طرح بیانیه کپی رایت صدا و سیما

به نام خدا
بدون معطلی یا مقدمه چینی بحث اصلی را آغاز و بیانیه را مطرح میکنیم:
چند سالی است که نقض قانون کپی رایت در صدا وسیما و تلوزیون ایران به امری عادی بدل شده. صدا و سیمایی که وظیفه داشت مخاطب شناسی و مخاطب سازی کند،اما از پس آن بر نیامد و هر روز از روز قبل وضع وخیم تر میشود. درست است که استثنائاتی وجود دارد اما کلیت یک قضیه، جزئیات آن را نیز در بر گرفته و زیر سایه خود میپوشاند. صدا و سیما(تلوزیون) ایران وظیفه داشت مخاطب را راضی نگه داشته و از روی آوردن مردم به انحرافات افراطی یا تفریطی اجتماعی جلو گیری کند اما الآن خود آن یک انحراف محسوب میشود. معمولاً در ادبیات کنایی به اینگونه شخصیت ها گرگ در لباس گوسفند میگویند. صدا و سیما و سانسور های مختلفش(چه در زمینه ی سیاست چه در زمینه فرهنگ و رسانه)، آن را از هدف اصلی اش دور کردند. اگر ظاهر صدا و سیما معصوم است،دلیل بر اینچنین بودن باطن آن نیست.
کپی رایت که از قوانین ناگفته ی و نا شنفته ی کشور ما محسوب میشود چند سالی است بیشترین ضرر را به فرهنگ و هنر زده.!!
نگاهی کلی و اجمالی بر سیر این عمل دردی از ما دوا نمیکند. ما باید دنبال مدرک و راه چاره باشید. مهم نیست شمایی که در حال خواندن این مطلب هستید چقدر سن دارید یا به چه میزان نفوذ و قدرت در مسائل. هر کس به اندازه ی اوج توانش باید راه حق را طی کرده و از پس موانع آن بر بیاید.
آقای دکتر نوروزی، جامعه شناس و تاریخدان مطرح کشورمان در برخی از بیانیه های خود تبلیغ های متفاوتی که از صدا وسیما پخش میشود را با نقدی صریح مورد اصابت قرار داد و خود وی گفته ی خود را نقض کرد. دقیقا پس از تخریب.*
آقای نوروزی ابتدا با اشاراتی به تبدیل نماد های جهانی هنر را از سایر مجموعه های مشابه جدا کرد. ساده تر که بگوییم به مسئله ای بر میخوریم که به آن سوء استفاده از هنر و نماد میگویند. برای مثال تبلیغ هایی که در آن از شخصیت پدر خوانده که پرچم دار گونه ی جنایی است(مارلون براندو) استفاده میشود، در واقع سازندگان آماده سازی ذهنی پر قدرتی را برای رسیدن به منافع خود برای مخاطبان تلوزیون انجام میدهند. حال این مخاطبان چند دسته اند و در چه شرایطی قرار دارند؟ دو دسته...
1_ آنانی که با فیلم استفاده شده به عنوان نماد جهانی (مثلا پدر خوانده) آشنایی ندارند و چون برخی نزدیکان بنده صرفا آن را یک تبلیغ ساخته شده برای رسیدن به هدف میدانند.
2_ آن دسته از افرادی که با فیلم یا نماد نمایش داده شده کاملا آشنایی دارند و اگر حقیقتاً هنر و علم را درک کنند به ناگهان شوکه میشوند.
پس به گفته ی دکتر نوروزی که ابتدا با تاکید این کار را منع کردند و آن را توهین به سازنده ی اصلی اثر استفاده شده(همچون چشمان ببر اثر بیل کانتی) میدانستند. راه چاره را برای این کار آوردن نام سازنده ی اصلی معرفی کرده و در نهایت با آن موافقت سوری(و نه حقیقی) کردند.
اما این انتهای کار نیست. کپی رایت از آنجایی نقض و خطرناک میشود که بدون هیچ نماد گرایی یا دانش عام استفاده میشود. شاید کمی عجیب و شاید خنده دار باشد اما این کار که در ایران مرسوم شده فقط در زمان سریال هایی چون مسافران، اثر رامبد جوان رایج و مرسوم بود(تیتراژ این سریال اقتباسی وحشتناک از موسیقی فیلم جنگ ستارگان و تلفیق آن با ملودی های اصیل ایرانی بود).اما اکنون که لایه های عمیق و هنجاری جامعه را مورد هدف قرار میدهد، این کار یک جنایت و دزدی در روز روشن است. از مثال های بارز و ملال آور این کار غیر انسانی که شعور مخاطب را به بازی گرفته و با نادان فرض کردن آن، اثر هنری هنر مند اصلی را بدون ذکر نام وی برای خود استفاده میکند میتوان به سرود حماسی و ملی ایران که به هنگام قهرمانی ما در شاخه های مختلف پخش میشود اشاره کرد. شعری که به نام عشق اهورایی و با صدای مجتبی شجاع خوانده شده. به طرز وحشتناکی ملودی و موسیقی این آهنگ از روی یک فیلم معروف هندی با نام رئیس(با بازی شاهرخ خان) کپی و استفاده شده. با یک نظر سنجی در چندیدن وبسایت معتبر این نتیجه حاصل شد که دلایل متفاوتی از جمله پرداخت هزینه کمتر (که این هزینه فقط به خواننده و شاعر پرداخت میشود و بابت موسیقی و ملودی آن که صرفا یک کپی برابر اصل است پولی پرداخت نمیشود.) _یا عدم توانایی در این کار برای این امر وجود دارد.
بحث ما راجع به استفاده نمادین ختم شد و با قبول کردن آن به صورت لنگان و ناقص به اتمام رسید اما وقتی یک موسیقی نماد نباشد و کمتر کسی در جامعه آنرا حتی شنیده باشد، و از آن برای موارد متفاوت چون جشن پیروزی میهن استفاده شود، این کار ما را مضحکه ی خاص و عام کرده و انگ بی اعتباری و بی مصرفی به ما میزند. متاسفانه این کار ها که یکی دو تا هم نیستند و در خصوص کپی رایت های نمادین و غیر نمادین در صدا و سیما تا همین فردا میتوان مثال و مصداق آورد.
البته این تفکر که ایران امکانات و قابلیتهای ساخت اثر هنری را ندارد یک تفکر غلط است. اتفاقا آهنگسازان بزرگ ایرانی که در سطح جهان شناخته شده اند همیشه آماده و حاظر برای ساخت موسیقی های متنوع و ماندگار هستند. این وسط کار تهیه کنندگان غلط و اشتباه است. مگر پول یک آهنگساز چقدر میشود که موسیقی کشوری دیگر را برای حتی مبعث پیامبر خودتان استفاده میکنید(اشاره ای به یک موسیقی لوس آنجلسی که برای موسیقی بعثت پیامبر کپی شده بود). باور کنید این دور از انسانیت و انصاف است. ایران در عرصه های مختلف و متفاوتی خود را نشان داده و ابراز وجود کرده و هم اکنون نیز با وجود بسیاری از مشکلات روزمره کشور، اگر واقع گرا باشیم ایران جزو 10 کشور کل آسیا است که سینما دارد. سینما به معنای صنعت و هنرمند سینما نه فقط سالن های آن. مگر چند کشور در آسیا فیلم میسازند؟؟
ترکیه_کره، ژاپن و چین_افغانستان...
هر چقدر هم باشند تعدادشان به عدد 10 نمیرسد. این خود بزرگترین افتخار هنری در کنار افتخارات ورزشی، نظامی، تاریخی و فرهنگی و... کشور ایران است. پس چرا بلید اجازه داد چنین افرادی این اعتبار بلند مدت و چند دهه ای را در یک دهه به سخره گرفته و پایمال کنند؟!!!
بنده نمیدانم چگونه و به چه صورت میتوان این قوانین نقض شده و انجام دهندگان آنها را هدف قرار و از این رویه جلو گیری کرد. تنها چیزی که میدانم قدرت قلم من است که ممکن است حتی یک نفر، حتی یک نفر را نسبت به این امر ملال آور و غیر انسانی آگاه کند. چه بسا در این خصوص کاری انجام شد و از این کپی رایت های رسانه ای جلو گیری شد. حد و حدود اعتراض و مخالفت ما مشخص است اما جنایات مرز مشخص یا حد واحدی ندارند. پس ما یا باید حدود این جنایات را کوتاه کنیم. یا باید حد مخالفت خود را به فلک کشیده و ترس از آزادی قلم را از وجود خود برهانیم. سخن ها تکراری و حرف ها کلیشه ای میشوند اما عمل جاودان و ماندگار است. بیایید تا میتوانیم افکار و عقاید حق را در جهان جاویدان کنیم.!
و السلام.
نویسنده بیانیه:رضا ظفری