده و نگاه شوخ و کلبی مسلکی نمی‌ساخت. فورد که یک کاتولیک معتقد است داستان ازدواج شان تورنتون و مری کیت داناهیو را تبدیل می‌کند به یک آئین و مناسک که برای کاتولیک‌ها اهمیت بسیار زیادی دارد. فورد این آئین و مناسک را با همان نگاه شوخ و شنگ و طنز ظریف فوردی ادغام می‌کند و فیلمی می‌سازد که تماشاگر دوست دارد بخشی از روح آن باشد. پشت آن ظاهر خشن و زد و خوردهای بی‌پایان ما کارگردانی را می‌بینیم که با تمام وجود عاشق انسان‌ها فراتر از هر دین و مذهبی است. قلب گشاده جان فورد در «مرد آرام» خودش را در قالب شوخی‌های ظریف فوردی نشان می‌دهد. به عنوان مثال و محض نمونه جایی که فلین بعد از شب اول حضور مری کیت در خانه شان تورنتون و بی‌خبر از دعوای شب گذشته این دو نگاهی به تخت شکسته در اُتاق خواب می‌کند و دلیل شکستگی تخت را چیز دیگری می‌پندارد و تمام این برداشت شخصی را با یک نگاه بازتاب می‌دهد. این از آن لحظاتی است که فقط در فیلم‌های فورد گیر تماشاگر می‌آید.

اما «مرد آرام» یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما است چون آن روح فوردی را درون خود دارد. توضیح دادن این که روح فوردی چیست سخت ترین کار دنیا است. می‌توان گفت آمیخته‌ای است از سرسختی و شادخواری و مقاومت و کلبی مسلکی. جوری که تورنتون عمل می‌کند. برای خواسته‌ات بجنگ اما زندگی را آنقدر جدی نگیر که عمرت را تلف کنی. اتفاق به هر حال خودش می‌اُفتد اگر قسمتت باشد. برای همین است که شان تورنتون حتی زمانی که مشت می‌زند و مشت می‌خورد هم لبخند به لب دارد. چون می‌داند در نهایت این زندگی فانی است و ارزشش را ندارد که به خاطر آن خلق خودت را تنگ کنی. همین تقدیرگرایی (و بگذارید کمی ماجرا بزرگ تر کنیم و بگوییم همین نگاه عرفانی است) که «مرد آرام» را تبدیل به چنین فیلم استثنایی و بزرگی کرده است.


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image