قصاص کینه توزی!

چهارشنبه به عنوان فیلم اول سازنده اش که تجربه مستند سازی هم داشته و این تجربه مستند سازی خیلی در بیان جزییات و واقعی کردن فیلم به اوکمک کرده فیلم قابل قبولی است و نوید حضور فیلمساز جوانی را میدهد که میخواهد فیلم اجتماعی بسازد و به دور از فضاسازی های بیهوده و فرم های بی محتوا قصد شخصیت پردازی و قصه گویی دارد.
چهارشنبه با اینکه با موضوع تکراری قصاص ایده اش شکل گرفته است ولی نگاه و رویکرد متفاوتی به این موضوع مهم جامعه ایران دارد. در همین سالهای اخیر فیلم های زیادی همچون دخترها هیس فریاد نمیزند ساخته پوران درخشنده – دهلیز ساخته بهروز شعیبی و سوت پایان ساخته نیکی کریمی با موضوع قصاص ساخته شده اند ولی تفاوت اصلی چهارشنبه با فیلم های نامبرده و فیلم هایی با این مضمون اینست که فیلم به سراغ تنش ها و دعواهای بین دو طرف شاکی و متهم نمیرود و در شکلی جدید و خلاقانه به تنش های داخلی خانواده شاکی میپردازد که سلیم با بازی شهاب حسینی طاهر با بازی آرمان درویش - طیبه با بازی نسیم ادبی و اکرم با بازی هستی مهدوی اعضای آن هستند. فیلم در تمهیدی هوشمندانه و عامدانه بدون بیان انگیزه های قبلی داستان رضایت گرفتن این خانواده را مطرح میکند که سه نفر راضی به رضایت دادن شدند و طاهر رضایت نمیدهد و میخواهد انتقام پدرش را بگیرد و قاتلش را قصاص کند تا اینکه ...
فیلم خیلی به شخصیت ها نزدیک نمیشود ولی آنقدر که لازم است اطلاعات تدریجی میدهد و انگیزه ها و دلایل رفتار شخصیت ها را با جزییات و تکرارهای بجا را بیان میکند. لزومی ندارد که بدانیم خانواده سلیم کجا هستند و چرا طاهر شب ها در مغازه میخوابد ولی دلیل اختلاف بر سر رضایت با اینکه کمی طول میکشد تا مشخص شود ولی بخوبی تبیین میشود و تماشاگر پا به پای طاهر جلو میاید تا ببیند در ماراتن سلیم – طاهر چه کسی برنده میشود و آیا قاتل پدرشان قصاص میشود یا بقیه اعضای خانواده طاهر را راضی میکنند و با گرفتن دیه هم ازدواج اکرم بی دردسر انجام میشود هم قاتل پدر بخشیده و قصاص نمیشود؟
اگرچه بنظر میاید زمان فیلم تا حدی زیاد است و حداقل ده تا پانزده دقیقه امکان کوتاه شدن دارد و لحظات مربوط به طاهر که بجستجوی چهل میلیون رفته کمی طولانی و تکرار شونده بنظر میرسد اما بعد از گذشت بیست الی سی دقیقه اول فیلم تماشاگر را اسیر میکند و تعلیق آن تا پایان فیلم تماشاگر را با خود همراه میکند.
پایان بندی فیلم به نظر یکی از متفاوت ترین و جذاب ترین و درعین حال موثرترین پایان بندی های سینمای ایران است که همزمان چند اتفاق مربوط و مهم بوقوع میپیوندد و چنان سیلی به طاهر کینه توز و خانواده اش میزند که تماشاگر هم از شدت این اتفاقات پشت سرهم و آنی شوکه میشود که در حقیقت فیلمبر خلاف تصور بنوعی درباره کینه است تا قصاص و سرنوشت کینه و شخص کینه توز را روایت میکند.
شاید یکی از نقاط ضعف عمده و اساسی فیلم استفاده از نابازیگران و عدم بازی گرفتن و هدایت آنان توسط کارگردان باشد بطوریکه باوجود بازی قابل قبول مربع سلیم-طاهر – اکرم – طیبه بقیه بازیگران یا بهتر بتوان گفت نابازیگران یک دستی و تاثیرگذاری گروه اجرا را برهم زدند و هرجا حضور افرادی بغیر از این چهار نفر در فیلم دیده میشود بطور محسوسی به اجرای فیلم ضربه میخورد . البته این گروه نابازیگر یک استثنا هم دارد بنام محسن که با وجود حضور اندک اش ولی بسیار به یادمادنی و قدرتمند هنرنمایی میکند و حیف است از چهارشنبه و بدیهیات اش بگوییم و از بازی محسن در نقش دوست طاهر حرفی نزنیم