جستجو در سایت

1400/05/31 00:00

آیا این فیلم اهریمنی است؟

آیا این فیلم اهریمنی است؟

ترجمه اختصاصی سلام سینما

فناوری همیشه نیروی خلاق غالب در پشت فیلم‌های «نیل بلومکمپ» بوده است، هنرمند جلوه‌های ویژه سابق که "آپارتاید، در عوض بیگانگان چطور؟" استعاره از "منطقه 9" تا قبل از 30 سالگی نامزدی بهترین فیلم را برای او به ارمغان آورد و فیلم "ایلیسیم"  او با بازی مت دیمون جنگ طبقاتی را به سطوح بین کهکشانی رساند و فیلم "چپی"  او که فیلم معروف توییتر است -شاید بهترین فیلمی باشد که تا به حال در مورد یک ربات پلیس که از لحاظ روانی ناخوشایند است و توسط یک گروه رپ آفریقای جنوبی بنام دای آنتوورد ربوده شد و مجدداً برنامه ریزی شد- برای همیشه توانایی افراد در شناسایی چپی را تعریف کرد. 

و همچنان با وجود این مثال‌های جالب و خنده دار، انگیزه بلومکمپ برای اجازه دادن به ابزارهای دیجیتالی برای قصه گویی او هرگز ساده‌تر یا ساختگی‌تر از فیلم ترسناک جدید DOA او بنام "اهریمنی"  نبوده است، که بر سه سکانسی که با تصویربرداری حجمی ساخته شده­اند متکی است (که توسط بلوکمپ به عنوان نوعی سیستم ویدئویی سه بعدی توصیف شده است که از طریق آن بازیگران به طور همزمان با 260 دوربین فیلم برداری می‌شوند و سپس به حالت هندسی درمی­آیند) تا به یک داستان مربوط به جن زدگی ناپخته هیجان ببخشند. این فناوری جدید راه حلی هوشمندانه برای محدودیت‌های دوران همه گیری ارائه می‌دهد، زیرا بلومکمپ می‌تواند بازیگر نقش اصلی یعنی کارلی پوپ را از طریق یک دنیای وسیع و دلهره آور رایانه‌ای از امنیت استودیوی ضبط ونکوور ارسال کند. 

جدیدترین اثر بلکمپ که در سال 2019 نوشته شده و تحت محدودیت‌های قرنطینه تابستان گذشته ضبط شده است، نقص بسیاری از تولیدات دوران کووید را به اشتراک می‌گذارد، زیرا به جای اینکه حداقل باشد، اندک به نظر می‌رسد. نویسنده و کارگردان با اختیار داشتن یک پیش فرض که به فضاهای پراکنده و منزوی و بدون هیچ گونه سیاهی لشکر می‌پردازد، شرایط فورس ماژور و همچنین بودجه متوسط ​​خود را به جای تلاش برای پنهان کردن آنها بر اساس شرایط خود برآورده می‌کند. اما بنظر می­رسد سختی‌های بسیاری که کارلی با آن روبرو می‌شود رشد کافی نداشته و هنر بلومکمپ آنقدرها هم استادانه نیست که بتواند ناشی گری فیلمنامه نویسی او را جبران کند. دختر ما در این فیلم توسط دو نفر دانشمند (تری چن و بازیگر نقش برجسته مایکل جی راجرز) فراخوانده شده است تا با استفاده از دستگاهی تأیید نشده که ذهن خفته و ناخودآگاه آنها را به هم مرتبط می‌کند، با مادر جدا شده خود (ناتالی بولت) تماس برقرار کند. بنابراین، تقریباً مانند فیلم سلول از تارسم سینگ است، قاتل زنجیره­ای برای همراه شدن با یک شیطان پرنده آزاد می­شود همانطور که کارلی به بُعد ما برمی­گردد. 

افسوس، 80 دقیقه از فیلم که با واقعیت گوشت و خون ادامه می­یابد نمی­تواند کمکی بکند اما در عوض هموار بنظر می­رسد، زیرا محور داستان فیلم عملاً آنقدر از جلوه­های ویژه اصلی آن مهندسی معکوس می­شود که به این نتیجه می­رسیم فیلم "اهریمنی" یک ویدئوی آزمون ایده مجلل شده است که باید از هرگونه بلندپروازی بیشتر کنار گذاشته می­شد. 

در حالی که فیلم چپی ممکن است یکی از دلهره آورترین خلاقیت­های تاریخ سینمای مدرن باشد، هدیه بلومکمپ برای تصویرسازی موجودات و فضاهای غیر واقعی به نظر نمی­رسد که در برداشت مرموز ژانر وحشت چندان مناسب عمل کرده باشد (شاید بهترین کار این باشد که راه اندازی مجدد "بیگانگان" او هرگز شروع به پیشرفت نکند). "اهریمنی" با یک کابوس واقعی آغاز می­شود، زیرا یک زن آسیب دیده به نام کارلی (پاپ، خسته و رنجیده اما در اصل دوست داشتنی) مادر خود آنجلا (ناتالی بولت) را در داخل یک بیمارستان روانی متروکه در حاشیه یک مزرعه گندم طلایی پیدا می­کند، اما این سکانس - با وجود همه غیر واقعی بودنش - فاقد هر گونه احساس ترس است. 

این روال کسل کننده خنثی به زندگی کارلی در حالت بیدار و در تپه­های اطراف دریاچه اوکاناگان در کلمبیای بریتانیایی گسترش می­یابد، جایی که او از پیام­های دوست بیگانه خود مارتین (کریس ویلیام مارتین) ناراحت می­شود و در معرض خروارها توصیفات شوم بهترین دوست خود (کاندیس مک کلور)، یک شخص معتاد به شراب که آماده گفتن جمله­هایی مانند "هیچ کس نیازی به شنیدن نظریه­های دیوانه کننده مارتین بعد از هر اتفاقی که برای مادر تو افتاده است ندارد"، قرار می­گیرد.

بنابراین دقیقاً چه اتفاقی برای مادر کارلی افتاد؟ کارلی کاملا مطمئن نیست. آنجلا بیست سال پیش دست به خشونت زد و تعداد زیادی از مردم بی‌گناه را به طرز غیر عادی کشت و دخترش از آن به بعد خبری از او ندارد. مارتین دلیل آن را می‌داند: آنجلا در تمام مدت در کما بوده است. در حقیقت، مارتین تنها او را در یک گروه ارزیابی که توسط یک شرکت پزشکی به نام تراپول با پیشرفته‌ترین تکنولوژی ها اداره می‌شد، از اداره‌های آنها در خارج از شهر دید. نکته بعدی که ما می‌دانیم این است که قهرمان ما در مقابل جسم بی‌هوش مادرش ایستاده است، در حالی که یک پزشک خشک و بی احساس به نام مایکل (مایکل جی راجرز، که انواع مختلفی از احساسات را نشان می‌دهد) به کارلی می‌گوید آنها می‌خواهند آواتار دیجیتال او را برای شبیه‌سازی ذهن خفته آنجلا ارسال کنند به امید اینکه شاید بتوانند بفهمد در آنجا چه خبر است. در شرایطی که مردم آنقدر نسبت به علم بی‌اعتماد هستند که حتی واکسن هم نمی‌زنند، ما کی هستیم که به کارلی هشدار دهیم که با مادر قاتلش در یک تلپاتی واقعیت مجازی شرکت نکند؟

با کمال تعجب، ناخودآگاهِ آنجلا مکانی بسیار ترسناک است. بی‌جان بودن چشمگیر محیط‌های فتورئال آن - که در طبیعت ضبط شده و سپس متمایل به آثار دیجیتالی و نورافشانی رهگیری پرتو برای ایجاد زیبایی مبهم غیر واقعی شد- پس زمینه‌های موجود در بازی‌های ویدئویی وحشت مانند "تپه خاموش" را به یاد می‌آورند، هرچند بلوکمپ هرگز این فضاها را به روشی که ما را کلافه کند مجهز نمی‌کند. آزاردهنده‌تر از پیش زمینه‌ها مدل‌های شخصیتی هستند که در آنها حرکت می‌کنند، زیرا تصویربرداری از بازیگر اصلی باعث می‌شود مثل این باشد که صورت پوپ روی بدن بلوکی دوران پلی استیشن 2 مسطح شده است (گاهی اوقات سر او از طریق پشت گردنش گلیچ می‌شود، بلومکامپ بیهوده از راه خود خارج می‌شود تا به ما یادآوری کند که ما دیگر در کانزاس نیستیم). 

اثر نهایی چیزی بین یک خاطره و یک کات سین است، اما اگر فیلم حجمی مانند یک آزمایش آلفا برای چیزی باشد که ممکن است در 10 یا 20 سال آینده کاربردهای وسیع تری داشته باشد، چیزی به طور غیرقابل انکاری خیره کننده-حتی تسخیر شده-برای بی‌ثباتی آستانه‌ای از شکل فعلی آن وجود دارد. بلومکمپ با درک این نکته که ذهن آنجلا تبدیل به زمین بازی شیاطین پرنده سیاه شده است، حداقل ترس را برانگیخته است (نویسنده و کارگردان تخیل خود را بررسی می‌کند تا اجازه دهد تکنولوژی به صورت انفرادی به پرواز درآید، که لحظات ارزشمندی را برای ما باقی می‌گذارد که از آنچه که حجم می‌تواند به این مدل‌های شخصیتی اجازه دهد تا انجام دهند بهره برداری کامل می‌کند)، اما این تصور که واقعیت ممکن است در هر لحظه فرو بریزد برای جلب توجه ما کافی است. "اهریمنی" هر چند که ایده‌اش توسعه نیافته است، اما می‌تواند لذت سرد و بی روحی را از ترکیب خط نامفهوم بین دنیای واقعی و مجازی و در این مورد بین جن زدگی و جنون به ارمغان بیاورد.

اما بعد از آن کارلی از شبیه سازی خارج می­شود، "اهریمنی" تصویربرداری حجمی را پشت سر می­گذارد (ظاهراً برای همیشه)، و جاز فانکی World on a Wire"" بلومکمپ در حمایت از وحشت درجه 3 ماوراءالطبیعه فراموش می­‌شود که ناشی از تغییر ناگهانی داستان است-با کمترین رضایت بخشی قابل تصور به نتیجه رسیده است، زیرا مارتین در یکی از "نظریه های دیوانه کننده" خود این را بیان می­کند، تنها برای اینکه فیلم چند دقیقه بعد آن را تأیید کند. هرچه بلومکمپ بیشتر به پیش فرض کم پیکسل خود بپردازد، واضح­تر می‌‌شود که "اهریمنی" فاقد اصول ژانری مورد نیاز برای حمایت از هر نوع افسانه گسترده‌­تر است.

در حالی که این موضوع گویای این است که بهترین هیجان این فیلم آینده نگر حاصل یک سکانس ساده حمله به خانه (بر اساس یک بدلکاری واقعی) است که در آن دیو پرنده به دنیای واقعی وارد می­شود، حتی آن شوک ناگهانی آنقدر بلاتکلیف است که شما احساس نیاز نمی­کنید که آن را از لابه­لای انگشتان خود تماشا کنید. حداقل عدم موفقیت این مجموعه را می­توان به فقدان مهارت و نه به دلیل عدم علاقه­ای که به نظر می­رسد همه قسمت­های دیگر لایو اکشن را در تجربه نیمه کاره بلومکمپ گرفتار کرده است، نسبت داد.

بار دیگر، اگر در مقیاس بسیار کوچکتر از ویژگی‌های قبلی او، جادوگر جلوه‌های نابالغ، فیلمی با جلوه‌های سنگین را در امتداد دیوارهای فروریخته مرزی از معنای انسان بودن ساخته است. و بار دیگر، او آنقدر بر روی جلوه دادن به طرف دیگر متمرکز شده بود که جایگاه خود را از دست داده و کاملاً سقوط کرد. تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که همراه با آن تماشا کنید، تعجب کنید که آیا چشم انداز بلومکمپ در مورد آینده ارزش آن را دارد که به آن توجه کنید یا خیر، و منتظر لحظه مناسب باشید تا با تاریخ خود با افزایش جزئی نیمه مطمئن منعطف شوید و بگویید: "آیا این اهریمنی است؟"

منبع: ایندی وایر

مترجم: وحید فیض خواه


اهریمنی Demonic (2021)

تاریخ اکران: 20 آگوست 2021

کارگردان: نیل بلومکمپ

نویسنده: نیل بلومکمپ

توزیع‌کننده: وی وی اس فیلمز

بازیگران: کارلی پوپ، ناتالی بولت، تری چن، کریس ویلیام مارتین، مایکل جی راجرز، آندریا آگور

فیلمبرداری: بایرون کاپمن

تدوین: آستین دینز

موسیقی: اولا استراند

خلاصه داستان: زمانیکه راز نیروهای فراطبیعی که ریشه‌ی ده ساله میان یک مادر و دختر دارد، فاش می‌شود، نیروهای شیطانی خطرناکی آزاد می‌شوند.