جستجو در سایت

1396/11/15 00:00

اینجا کسی فریاد نمی‌زند.

اینجا کسی فریاد نمی‌زند.


چرا کسی فریاد نمی‌زند؟

ساعت که از ۷ می‌گذرد و به پایان نزدیک می‌شوی فکر می‌کنی تمام شد همه نفس زدنها و اضطرابهای دراماتیکم، ولی پایان بندی با آن انفجار از پیش قابل وقوع و شامی که اینار چیزی جز تن آدمیانی در بند نیست، طعنه می‌زند به همه‌ آنچه که پیش بینی می‌کردی و نفست آنچنان حبس می‌شود که اصلا بیرون نمی‌آید. 

پروازی شماتیک روی پهنه آبی آسمانی که خنده کودکانش هم مال تونیست.

به وقت شام همان نشانه‌های همیشگی فیلم‌های حاتمی‌کیا را یدک می‌کشد، همه‌ی باندهای پراسترس فرودگاه‌های به نام پدروارش، پلانهای شکه کننده انفجارها و مرگهای «چ»،موسیقی حزن‌انگیز و درعین حال حماسی کرخه تا راینی‌اش نماهای پرحرکت ارتفاع پستی‌اش و دعواهای پدر فرزندی موج مرده‌گونه اش، ولی اینجا هیچ خبری از مردان آژانس شیشه‌اش نیست! مردانی که حرف بزنند، آنقدر محکم و جسور که پرچم ایران را به مثابه نمادی روی دست بچرخانند، مردان «به وقت شام» حاتمی‌کیا حتی بلد نیستند مثل شخصیت زن روبان قرمز  اسلحه توی دستشان بگیرند، هیچ قهرمانی درکار نیست و هیچ غروری، و بدبختانه هیچ جمله هولناکی که مجابت کند، حق با بادیگارد است.

فیلم با صحنه‌های اعجاب برانگیز اوج و فرود هواپیما و جلوه‌هایی بس ویژه آنچنان درگیرت می‌کند که یادت می‌رود بپرسی، چرا؟ 

انگیزه‌ شخصیتها مسکوت می‌ماند و تنها راه فرارت از این همه نیستی، محتوای امروز همین قصه است که انگار هیچ کس نمی‌داند چرا؟ حتی یونس قهرمان پروری که در مجاب کردن فرزندش هم مانده، حاتمی کیا در کوچکترین و باریکترین لحظه‌های فیلم هایش حرفهایی را گاه به طعنه و گاه به صراحت نصیبمان می‌کرد که حواسمان از تمام جلوه‌های ویژه اش پرت می‌شد، به وقت شام اما با تمام جذابیتهایش چه بصری و چه روایت از اغنای روح مخاطب عاجز است، از این همه سوال و چرا!

باید از حاتمی‌کیای عزیز پرسید، پس فریادهای قهرمان قصه‌هایت کو؟ و شاید تنها جواب ممکن تیغی باشد که برگلویشان کشیده شده که حتی نام فرزندشان را در سکوت داد می‌زنند، درست شبیه یونس فیلم.

به وقت شام فیلمی حرفه‌ای در باب جنگ امروزی‌ست که هرروز اخبارش را می‌شنویم، حرفه‌ای از دیدگاه فرمیک،قصه، کارگردانی و تولید اثری درام.ولی کاش تیغ را از گلویمان بردارند که همه آنچه می‌شود گفت را فریاد بزنیم.

پانوشت: فیلم را دوست دارم با تمام نداشته‌هایش.

پانوشت۲: زنی با گوشواره‌های باروتی، مستندی که امسال ساخته شد، در محتوای درونی‌اش روی دیگری از داعش را نشان می‌دهد که کمی با داعش تک بعدی، خونخواه حاتمی‌کیا متفاوت است.