جستجو در سایت

1394/12/12 00:00

كودك بزهكار نيست

كودك بزهكار نيست

پيش از اين حسين مهكام صراحتا گفته بود فيلمش  اگر چه قرار است شرایط یک نوجوان بزهکار را نشان دهد، اما او هیچ گونه تلاشی نکرده تا کانون اصلاح و تربیت را در این فیلم نشان دهد. به زعم مهكام او در واقع عامدانه به بچه های کانون نزدیک نشده، چرا که احساس مي‌كرده نشان دادن تشکل خانواده‌ای که در آن کودک مجبور به خطا می‌شود، اهمیت بیشتری داشته است . ضمن اينكه که همیشه درآمارهای کانون اصلاح و تربیت، حضور قشر فقیر جامعه آمده است، اما بخش مرفه جامعه به دلیل تمکن اقتصادی که دارد می‌تواند حوزه خصوصی برای خود داشته و این بزهکاری ها را در خود نگه دارد و در زمره آمار رسمی قرار نگیرد. با اينهمه مهكام اشاره نمي‌كند چرا داستانك‌هايي رابراي روايت سينمايي‌اش انتخاب كرده كه با رمل و اسطرلاب نيز به دل تماشاگر نمي‌نشينند. اين داستانك‌ها ابتدا با دو خط سير اصلي آغاز مي‌شوند. يكي در باره كودكي بزه كار به نام سعيد و دايي روانشناس او خسرو ( بابازي رامبد جوان) و ديگري مادر سعيد ( هنگامه قاضياني) و عشق پنهان وي به وكيل فرزندش( بابازي عليرضا آقاخاني).

اولين تجربه حسين مهكام متاسفانه سرشار از شلختگي در روايت است. داستانك‌هاي بي توجيه و بي‌وسروته راه پيشروي داستان اصلي يعني رونمايي از كودك بزه‌كار را مي‌بندند و هرچه مي‌بينيم جلوه‌گري بزرگسال‌هايي است كه بيش از كودك خود در مخاطره قرار دارند. در حاليكه در طول فيلم همه مدام از سعيد و مشكل او حرف مي‌زنند آخر سر اصلا معلوم نميشود كه اين سعيد بخت برگشته چرا و چگونه در چنين بحراني گرفتار شده است. كارگردان سعي دارد چندين داستانك را به دو داستان گره بزند و در نهايت هم موفق به اينكار نمي‌شود و تماشاگر را باانبوهي سئوال بي پاسخ تنها مي گذارد. و در اين ميان كاراكتر اصلي يعني سعيد ناشناخته‌تر از بقيه باقي مي‌ماند.

در كنار سعيد اما مادرش نيز داراي خودخواهي خود است. آيا او واقعا عاشق وكيل فرزندش شده و در راه رسيدن به آرامش است؟ خسرو دايي سعيد چه جايگاهي در داستان اصلي دارد؟ ظاهرا او از همه بيشتر بحران‌هاي ذهني و روحي دارد و اصلا حضور او به عنوان دكتر خسرو احتشاميان چه كمكي به سعيد مي‌كند؟ وجود منشي وكيل كه دست آخر وي را ناغافل مي‌كشد چه كاركردي دارد؟ اينها چه ربطي سعيد مي‌توانند داشته باشند؟

بازي‌ها در آزادي مشروط خشك و مصنوعي و بدون كشش است. هنگامه قاضياني يك نقش حساس را باسردي هرچه تمامتر بازي كرده و رامبد جوان نيز بار ديگر ثابت كرده در ژانر غير كمدي شانس كمي براي درخشش دارد.

مهكام براي ساختن آزادي مشروط البته بي گدار به آب نزده او به گفته خودش پيش از یک سری فضاهای به شکل روانشناسی کلاسیک و با مفهوم فرویدی را مطالعه كرده و بدان‌ها معتقد شده اما مشخص است او تجربه ميداني اندكي از كودكان بزه‌كار داشته و پژوهش معتبري در اين راستا انجام نداده است. مهكام به تعبيري فيلم  شايد شهر زيبا ساخته فرهادي را مبنا و الگو قرار داده و از آن ور بام فرو افتاده است.

در آزادي مشروط آسمان آبي نيست. نه براي كودك بزهكار و نه براي بزرگسالان. اما هيچ راه حلي براي آبي شدن آسمان اين آدم‌هاي بخت برگشته و البته تقريبا مرفه از نظر اجتماعي نيز ارائه نمي‌شود.