وقتی برای خماری سینما
نقد و بررسی فیلم به وقت خماری
منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی
از سال های دور تا کنون سینماگران بی شمار ایرانی سعی به ارائه آثاری دارند که مخاطب را ضمن همذات پنداری و ایجاد در گیری انان را با حال خوش راهی خانه هایشان نماید بر همین اساس است که مفهوم کمدی و سینمای خنده اور در ایران شکل گرفته است وتا به امروز توانسته است به عنوان یک گزینه درخشان و حائز اهمیت در سبد سرگرمی خانواده ایفای نقش کند با این حال کم نیستند محصولات بی ارزشی که تنها با تمرکز بر رویه سطحی کمدی سعی به خنداندن مردم دارند اما باید توجه داشت کمدی ارزشمند ان است که بخش اعظم مفاهیم کمیک خود را نه از سالن سینما و فضای سحر انگیز ان بلکه از شیوه تاثیر گذاری اش بر مخاطب وام بگیرد این بدین معناست که یک کمدی فاخر فارغ از اینکه دارای چه محتواییست وظیفه دارد در مقام رسانه عمل کرده و تمامی اهداف ارزشی کارگردان را در زیر لایه قصه به دور از هر گونه ذوق زدگی به گوش مخاطب برساند
اما در همه این سالها شاهد بودیم که برخی کارگردانان خوب این مرزو بوم برای حفظ اصالت کمدی و نزدیکی به مخاطب خود دست به دامن یک نوع شبیه سازی شده اند انها که میدانند در سالهای اخیر برخی کمدی های تلویزیونی توانسته اند محبوبیت دو چندانی را میان مردم ایجاد کنند سعی به ارائه نوع خاصی از سینما دارند سینمایی که با اجاره نشین ها در سال 1366 و بعدا مهمانی مامان سال 1383 اوج شکوفایی خود را تجربه کرد اگرچه در این نوع پروژه خبری از لانگ شات های انچنانی یا دکوپاژ ها و میزانسن ها ی در خور مدیوم پرده نیست اما مهرجویی به عنوان شخص صاحب سبک خوب میداند که چگونه با استفاده از این عناصر و حفظ نزدیکترین فاصله به مخاطب طوری غنای داستانی خود را به رخ بکشد که دیگر هیچ جای تردیدی در خصوص بحث کیفیت اینگونه اثار باقی نماند
زمانیکه به تماشای به وقت خماری مینشینید مشاهده میکنید که محمد حسین لطیفی سعی دارد از همان متد پیشین جهت القای مفاهیم خود بهره بگیرد اما نکته ای که هست ان است که این اثر همچون اثار ذکر شده از حیث مسایل تکنیکی از حیطه سینما به دور افتاده و این دور افتادگی در خصوص هسته مرکزی قصه به وضوح قابل رویت است
به طور کلی در یک کلام میتوان اینگونه به عرض رساند که به وقت خماری میتوانست در بهترین حالت یک کمدی تلویزیونی دوست داشتنی باشد که متاسفانه این اتفاق نیز روی نمیدهد لذا با اثری نابسامان از حیث ساختار فیلمنامه طرف هستیم به عبارت دیگر احمد رفیع زاده در مقام نویسنده اثر هیچگاه نمیتواند یک خط روایی جان دار و درستی را برای اثر خود تعریف کند
در هر صورت کمدی از سه بخش جدا نخواهد بود
کمدی کلامی .کمدی موقعیت و کمدی اکت
کمدی کلامی و کمدی اکت که به هیچ عنوان در اثر پیش رو دیده نمیشود
در تعریف ساده تر باید به عرض برسانم کمدی کلامی همان کمدی حاصل از تغییر لحن یا حتی لهجه برخی هنرمندان در قالب کاراکتر اثر میباشد
و کمدی اکت همان اور اکت کاراکتر موجود در اثر است به عبارتی انقدر در اکت کاراکتر اغراق دیده میشود که ما دیگر با یک موجود انسان نما طرف نیستیم بلکه کاریکاتوری از وی را شاهد هستیم و همین کاراکتر ضمن القای مباحث کمیک مستعد ارائه نوعی نقد اجتماعیست
به وقت خماری تنها به کمدی موقعیت بسنده میکند کمدی ای که حاصل مباحث موضوعی شکل گرفته در سکانس های خاصی از اثر است این سکانس ها و پلان ها به حدی بی اهمیت هستند که میتوان انها را بدون هیچ اسیبی به خط روایی قصه از بدنه و پیکره ان جدا نمود
به طور کل شکل و ساختار روایی ان شباهت زیادی به لطیفه های نیم بند منتشر شده در فضای مجازی دارد که بدون هیچ خط ارتباطی فقط روایت میگردند
اساسا هسته مرکزی ای وجود ندارد و هر چه هست یک شلوغی بی حد و اندازه به سبک و شیوه کمدی های این چند سال اخیر است
میتوان گفت سالیان سال است که سینمای کمدی در کشور ما بدون هیچ تغییر شکلی در پرداخت ارائه میگردد در حالیکه نیاز میبود به وقت خماری راهی متفاوت با انچه که ما ان را سینمای سبک میخوانیم طی کند این بدین معناست که به وقت خماری با یک تغییر رنگ و لعاب در ظاهر و رویه سطحی خود ضمن بکارگیری کاراکتر هایی در نقش های شناخته شده سعی دارد مدعای کمدی ای باشد که حاوی مفاهیم ارزشمند است اما در این رابطه نیز میبینیم که تمامی مباحث مطرح شده به خصوص در سکانس های پایانی به صور ت کاملا غیر حرفه ای و با به کاربردن الفاظی همچون کلاس درس تقدیم مخاطب فهیم سینما میگردد
از طرف دیگر روابط به حد زیادی دم دستی و با پرداخت ناچیز میباشد و همین امر سبب میگردد که مخاطب هیچگاه علاقمند به دانستن در باره چون و چرای زندگی انها نباشد
بیست دقیقه ابتدایی پروژه زمان مناسبی میبود اگر رفیع زاده از این زمان جهت جلب نظر مخاطب خود بهره میبرد اما میبینیم روابط به صورت گنگ و مبهم بدون هیچ شناسنامه ارزشمندی رها
میگردد
علیرغم اینکه اثر پیش رو از هنرمندان خوب و سرشناسی چون هادی کاظمی و شهره لرستانی و هومن برق نورد و... بهره میبرد اما هیچکدام از انان انچنان درخشان ظاهر نمیگردند که مارا به تحسین وا دارند و نکته مهمتر اینکه تمامی ظرافت کمدی و خنده اوری کار ناشی از نقش افرینی برخی از هنرمندان است این یعنی اینکه لطیفی تمام جذابیت پروژه خود را مدیون انتخاب بازیگرش وبداهه کاری های انا ن در فی مابین کار میداند نه انچه که رفیع زاده در بحث فیلمنامه نوشته است
این اثر در بحث نگارش دست روی مهمترین عامل ایجاد کمدی در صحنه یعنی تضاد گذاشته است تضاد طبقه اجتماعی تضاد دو برادر تضاد در بحث معیشت و... اینجا با نوعی از تضاد طرف حساب هستیم که من ان را تضاد فردی مینامم که البته خیلی کلیست به عبارت دیگر با امدن داماد پلیس از ناکجا اباد سایرین که به هزاران خلاف سرگرم هستند ترس سراسر وجودشان را در برمیگیرد همین امر میبایست کل فضای کار را جهت القای مفاهیم کمدی از ابتدا تا انتهای اثر در برگیرد که به دلیل خالی بودن بیش از حد فیلمنامه در بحث محتوا این مهم محقق نمیگردد
در پایان و جمع بندی عرض کنم به وقت خماری علیرغم کستینگ قابل توجه و در خورش از حیث موضوعی انچنان ضعیف عمل کند که نه تنها نمیتوان ان را در خور پرده پر ابهت سینما دانست بلکه این اثر نمیتواند به رسالت حد اقلی خود یعنی ایجاد سرگرمی مطلق وفادار باشد تمام خنده های شکل گرفته مخاطب به صورت کاملا مقطعی بوده و در دل کار به فراموشی سپرده میشود ضمن اینکه میزانسن ها و دکوپاژ ها به دلیل محدودیت در لوکیشن به دور از جذابیت است
سینما را در سینما ببینیم اما
تماشای این اثر را به شما توصیه نمیکنم
نمره ارزشیابی از ده :3
منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی