نگاهی به ماجراهای ویدئوی جنجالی زینب موسوی درباره فردوسی | در ستایش جسارت

اختصاصی سلام سینما - مازیار وکیلی: زینب موسوی هنرمند جسوری است و بارها این را با شوخی با سیاست مداران اثبات کرده است. این جسارت زیاد اما کار دست او داده و پای موسوی را به محاکم قضایی باز کرده است. در ایران که همه چیز برای مردم قدسی و مقدس است، حضور در عرصههای پرخطری مانند کمدی انتقادی هزینههای زیادی دارد. موسوی اما ثابت کرده ترسی از حضور در این محاکم ندارد و هر بار با قدرت بیشتری برگشته و به کار خود ادامه داده است. اما موسوی این بار دست روی کسی گذاشت و با آن شوخی کرد که تقریباً همه ملت ایران روی او تعصب ویژهای دارند و او را در حد و اندازه اساطیر یونان باستان ستایش میکنند؛ حکیم ابوالقاسم فردوسی. این نگاه به فردوسی باعث شده او در ساحت قدسی قرار بگیرد که هرگونه انتقاد یا شوخی با آن میتواند مساوی با نابودی فرد شوخی کننده باشد. این قاعده شامل حال زینب موسوی هم شد و یک بار دیگر او را درگیر حواشی کرد که به نظر میرسد تا مدتها پایانی نداشته باشد. حواشی که این بار جنس آن فرق میکند. اگر این بار زینب موسوی با محکومیت قضایی مواجه شود بعید است مردمی که از او به خاطر پستهای سیاسیاش حمایت میکردند پشت او قرار بگیرند و این یعنی زینب موسوی این بار از همیشه تنهاتر است.
بیشتر بخوانید:
اعلام جرم علیه زینب موسوی؟ پس آزادی بیان چه میشود؟
از منتقد فحاش تا کمدین هتاک | سلبریتی ایرانی و عقده هروستراتوس
اما تمام چهرههایی که امروز به زینب موسوی حمله میکنند متوجه وجه پارودیک شوخی او نشدند و نفهمیدند این جنس از شوخی (با الفاظی به مراتب وقیحانه تر و زننده تر) امری مرسوم در جهان است و بعد از شوخی هیچ گزندی به جایگاه آن چهره مشهور وارد نمیشود. در جهان غرب بارها ویدیوهای طنزآلودی درباره فلاسفه، شعرا، نویسندگان و سینماگران ساخته شده است اما هیچ کس آن چهرهها را براساس آن ویدیوی طنز قضاوت نکرده است. جایگاه آن چهرههای بزرگ حفظ شده و آن شوخی صورت هم گرفته نه تنها از قدر و قیمت فرد مذکور نکاسته که بر قدر و قیمت جایگاه او هم افزوده است. نکته این جا است بسیاری از همین افرادی که امروز به زینب موسوی بابت الفاظ ناشایستی که استفاده میکند حمله میکنند خودشان در به کار بردن چنین الفاظی درباره بزرگان تاریخ ایران سابقه طولانی دارند. فقط تفاوت آنها با زینب موسوی در این است که آن کار را در خفا انجام میدهند و کسی متوجه الفاظ به کار برده توسط آنها نمیشود. جرم زینب موسوی این است که اسرار هویدا میکند و این هویدا کردن اسرار و مواجه کردن ایرانیان با حقیقت وجودیشان چیزی نیست که خوشایند جامعه باشد.
نکته بعدی این است تمام کسانی که با ادبیات موسوی مخالفت میکنند سابقه هزل نویسی و هزل سرایی را در تاریخ ادبیات ایران فراموش کردهاند. فراموش کردهاند تاریخ ادبیات پر است از شعرای قدیمی و معاصر که در هزل سرایی گوی سبقت را از یکدیگر ربودهاند و اشعاری سرودهاند که خواندن یک بیت از اشعارشان میتواند بنیانهای فکری و معرفتی مخالفان موسوی را در هم بکوبد. از سوزنی سمرقندی تا سعدی و از عبید زاکانی تا ایرج میرزا همه و همه اشعار و نوشتههایی به زبان هزل دارند و نه تنها به زبان هزل شعر گفتهاند که آن را ستایش هم کردهاند. این نوع مواجهه با زینب موسوی و تلاش برای ارائه تصویری پاک و منزه و جعلی از گذشته باعث نمیشود گذشته تغییر کند. گذشته گذشته باقی خواهد ماند و کسانی که سعی میکنند این موارد را از دل تاریخ ایران بیرون بکشند اتفاقاً بیشترین خیانت را به تاریخ کشوری میکنند که با تمام این شعرا و ادیبان به جایگاه امروز رسیده است. فحش و توهین بد است؟ بله. اما همین فحش و توهین بارها و بارها بر زبان مردم این سرزمین جاری شده و بخشی از فرهنگ عامه آنها را تشکیل داده است. به نظر میرسد حمله به زینب موسوی و تلاش برای محکوم کردن او بیشتر برای فرار از واقعیت است تا مواجهه با حقیقت.
شرایط امروز و این لحظه زینب موسوی آدم را به یاد یکی از حکایتهای مشهور انجیل میاندازد. در فصل هشتم انجیل یوحنا آمده است که روزی فریسیان زنی گناهکار را نزد عیسی مسیح (ع) آوردند و به او گفتند این زن گناه بزرگی مرتکب شده است و مسحق حکم سنگسار است. عیسی مسیح (ع) در پاسخ این مدعیان گفت:«کسی اولین سنگ را به این زن بزند که گناهی مرتکب نشده باشد!» کدام یک از مخالفان زینب موسوی میتوانند این اطمینان را بدهند که خود گناهی مرتکب نشدهاند؟ حال آن که بعید میدانم در هیچ جای جهان شوخی با یک اسطوره گناه تلقی شود که مستوجب عقوبتی هم باشد.
زینب موسوی جسور است و جسور بودن در جامعه تا بن دندان سنتی ایران تاوان سنگینی دارد. تاوانی به اندازه طرد و حذف و زندان. این نگاه و نگرش ایرانیان به گذشته و تاریخ که موجب خفه کردن هر صدای جسورانهای در نطفه میشود یکی از دلایل اصلی عدم تحول و توسعه ایرانیان است.