آیا تاسیان موفق تر از خاتون بود؟ بررسی نقاط قوت و ضعف سریال تینا پاکروان

اختصاصی سلام سینما - پارسا کمالی : سریال «تاسیان» به کارگردانی تینا پاکروان با انتشار قسمت پایانیاش، بار دیگر بحثهایی درباره موفقیت یا عدم موفقیت آن در مقایسه با سریال قبلی او، یعنی «خاتون» ایجاد کرد. اثری که در فضای اجتماعی و تاریخی دهه ۵۰ شمسی روایت میشود و بهعنوان دومین بخش از سهگانه «روزی روزگاری ایران» شناخته میشود. تاسیان در همان ابتدا با توقیف موقت و حواشی متعدد کار خود را آغاز کرد، اما رفتهرفته توانست توجه طیف وسیعی از مخاطبان را جلب کند. با این حال، پایان تلخ و روایت نهچندان منسجم آن باعث شد بازخوردهای ضدونقیضی دربارهاش شکل بگیرد.
در این مطلب بهطور کامل عملکرد سریال «تاسیان» را بررسی میکنیم و به این پرسش پاسخ میدهیم که آیا این سریال توانسته انتظارات مخاطبان را برآورده کند یا خیر.
بازیهای درخشان و طراحی بصری چشمگیر؛ نقاط قوتی که نمیشود انکار کرد
یکی از مهمترین نکات مثبت سریال «تاسیان» را باید در بازی بازیگران اصلی آن دانست. بابک حمیدیان در نقش «جمشید نجات» با گریم و لهجهی خاص، شخصیتی پراحساس و چندبعدی را خلق کرد که بسیاری از مخاطبان با او همذاتپنداری کردند. صابر ابر نیز در قالب «سعید»، یکی از معدود مأموران ساواک در تاریخ تلویزیون ایران بود که تصویر کلیشهای نداشت و در عین مأمور بودن، از رفاقت و مرام چیزی کم نمیگذاشت.
مهسا حجازی نیز در نقش شیرین، با وجود برخی نوسانات در نگارش شخصیت، توانست ترکیبی از ظرافت، جسارت و درد درونی را به نمایش بگذارد. پانتهآ پناهیها با بازی در نقش هما، بار دیگر ثابت کرد که توانایی درخشان در انتقال احساسات درونی از طریق قابهای بسته را دارد.
از سوی دیگر، طراحی صحنه و لباس هم از جمله نقاط قوت بارز سریال است. بازسازی حالوهوای دهه ۵۰ شمسی، از رنگ لباسها گرفته تا معماری فضاها و طراحی داخلی خانهها، با دقت و خلاقیت بالایی انجام شده است. طراحی لباس شخصیت شیرین، خصوصاً در قسمتهای ابتدایی، یکی از چشمنوازترین عناصر سریال به شمار میرود.
روایت عاشقانهای که مخاطب را پس زد
اما اگر بخواهیم از ضعفهای جدی «تاسیان» سخن بگوییم، باید در درجه اول به روایت عاشقانهی امیر و شیرین اشاره کنیم. رابطهای که برخلاف «خاتون» که یک درام عاشقانه-سیاسی با فراز و فرودهای روانشناختی بود، در «تاسیان» بیشتر به یک شیفتگی سطحی و غیرمنطقی شباهت داشت.
ورود امیر به ساواک برای رسیدن به شیرین، بدون ایجاد زمینهی عاطفی و شناخت دوطرفه، باعث شد مخاطب نه تنها با امیر همدل نشود، بلکه رفتارهای او را خودخواهانه و ویرانگر بداند. بسیاری از مخاطبان در کامنتها اشاره کردهاند که شخصیت امیر با تصمیمات ناپخته، همه اطرافیانش از جمله شیرین و سعید را به نابودی کشاند.
پایان تلخ سریال نیز با واکنش منفی مخاطبان روبهرو شد. مرگ ناگهانی شیرین، بیسرانجام ماندن نامه سعید و سرنوشت نامشخص امیر، نهتنها به شکل تأثیرگذار عمل نکرد، بلکه حس رهاشدگی و ناتمامی را به مخاطب القا کرد. پایانبندی بیش از آنکه تراژیک یا ضدقصه باشد، برای بسیاری گنگ و غیرقابلقبول جلوه کرد.
آیا فصل دوم تاسیان در راه است؟
یکی از سوالات پرتکرار مخاطبان پس از پخش قسمت آخر، درباره ادامه احتمالی سریال بود. ساختار پایانبندی، که به سرنوشت شخصیتها پاسخ روشنی نمیدهد، این گمانه را تقویت کرده که «تاسیان» ممکن است در فصل دوم ادامه یابد. از آنجایی که تینا پاکروان از ابتدا این پروژه را به عنوان یک سهگانه طراحی کرده، احتمال تولید بخش سوم تحت عنوان «ماهدخت» کاملاً وجود دارد و شاید بخشی از سوالات بیپاسخ فصل اول در آینده پاسخ داده شود. هر چند که با توجه به شیوه کار پاکروان به نظر میرسد «ماهدخت» قصه و حتی زمان داستانی کاملا متفاوتی داشته باشد.
تاسیان جسور اما ناقص
در مجموع، «تاسیان» سریالی است با جسارتهای قابلتحسین اما لغزشهای آشکار. این سریال اگرچه از نظر بازیها، طراحی صحنه و خروج از کلیشهها در بازنمایی شخصیتهای خاکستری، اثری ارزشمند است، اما در روایت و شخصیتپردازی، بهویژه در خط عاشقانهاش، ضعفهای ساختاری دارد که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد.
در مقایسه با «خاتون»، سریال «تاسیان» نتوانست همان میزان همدلی، انسجام و کشش داستانی را ایجاد کند. با این حال، نمیتوان جسارت تینا پاکروان در عبور از خط قرمزها، ساختن شخصیتهای متفاوت، و خلق فضایی بومیشده را نادیده گرفت. در نتیجه هر چند سریال «تاسیان» نتوانست به اندازه «خاتون» منسجم و قابل دفاع باشد اما به طور کلی در کارنامه پاکروان یک شکست قلمداد نخواهد شد.