جستجو در سایت

1400/11/06 00:00

اخلاق مهمتر است یا قدرت؟

اخلاق مهمتر است یا قدرت؟


فیلم don’t look up محصول سال 2021 آمریکا، به نویسندگی و کارگردانی و تهیه کنندگی، آدام مک کی است.

ژانر فیلم، کمدی سیاه و علمی تخیلی است و همچنین فیلم، زیر ژانر سیاسی دارد. 

فیلم به مسائل سیاسی-جامعه آمریکا- و حتی در نگاهی عمیق تر-جهان- اشاره میکند. و این مسائل را با نگاهی سرشار از کنایه و طنز، بیان میکند. طنزی که نه تنها موفق میشود که از مخاطب خنده رابگیرد بلکه، مخاطب را به فکر وا میدارد ؛زیرا، این مسائل مشکلات همان جهانیست که وی امروزه در آن زیست میکند و این موضوع خصیصه اصلی، کمدی سیاه است. اما نقد اصلی به فیلم همین جاست. زیرا زمانی که مخاطب (اعم از مخاطب خاص و عام) سعی میکند بیشتر در مسائل فیلم عمیق شود و مسائل روز و چالش هائی که در آن وجود دارد را با تعمق بیشتری مورد بررسی قرار دهد، همان لحظه نما کات میخورد و مخاطب با صحنه جدیدی از فیلم روبرو میشود.  مانند زمانی که بعد از بحث های علمی دو شخصیت اصلی فیلم با هم، صحنه به برنامه زنده تلوزیونی، کات میخورد و دو مجری سر زنده و شوخ را میبینم که میتوانند با حرف ها و کنش های پوپولیستی، کاملا حواس مخاطب را پرت کنند.

شاید این مسائل جذاب باشد اما در درون تو خالی است و نویسنده خواه آگاه باشد یا نا آگاه، ما را از عمیق شدن در طرح فیلمنامه و دیالوگ کرکتر ها ، دور میکند.

به پوستر فیلم دقت کنید؛ based on truly possible events همین موضوع، اهمیتی ویژه به فیلم میدهد. ممکن است پلات اصلی فیلم عینا در واقعیت رخ ندهد اما این پلات، نمایانگر اتفاقات خطرناکی است که دانشمندان سالیان سال است که به مردم هشدار میدهند؛ مانند گرمایش زمین و لایه اوزون. شاید فیلم را بتوان از جهاتی ، تحریص مردم به توجه بیشتر به صحبت های دانشمندان و محققان دانست. اما همانطور که فیلم بدان اشاره میکند، مردم اکثرا به حرف های غیر  علمی و غیر تخصصی و احساسی سلبریتی ها توجه میکنند تا حرف های تخصصی متخصصان! رسانه قدرتمند است. نیاز ها و احساسات مردم را میشناسد و با بی رحمی تمام به آن حمله میکند. به همین دلیل هم نقش پر رنگ و اساسی در زندگی مردم، ایفا میکند. همین خط مشی برای سخنرانی ها نیز، استفاده میشود. برای مثال سخنرانی های دونالد ترامپ در واقعیت را با سخنرانی های مریل استریپ در فیلم مقایسه کنید. وجه مشخص هر دو سخنرانی، پوپولیسم آن است. هر دو، از کلمات و جملاتی استفاده میکنند که به دقت بررسی شده تا مردم را به وجد آورد، آنها را احساسی کند و درگیر کند. اما همانطور که پیشتر هم گفته شد، فیلم آنقدر جذابیت بصری و کمدی بالائی دارد که عمیق شدن در این مسائل حین تماشای فیلم، تقریبا نشدنی است؛ و برای تفکر در این موضوعات، باید بار دیگر فیلم را ببینید.

اما حال لازم است تا با رویکرد دیگری، به عمیق نبودن برخی مسائل فیلم ،اشاره شود. مک کی با استفاده از بازیگران مطرح و جلوه های بصری و در نگاهی غیر حرفه ای-رنگ و لعاب دادن به فیلم- سعی کرده است تا مخاطبان عام را به سینما بکشاند و طبعا، فروش خوبی در گیشه را به دست آورد که با توجه به فروش 700 هزار دلاری، تقریبا به این هدف، رسیده است. اما تنها دلیل استفاده از بازیگران فیلم همین نبوده است و مک کی، در انتخاب نقش اصلی فیلم، انتخاب هوشمندانه ای ، داشته است. لئوناردو دیکاپریو به عنوان فعال محیط زیست، بهترین شخصیت برای نقش اصلی این فیلم است.  

آخر الزمان است؛ اختر شناسان تاکید کردند که با برخورد شهاب سنگی با ابعاد 9 کیلومتر به سیاره زمین، کل سیاره نابود میشود. آیا میتوان شرایطی را در نظر گرفت که تمام کشور ها بتوانند خط مشی واحدی را برای نجات زمین در نظر بگیرند؟ یا حتی در مقیاسی کوچکتر، تمام جناحین سیاسی اعم از چپ گراها و راست گراها با هم هم نظر شوند؟ یا باز هم در مقایسی کوچکتر! تمام افراد یک خانواده...؟

فیلم don’t look up محصول سال 2021 آمریکا، به نویسندگی و کارگردانی و تهیه کنندگی، آدام مک کی است.

ژانر فیلم، کمدی سیاه و علمی تخیلی است و همچنین فیلم، زیر ژانر سیاسی دارد. 

فیلم به مسائل سیاسی-جامعه آمریکا- و حتی در نگاهی عمیق تر-جهان- اشاره میکند. و این مسائل را با نگاهی سرشار از کنایه و طنز، بیان میکند. طنزی که نه تنها موفق میشود که از مخاطب خنده رابگیرد بلکه، مخاطب را به فکر وا میدارد ؛زیرا، این مسائل مشکلات همان جهانیست که وی امروزه در آن زیست میکند و این موضوع خصیصه اصلی، کمدی سیاه است. اما نقد اصلی به فیلم همین جاست. زیرا زمانی که مخاطب (اعم از مخاطب خاص و عام) سعی میکند بیشتر در مسائل فیلم عمیق شود و مسائل روز و چالش هائی که در آن وجود دارد را با تعمق بیشتری مورد بررسی قرار دهد، همان لحظه نما کات میخورد و مخاطب با صحنه جدیدی از فیلم روبرو میشود.  مانند زمانی که بعد از بحث های علمی دو شخصیت اصلی فیلم با هم، صحنه به برنامه زنده تلوزیونی، کات میخورد و دو مجری سر زنده و شوخ را میبینم که میتوانند با حرف ها و کنش های پوپولیستی، کاملا حواس مخاطب را پرت کنند.

شاید این مسائل جذاب باشد اما در درون تو خالی است و نویسنده خواه آگاه باشد یا نا آگاه، ما را از عمیق شدن در طرح فیلمنامه و دیالوگ کرکتر ها ، دور میکند.

به پوستر فیلم دقت کنید؛ based on truly possible events همین موضوع، اهمیتی ویژه به فیلم میدهد. ممکن است پلات اصلی فیلم عینا در واقعیت رخ ندهد اما این پلات، نمایانگر اتفاقات خطرناکی است که دانشمندان سالیان سال است که به مردم هشدار میدهند؛ مانند گرمایش زمین و لایه اوزون. شاید فیلم را بتوان از جهاتی ، تحریص مردم به توجه بیشتر به صحبت های دانشمندان و محققان دانست. اما همانطور که فیلم بدان اشاره میکند، مردم اکثرا به حرف های غیر  علمی و غیر تخصصی و احساسی سلبریتی ها توجه میکنند تا حرف های تخصصی متخصصان! رسانه قدرتمند است. نیاز ها و احساسات مردم را میشناسد و با بی رحمی تمام به آن حمله میکند. به همین دلیل هم نقش پر رنگ و اساسی در زندگی مردم، ایفا میکند. همین خط مشی برای سخنرانی ها نیز، استفاده میشود. برای مثال سخنرانی های دونالد ترامپ در واقعیت را با سخنرانی های مریل استریپ در فیلم مقایسه کنید. وجه مشخص هر دو سخنرانی، پوپولیسم آن است. هر دو، از کلمات و جملاتی استفاده میکنند که به دقت بررسی شده تا مردم را به وجد آورد، آنها را احساسی کند و درگیر کند. اما همانطور که پیشتر هم گفته شد، فیلم آنقدر جذابیت بصری و کمدی بالائی دارد که عمیق شدن در این مسائل حین تماشای فیلم، تقریبا نشدنی است؛ و برای تفکر در این موضوعات، باید بار دیگر فیلم را ببینید.

اما حال لازم است تا با رویکرد دیگری، به عمیق نبودن برخی مسائل فیلم ،اشاره شود. مک کی با استفاده از بازیگران مطرح و جلوه های بصری و در نگاهی غیر حرفه ای-رنگ و لعاب دادن به فیلم- سعی کرده است تا مخاطبان عام را به سینما بکشاند و طبعا، فروش خوبی در گیشه را به دست آورد که با توجه به فروش 700 هزار دلاری، تقریبا به این هدف، رسیده است. اما تنها دلیل استفاده از بازیگران فیلم همین نبوده است و مک کی، در انتخاب نقش اصلی فیلم، انتخاب هوشمندانه ای ، داشته است. لئوناردو دیکاپریو به عنوان فعال محیط زیست، بهترین شخصیت برای نقش اصلی این فیلم است.  

آخر الزمان است؛ اختر شناسان تاکید کردند که با برخورد شهاب سنگی با ابعاد 9 کیلومتر به سیاره زمین، کل سیاره نابود میشود. آیا میتوان شرایطی را در نظر گرفت که تمام کشور ها بتوانند خط مشی واحدی را برای نجات زمین در نظر بگیرند؟ یا حتی در مقیاسی کوچکتر، تمام جناحین سیاسی اعم از چپ گراها و راست گراها با هم هم نظر شوند؟ یا باز هم در مقایسی کوچکتر! تمام افراد یک خانواده...؟

فیلم don’t look up محصول سال 2021 آمریکا، به نویسندگی و کارگردانی و تهیه کنندگی، آدام مک کی است.

ژانر فیلم، کمدی سیاه و علمی تخیلی است و همچنین فیلم، زیر ژانر سیاسی دارد. 

فیلم به مسائل سیاسی-جامعه آمریکا- و حتی در نگاهی عمیق تر-جهان- اشاره میکند. و این مسائل را با نگاهی سرشار از کنایه و طنز، بیان میکند. طنزی که نه تنها موفق میشود که از مخاطب خنده رابگیرد بلکه، مخاطب را به فکر وا میدارد ؛زیرا، این مسائل مشکلات همان جهانیست که وی امروزه در آن زیست میکند و این موضوع خصیصه اصلی، کمدی سیاه است. اما نقد اصلی به فیلم همین جاست. زیرا زمانی که مخاطب (اعم از مخاطب خاص و عام) سعی میکند بیشتر در مسائل فیلم عمیق شود و مسائل روز و چالش هائی که در آن وجود دارد را با تعمق بیشتری مورد بررسی قرار دهد، همان لحظه نما کات میخورد و مخاطب با صحنه جدیدی از فیلم روبرو میشود.  مانند زمانی که بعد از بحث های علمی دو شخصیت اصلی فیلم با هم، صحنه به برنامه زنده تلوزیونی، کات میخورد و دو مجری سر زنده و شوخ را میبینم که میتوانند با حرف ها و کنش های پوپولیستی، کاملا حواس مخاطب را پرت کنند.

شاید این مسائل جذاب باشد اما در درون تو خالی است و نویسنده خواه آگاه باشد یا نا آگاه، ما را از عمیق شدن در طرح فیلمنامه و دیالوگ کرکتر ها ، دور میکند.

به پوستر فیلم دقت کنید؛ based on truly possible events همین موضوع، اهمیتی ویژه به فیلم میدهد. ممکن است پلات اصلی فیلم عینا در واقعیت رخ ندهد اما این پلات، نمایانگر اتفاقات خطرناکی است که دانشمندان سالیان سال است که به مردم هشدار میدهند؛ مانند گرمایش زمین و لایه اوزون. شاید فیلم را بتوان از جهاتی ، تحریص مردم به توجه بیشتر به صحبت های دانشمندان و محققان دانست. اما همانطور که فیلم بدان اشاره میکند، مردم اکثرا به حرف های غیر  علمی و غیر تخصصی و احساسی سلبریتی ها توجه میکنند تا حرف های تخصصی متخصصان! رسانه قدرتمند است. نیاز ها و احساسات مردم را میشناسد و با بی رحمی تمام به آن حمله میکند. به همین دلیل هم نقش پر رنگ و اساسی در زندگی مردم، ایفا میکند. همین خط مشی برای سخنرانی ها نیز، استفاده میشود. برای مثال سخنرانی های دونالد ترامپ در واقعیت را با سخنرانی های مریل استریپ در فیلم مقایسه کنید. وجه مشخص هر دو سخنرانی، پوپولیسم آن است. هر دو، از کلمات و جملاتی استفاده میکنند که به دقت بررسی شده تا مردم را به وجد آورد، آنها را احساسی کند و درگیر کند. اما همانطور که پیشتر هم گفته شد، فیلم آنقدر جذابیت بصری و کمدی بالائی دارد که عمیق شدن در این مسائل حین تماشای فیلم، تقریبا نشدنی است؛ و برای تفکر در این موضوعات، باید بار دیگر فیلم را ببینید.

اما حال لازم است تا با رویکرد دیگری، به عمیق نبودن برخی مسائل فیلم ،اشاره شود. مک کی با استفاده از بازیگران مطرح و جلوه های بصری و در نگاهی غیر حرفه ای-رنگ و لعاب دادن به فیلم- سعی کرده است تا مخاطبان عام را به سینما بکشاند و طبعا، فروش خوبی در گیشه را به دست آورد که با توجه به فروش 700 هزار دلاری، تقریبا به این هدف، رسیده است. اما تنها دلیل استفاده از بازیگران فیلم همین نبوده است و مک کی، در انتخاب نقش اصلی فیلم، انتخاب هوشمندانه ای ، داشته است. لئوناردو دیکاپریو به عنوان فعال محیط زیست، بهترین شخصیت برای نقش اصلی این فیلم است.  

آخر الزمان است؛ اختر شناسان تاکید کردند که با برخورد شهاب سنگی با ابعاد 9 کیلومتر به سیاره زمین، کل سیاره نابود میشود. آیا میتوان شرایطی را در نظر گرفت که تمام کشور ها بتوانند خط مشی واحدی را برای نجات زمین در نظر بگیرند؟ یا حتی در مقیاسی کوچکتر، تمام جناحین سیاسی اعم از چپ گراها و راست گراها با هم هم نظر شوند؟ یا باز هم در مقایسی کوچکتر! تمام افراد یک خانواده...؟

فیلم don’t look up محصول سال 2021 آمریکا، به نویسندگی و کارگردانی و تهیه کنندگی، آدام مک کی است.

ژانر فیلم، کمدی سیاه و علمی تخیلی است و همچنین فیلم، زیر ژانر سیاسی دارد. 

فیلم به مسائل سیاسی-جامعه آمریکا- و حتی در نگاهی عمیق تر-جهان- اشاره میکند. و این مسائل را با نگاهی سرشار از کنایه و طنز، بیان میکند. طنزی که نه تنها موفق میشود که از مخاطب خنده رابگیرد بلکه، مخاطب را به فکر وا میدارد ؛زیرا، این مسائل مشکلات همان جهانیست که وی امروزه در آن زیست میکند و این موضوع خصیصه اصلی، کمدی سیاه است. اما نقد اصلی به فیلم همین جاست. زیرا زمانی که مخاطب (اعم از مخاطب خاص و عام) سعی میکند بیشتر در مسائل فیلم عمیق شود و مسائل روز و چالش هائی که در آن وجود دارد را با تعمق بیشتری مورد بررسی قرار دهد، همان لحظه نما کات میخورد و مخاطب با صحنه جدیدی از فیلم روبرو میشود.  مانند زمانی که بعد از بحث های علمی دو شخصیت اصلی فیلم با هم، صحنه به برنامه زنده تلوزیونی، کات میخورد و دو مجری سر زنده و شوخ را میبینم که میتوانند با حرف ها و کنش های پوپولیستی، کاملا حواس مخاطب را پرت کنند.

شاید این مسائل جذاب باشد اما در درون تو خالی است و نویسنده خواه آگاه باشد یا نا آگاه، ما را از عمیق شدن در طرح فیلمنامه و دیالوگ کرکتر ها ، دور میکند.

به پوستر فیلم دقت کنید؛ based on truly possible events همین موضوع، اهمیتی ویژه به فیلم میدهد. ممکن است پلات اصلی فیلم عینا در واقعیت رخ ندهد اما این پلات، نمایانگر اتفاقات خطرناکی است که دانشمندان سالیان سال است که به مردم هشدار میدهند؛ مانند گرمایش زمین و لایه اوزون. شاید فیلم را بتوان از جهاتی ، تحریص مردم به توجه بیشتر به صحبت های دانشمندان و محققان دانست. اما همانطور که فیلم بدان اشاره میکند، مردم اکثرا به حرف های غیر  علمی و غیر تخصصی و احساسی سلبریتی ها توجه میکنند تا حرف های تخصصی متخصصان! رسانه قدرتمند است. نیاز ها و احساسات مردم را میشناسد و با بی رحمی تمام به آن حمله میکند. به همین دلیل هم نقش پر رنگ و اساسی در زندگی مردم، ایفا میکند. همین خط مشی برای سخنرانی ها نیز، استفاده میشود. برای مثال سخنرانی های دونالد ترامپ در واقعیت را با سخنرانی های مریل استریپ در فیلم مقایسه کنید. وجه مشخص هر دو سخنرانی، پوپولیسم آن است. هر دو، از کلمات و جملاتی استفاده میکنند که به دقت بررسی شده تا مردم را به وجد آورد، آنها را احساسی کند و درگیر کند. اما همانطور که پیشتر هم گفته شد، فیلم آنقدر جذابیت بصری و کمدی بالائی دارد که عمیق شدن در این مسائل حین تماشای فیلم، تقریبا نشدنی است؛ و برای تفکر در این موضوعات، باید بار دیگر فیلم را ببینید.

اما حال لازم است تا با رویکرد دیگری، به عمیق نبودن برخی مسائل فیلم ،اشاره شود. مک کی با استفاده از بازیگران مطرح و جلوه های بصری و در نگاهی غیر حرفه ای-رنگ و لعاب دادن به فیلم- سعی کرده است تا مخاطبان عام را به سینما بکشاند و طبعا، فروش خوبی در گیشه را به دست آورد که با توجه به فروش 700 هزار دلاری، تقریبا به این هدف، رسیده است. اما تنها دلیل استفاده از بازیگران فیلم همین نبوده است و مک کی، در انتخاب نقش اصلی فیلم، انتخاب هوشمندانه ای ، داشته است. لئوناردو دیکاپریو به عنوان فعال محیط زیست، بهترین شخصیت برای نقش اصلی این فیلم است.