شخصیتهای کودک بهیادماندنی در انیمیشنهای مدرن

اینروزها انیمیشن The Boss Baby توانسته مورد توجه مردم و منتقدین واقع شود و با فروش بیشاز ٢٢٣میلیون دلار تا کنون، به یکی از خیرهکنندهترین عناوین جداول فروش تبدیل شدهاست. شخصیت محوری این اثر، یک کودک خردسال است که حوادث عجیب و بامزهای را با خود به دل داستان میآورد و مخاطب را با ماجراهایش همراه میکند. به همین مناسبت، نگاهی خواهیم داشت به تعدادی از بهیادماندنیترین خردسالان کارتونی اعجابآور در انیمیشنهای سینمایی اینسالها.
بچهرئیس
در توضیح یکخطی این شخصیت باید گفت: «او طفلی با مغز یک آدم بالغ است!» این تضاد توانسته او را در کنار سایر ویژگیهای بانمکش به شخصیتی محبوب در آثار نمایشی اینروزها تبدیل کند. «بچهرئیس» محصول ذهن خلاق مارلا فرازیست که بهعنوان یکی از تصویرگران حوزه کودکان توانسته جایزه مطرح «نشان کالدکوت» را از آن خود کند. این انیمیشن محصول ٢٠١٧، برداشتی آزاد از این شخصیت و کتابی تحت عنوان خود فیلم، منتشره به سال ٢٠١٠ است که در آن، آلک بالدوین؛ بازیگر ٥٩ساله در آثاری چون «شکار اکتبر سرخ» و «بیتلجویس» بهجای این کودک چموش صحبت کرده است. این انیمیشن به کارگردانی تام مکگراث، راوی حضور پسربچهای عجیب در خانوادهایست که نهتنها عرصه را برای دیگر کودک خانواده تنگ میکند؛ بلکه کل مسیر زندگیشان را به چالش میکشد. او کودکی معمولی نیست؛ در نمای معرف او را در حالی میبینیم که کتوشلوار به تن کرده و یک کیف دستی دارد! آیا تمثیلی مضحک از دونالد ترامپ در جامعه آمریکاست؟
بوو
نام عجیبش را به چهره شیرینش ببخشید. این دختر کوچولو یکی از فراموشنشدنیترین حضورهای معصومانه در روایتهای سینمایی در این سالهاست و بهقدری خوب شخصیتپردازی شده که محال است، مخاطب را جذب نکند. همه اینها درحالیست که او دیالوگی نمیگوید؛ چون خیلیخیلی کمسنوسال است. حتی نامش متاثر از صداییست که بهقول خودش هنگام دیدن هیولاها و بهعنوان آوایی از ترس، از دهانش خارج میکند! انیمیشن جذاب و پرمحتوای «شرکت هیولاها» بدون او واقعا عنصری قابل توجه را در روند داستانگوییاش کم داشت. مری گیب اینروزها یک دختر جوان ٢٠ساله است اما وقتی بهعنوان صداپیشه «بوو» به تیم تحت هدایت پت داکتر ملحق شد، تنها پنجسال داشت. «بوو» دختر خردسالیست که از حضور احتمالی هیولاها در اتاق و بهویژه کمد لباسهایش میترسد اما آشناییاش با دو هیولای مهربان، هم او را در غلبه بر ترسهایش بالغ میکند؛ هم هیولاها را به درک تازهای از تاثیرگذاری بر دیگران میرساند. این اثر سال ٢٠٠١ اکران شد و به فروشی بیشاز ٥٧٧میلیون دلار رسید.
اسپات
«دایناسور خوب» روایتی از چگونه بزرگشدن است و این مسئله را بهگونهای عنوان میکند که در انتهای داستان، وقتی دایناسور ترسوی ماجرا به آغوش خانواده بازمیگردد، مخاطب هم حس میکند همراه با او درسهایی را در این مسیر تعالیگونه آموخته است. قصه بر محور یکی از عجیبترین اشکال رابطه استوار است؛ یک دایناسور حراف و پسربچهای بیکلام! پسرکی که اگر حضورش در دوران سلطه دایناسورها را در نظر بگیریم، میشود نمادی از انسان بدوی نرسیده به مرز تمدن که اتفاقا خوب میتواند حس همدلی را بهعنوان یکی از پایههای شکلگیری تمدن، بهنمایش بگذارد. او ارزش مفاهیمی چون کار گروهی، شجاعت در عین جسارت و ایستادن تا پای جان در راه رفاقت را از ذهن آرلو؛ دایناسوری از ٦٥میلیون سال پیش به ذهن مخاطب امروز منتقل میکند و به یمن آشنایی با آرلو، صاحب اسمی هم میشود؛ اسپات! جک برایت کمسنوسال صداپیشگی او را بر عهده گرفت که تجربه اینکار را در انیمیشنهایی چون «دانشگاه هیولاها» و Disney Infinity ٣,٠ دارد.
جکجک
حضور او درست در آخرین سکانس «شگفتانگیزها» تکمیل میشود؛ وقتی که اعضای این خانواده باورنکردنی که میپندارند بچه آخرشان فاقد هرگونه نیروی ماوراییست، متوجه قدرت پنهانیاش میشوند. «جکجک پار» میتواند در لحظه گر بگیرد و به گلولهای آتشین تبدیل شود! این شخصیت با صداپیشگی الی فوسیل و میو اندروز آنقدر مورد توجه مخاطبان واقع شد که کارهای مستقلی مانند Jack-Jack Attack هم با محوریت او ساخته شد. شباهتهای ظاهری او با دراکولای خردسال «هتل ترانسیلوانیا»، سهقلوهای کارتون دوستداشتنی «دلیر» و البته شخصیت اصلی «بچهرئیس» را نمیتوان انکار کرد؛ بااینحال، جکجک هویتی کاملا منحصربهفرد داشت که اگرچه حضورش کوتاه و موجز بود اما توانست مخاطب را درگیر خود کند. برد بیرد؛ کارگردان این انیمیشن در مصاحبهای عنوان کرد که جکجک را میتوان نمونهای از بچههایی دانست که جلوتر از زمان خودشان حرکت میکنند و تنها به فرصتی نیاز دارند تا درونیاتشان را به نمایش عمومی بگذارند. او پانزدهمین شخصیت انتخابی نشریه معتبر Empire در فهرست بهترین کاراکترهای کارتونی کمپانی پیکسار است.
دنیس
او با نام کامل دنیسوویچ، یکی از بچهمعروفهای دنیای انیمیشن است که در نوزادی، صداپیشگیاش بر عهده آدام سندلر؛ کمدین مطرح هالیوودی بود و در پنجسالگیاش این وظیفه را آشر بلینکوف عهدهدار شد که در Sing جای شخصیت خوک صحبت کرده است. دنیس، ثمره عشق یک انسان بهنام جانی و یک دراکولا بهنام میویس است. بهعبارتی او نه یک انسان کامل و نه یک خونآشام کامل؛ بلکه یک دمپایر است! او چشمان آبی مادرش را دارد اما در کل شبیه به پدرش است. خانوادههای پدر و مادرش منتظرند که ببینند او کدام ژن را بیشتر به ارث میبرد و البته پدر دیویس، بسیار مشتاق است که این طفل، در آینده خون اجدادیشان را زنده نگه دارد. بههمینعلت، منتظر است تا دندانهای نیش دنیس دربیاید و مطمئن شود که او دراکولا میماند نه انسان. آنها که این انیمیشن را دیدهاند حتما صدایی که دنیس با زبان و دهان خود درمیآورد که درواقع تقلید مسخره پدربزرگش است را از خاطر نخواهند برد.