جستجو در سایت

1404/06/27 20:09
پرونده سلام سینما به مناسبت درگذشت یک افسانه سینمایی - 5

نگاهی به زندگی حرفه‌ای رابرت ردفورد و میراث ماندگارش | ترکیب سلبریتی بودن و فرهیختگی

نگاهی به زندگی حرفه‌ای رابرت ردفورد و میراث ماندگارش | ترکیب سلبریتی بودن و فرهیختگی
اهمیت ردفورد در میراثی است که از خود به جای گذاشت. او نشان داد می‌توان سلبریتی بودن را به شکل متفاوتی هم تعریف کرد. به شکلی که مبتذل نباشد. او نشان داد که سلبریتی بودن منافاتی با فرهیخته بودن ندارد. نشان داد شهرت به عنوان بازیگر به معنای تهی شدن از معنا نیست.

اختصاصی سلام سینما - مازیار وکیلی: رابرت ردفورد یکی از معدود بازیگران تاریخ سینما است که او را با چیزی بیشتر از بازیگری به خاظر می‌آوریم. ردفورد صرفاً یک بازیگر نبود. خودش اینطور می‌خواست. دوست نداشت صرفاً با نقش‌های ریز و درشت درخشانی که در سینما بازی کرده بود به یاد آورده شود، هر چند این نقش‌ها هم برای ماندگاری او در تاریخ کافی بود. ردفورد به دنبال چیز بیشتری بود. برای همین هم تبدیل به یک فعال سیاسی شد، هم فیلم کارگردانی کرد و هم جشنواره‌ مستقلی راه انداخت که بزرگ ترین مامن و پناهگاه برای فیلمسازان مستقل سراسر جهان باقی ماند. ردفورد تمام این کارها را انجام داد تا یک روشنفکر و جنتلمن باشد. مردی که خاضر است برای بهتر شدن شرایط زیست محیطی یا مدیریت شرایط کرونا دست به قلم شود و درباره مدیریت بد رئیس جمهور مقاله بنویسد. یا برود در میتینگ کاندیدای دموکرات‌ها از لزوم دفاع از دموکراسی حرف بزند. دوست داشت روشنفکر باشد و همین روشنفکر بودن بود که او را تبدیل کرد به مردی که یکی از روسای جمهور آمریکا درباره‌اش گفته بود شمایل انسانی خوبی دارد. ردفورد قطعاً یکی از بزرگ‌ ترین نمادهای هالیوود است. یک نماد متفاوت. نمادی که سینما را به همه چیز پیوند زد. از سیاست و تاریخ تا محیط زیست و فرهنگ عمومی.


بیشتر بخوانید:

خداحافظی با اسطوره؛ هفت فیلم ماندگار رابرت ردفورد

رابرت ردفورد؛ اسطوره‌ای بر پرده نقره‌ای و دوستی برای یوتا

مرور جامع میراث سینمایی رابرت ردفورد: از اسطوره بازیگری تا معمار سینمای مستقل

وداع ستارگان هالیوود با رابرت ردفورد؛ اسطوره‌ای که الهام‌بخش چند نسل بود


ردفورد بازیگر اما خیلی بدشانس بود. ظهور او هم زمان شد با اوج گیری مجدد ستارگانی مثل مارلون براندو و پل نیومن و ظهور نسل تازه‌ای از بازیگران سبک متد مانند پاچینو و دنیرو که با بازی‌های پرشورشان گوی سبقت را از تمام هم نسلان خود ربودند. ردفورد در بهترین فیلم‌هایی هم که بازی کرد مجبور بود با در سایه بودن کنار بیاید. در تعقیب زیر سایه براندو قرار گرفت و در «بوچ کسیدی و ساندنس کید» و «نیش» پذیرفت که مرید پل نیومن بزرگ باشد. نقش‌های اول زیادی هم بازی کرد که هیچ کدام‌شان کیفیت نقش اول‌های دنیرو، پاچینو و حتی هافمن را پیدا نکردند. شاید اگر ردفورد نه در دهه پرجوش و خروش هفتاد که هالیوود در حال پوست اندازی بود، بلکه در دهه هشتاد که سینمای آمریکا از ستاره خالی شده بود ظهور می‌کرد تمام نقش‌های مهم آن دوران را از آن خود می‌کرد. این خیلی تلخ است که ستاره اصلی دهه هشتاد سینمای آمریکا جان هرت بود که به لحاظ کاریزما و جذابیت به گرد پای ردفورد هم نمی‌رسید. اما متاسفانه ردفورد در زمانه‌ای ظهور کرد که رقبای زیادی داشت و همین موضوع باعث شد که هالیوود در مقام بازیگر آن طور که شایسته شان و جایگاه ردفورد بود به او بها ندهد.

اما ردفورد انقدر باهوش بود که به سرنوشت ستارگانی مانند ریچارد دریفوس دچار نشود. او خیلی زود سراغ چیزهای دیگری رفت. شروع به کارگردانی فیلم کرد تا هنرش را در پشت دوربین هم نشان دهد. با «مردم معمولی» اسکاری که حقش بود را برای کارگردانی دریافت کرد. آن هم در سالی که مارتین اسکورسیزی با «گاو خشمگین» و دیوید لینچ با «مرد فیل نما» در رقابت‌ها خضور داشتند. البته که حتی موفقیت در این حوزه هم زیر سایه درخشش تاریخی «گاو خشمگین» که توسط هوادارانش تبدیل به کالت مووی شد قرار گرفت. اما این باعث نمی‌شود واکاوی درخشان ردفورد از طبقه متوسط آمریکا را نادیده بگیریم و فراموش کنیم این فیلم هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. با ساخت «مسابقه حضور ذهن» و «رودخانه‌ای که از میان آن می‌گذرد» ثابت کرد در کارگردانی هم به اندازه بازیگری خوب است. هرچند بعدها نتوانست فیلم‌های بهتری بسازد اما ثابت کرد می‌تواند یک کارگردان خیلی خوب هم باشد. کارگردانی که با نگاه دقیق و تیزبینش به درون آمریکا نقب می‌زد و روی موضوعاتی تاکید می‌کرد که مسئله اصلی جامعه آمریکا در آن برهه تاریخی بود.

اهمیت ردفورد در میراثی است که از خود به جای گذاشت. او نشان داد می‌توان سلبریتی بودن را به شکل متفاوتی هم تعریف کرد. به شکلی که مبتذل نباشد. او نشان داد که سلبریتی بودن منافاتی با فرهیخته بودن ندارد. نشان داد شهرت به عنوان بازیگر به معنای تهی شدن از معنا نیست. اهمیت این رفتار ردفورد زمانی معلوم می‌شود که به سلبریتی‌های امروز نگاهی بی‌اندازیم. سلبریتی‌هایی که جهان بسیار محدودی دارند. درگیر برندها، لباس‌های پر زرق و برق و پول هستند. این چیزها خوب است و میوه‌های درخت شهرت. اما همه چیز نیستند و ردفورد این را ثابت کرد. ثابت کرد می‌توان تمام این چیزها را داشت و فراموش نکرد که باید شهرت را به خدمت چیزهای مهم‌تری درآورد. چیزهایی که حتی به اندازه یک گام جهان را پیش ببرد و آن را تبدیل به جای بهتری برای زندگی کند.
 


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image