“پلتفرم”

با باز شدن چشمان گورن (ایوان ماساگوئه) او متوجه می شود درون سلولی در طبقه ی چهل و هشتم است گورن برای به دست آوردن مدرکی معتبر در کوتاه ترین زمان ممکن انتخاب نموده است به مدت شش ماه در این سازه زندگی کند و پیر مردی به نام تریماگاسی (زوریون ایگوایلور) اولین هم سلولی اوست. طبق قانون قرار است آن ها هر ماه به سلول طبقات دیگر منتقل شوند. "پلتفرم" روایت ماجراهایی است که برای ساکنین هر طبقه اتفاق می افتد.
"پلتفرم" ساخته گالدر گازتلو-اوروتیا یک فیلم به زبان اسپانیایی است که در سال 2019 اکران شده است. این فیلم آشکارا تحت تاثیر مشهورترین رمان اسپانیا به نام "دون کیشوت" اثر سروانتس است. دون کیشوت مردی لاغر اندام با صورتی استخوانی و عاشق کتاب و کتابخوانی است او در توهم داستان هایی که از شوالیه های هم عصر خود خوانده است، تصمیم می گیرد در هیبت یک شوالیه دنیا را نجات دهد. پلات فرم دارای معانی متعددی است که در این فیلم می تواند سازه یا مجموعه ای طبقاتی و یا سیاه چال، میز یا سکوی حمل غذا باشد.
شاید سازندگان این فیلم با استفاده از استعاره ها و نماد سازی های پرشمار قصد بازسازی دون کیشوت را در مدیومی امروزی داشته اند. باید توجه داشت که "پلتفرم" یک فیلم معنا گرا و نماد گرا می باشد. در این فیلم به میزان زیادی از نمادهای مختلف استفاده شده است که پرداختن به تک تک آن ها بسیار وقت گیر خواهد بود بنابراین نگارنده قصد دارد با اشاره به تعدادی از آنها نمایی کلی از این اثر ارائه دهد.
ساختار مکانی فیلم، سازه ای است طبقاتی که تمام رویدادها در آن اتفاق می افتد و مشابه جهانی بزرگ تر، واقعی و خارج از آن است و تمام افراد درون این مجموعه از همان جهان به این مکان وارد شده اند همچنین همه ی کنش ها و واکنش های ساکنین آن ناشی از دیدگاه هایی است که در خارج از این سازه نیز وجود دارد در واقع هر کدام از شخصیت های ساکن در این طبقات نماینده ی افراد خارج از این مجموعه هستند. در طبقه صفر این سازه غذاهایی با کیفیت عالی و به اندازه کافی تهیه می شود و برای توزیع با یک میز متحرک (سکو) طبقه به طبقه پایین می رود اما با اصراف طبقات بالا سهم غذایی ساکنین طبقات پایین کم و کمتر می شود به طوری که در نیمه های راه چیزی برای خوردن و زنده ماندن دیگران باقی نمی ماند و بدین ترتیب "پلتفرم" انگیزه خوردن و بقا را برای به نمایش کشیدن کنش ها و واکنش های شخصیت های فیلم انتخاب می کند . یکی از شخصیت های فیلم تریما گاسی است. دیدگاه، اعمال و رفتار او -که با ارتکاب به گناهی به این خراب آباد تبعید شده- مبتنی بر زنده ماندن به هر قیمتی است کشتن رقیب (هم سلولی) برای کشته نشدن، مرده خواری و حتی زنده خواری برای زنده ماندن - بخور یا خورده می شوی- از عواقب این دیدگاه است.به عبارتی دیگر او نماینده خوی حیوانی و وحشی گری انسان است که در شرایط سخت بروز پیدا می کند. وی از ابتدا تا انتهای فیلم حضور دارد حتی وقتی نیست به صورت خاطره ای سخنگو (نماینده شر) گورن را همراهی می کند
دومین شخصیت زنی است به نام ایمو گیری (انتونیا سن خوان) که سی سال در خدمت پدید آورندگان این مجموعه طبقاتی بوده است او مسئول گزینش افرادی که داوطلبانه به این مجموعه پلتفرم وارد شده اند بوده وی بر خلاف گورن به سازندگان این سازه مانند همه کارکنان این مجموعه خوشبین است و قصد آنها را آزمایشی برای ساخته شدن روحیات انسانی می داند. ایمو گیری باور دارد بلاخره به طور خود جوش تغییر حاصل خواهد شد و ساکنین این مجموعه به عدالت و رستگاری خواهند رسید او برای سرعت بخشیدن به این روند داوطلب زندگی در این سازه می شود و برای اولین بار با گورن در طبقه 33 هم سلول می باشد. اما این باور مورد قبول دیگران واقع نمی شود و با نافرمانی افراد ساکن در این مجموعه شکست می خورد و هنگامی که بعد از یک ماه به همراه گورن به طبقه 202 منتقل می شود جایی که دیگر غذایی برای تقسیم و موضوعی برای ارشاد وجود ندارد ایمو گیری برای این که گورن به گناه آلوده نشود و برای زنده ماندن اقدام به کشتن اش نکند، مسیح وار خود را به دار می کشد تا او از گوشت و خونش بخورد و زنده بماند.
سومین و اصلی ترین شخصیت گورن است او که فردی تحصیلکرده و کتاب خوان می باشد برای به دست آوردن مدرک معتبر و ادامه زندگی بهتر در دنیای واقعی خارج از این سازه داوطلب سکونت شش ماهه در این پلتفرم شده است، وی با ورود به جهان پلتفرم کم کم و با کمک تریما گاسی به قوانین حاکم بر آنجا آشنا می شود او در ابتدا به آن قوانین اعتراض دارد و آن را قبول نمی کند اما به تدریج با آن سازگار می شود و باورهای تریماگاسی رابرای زنده ماندن به هر قیمتی را، اجرا می کند. گورن بعداً با ایمو گیری هم سلولی می شود و او را برای تغییر رفتار ساکنین سازه همراهی می کند ولی به روش خود یعنی تهدید و ارعاب به جای ارشاد اما بعد از آن که همراه ایمو گیری از طبقه 33 به طبقه 202 می رود ایمو گیری خود را مسیح وار برای استفاده از گوشت و خون خویش به دار می آیزد گورن به جنازه ایمو گیری دست نمی زند و یک ماه گرسنگی را تحمل می کند تا به طبقه 6 منتقل می شود در این طبقه است که او فرصتی پیدا می کند که دون کیشوت وار جامعه پلتفرم را با کمک هم سلولی جدید خود، مردی سیاه پوست به نام (بهارات) نجات دهد. گورن تصمیم می گیرد با زور اسلحه و خشونت به هر قیمتی که شده عدالت را که همانا رساندن غذا به طبقات پایین است ، برقرار کند آن دو موفق می شوند غذا به طبقات پایین برسانند اما با اعمال خشونت و ایجاد رعب و وحشت و حتی کشتن و مجروح کردن خودشان و افراد دیگر هزینه سنگینی را بر خود و دیگران تحمیل می کنند.
" پلتفرم" با این سه شخصیت راه حل هایی را برای اجرای عدالت پیشنهاد می دهد که یا غیر ممکن است یا کاملا غیر انسانی و غیر اخلاقی است و یا این که شامل خسارت های فراوان است اما فیلمساز نمی خواهد فیلم را در این بن بست رها کرده و رویای برقراری عدالت را در ذهن مخاطبانش نابود کند. پس گورن و بهارات را در پایین ترین طبقه با کودکی خرد سال که بصورت معجزه آسایی زنده مانده است روبرو می کند و آن دو تصمیم می گیرند این کودک که نمادی از معصومیت و امید به آینده است را به عنوان یک پیام به بالاترین طبقه برسانند و بنظر می رسد که در این اقدام موفق می شوند. گذشته از این که این پایان بندی کلیشه و نا هما هنگ با متن بسیار قوی و تاثیر گذار فیلم است، سوالاتی را در پی می آورد. اگر مدیریت و سازندگان بی وجدان پلتفرم می دانند که چه مکان مخوف و پلشتی ساخته اند، پس چگونه گورن این کودک را بدست آنها می سپارد؟ و اگر برای آگاهی و بیدار کردن کارکنان این مجموعه که در بی اطلاعی و اعتماد کامل به این مدیران خدمت می کنند این کودک چگونه می تواند این حجم بزرگ از ظلم و بی عدالتی را برای آنها آشکار کند؟