چرخش رو به عقب

.
نقد فیلم #ابلق
.
ابلق حاوی دو روایت ناامیدکننده است، هبوط خانم کاترین بیگلو ایران! و روایت یک داستان ضعیف .. داستان فیلم از ابتدا شکل نمیگیرد و بجای اینکه شاهد یک داستان پرفراز و نشیب در طول جهان مخلوق فیلمساز باشیم برعکس از ابتدا شاهد دعوا مرافعه ی بی اساس یک زوج جیغ جیغو وسط ناکجا آباد هستیم ! و درست جایی که باید دعوای اصلی را نشان دهد آن را در بک استوری فیلم قرار میدهد. تیپ های شخصیتی هنوز ساخته نشده اند و دیالوگ ها بر سر زبان ها سنگین است. من نمیدانم این هیمنه ای که آبیار برای هوتن شکیبا ساخته کجا خرج می شود ؟ شکیبا قهرمان فیلم است یا شاکردوست ؟ به هرحال هردو به شدت مفلوک اند و هیچ بازخوردی از آن دو نمیبینیم، حتی فیلسماز به این حد اکتفا نکرده و با مفتضح کردن شوهر در جلوی چشم مردم کوچک ترین تصور از قهرمان بودن را برای مخاطب نابود میکند. پیرنگ های فرعی به ندرت به کمک خط اصلی داستان می آیند و حشویات آنقدر زیاد هستند که گاها مخاطب پیرنگ اصلی را فراموش میکند. دیالوگ ها رو هستند ، لایه های محتوایی بسیار کم است و متاسفانه فیلمساز کوچک ترین علامت سوالی را در ذهن مخاطب باقی نمیگذارد و در مواقعی که داستان گنگ میشود یکی از اشخاص منظور فیلمساز را به طور تهوع آوری بلند داد میزند .
در مجموع «ابلق» را یک فیلم ضعیف میدانم، هم در داستان هم کارگردانی، یک چرخش رو به عقب! و یک زنگ خطر جدی برای فیلمسازان بزرگ که : در هیچ یک از مراحل زندگی مصون از خطا نیستیم .
.
علیرضا مظاهری