دور از اجتماع باورپذیر!
![دور از اجتماع باورپذیر!](/public/img/placeholder.png)
ورود شرکت «اپل» به عرصه فیلم و سریالسازی یکی از مهمترین رویدادهای صنعت سینما در سال گذشته بود. شرکت اپل که سابقه درخشان و بینظیری در ساخت ابزارهای هوشمند در طی دهههای گذشته داشته به امید این است که بتواند در این عرصه هم با بزرگترین شرکتهای تولید آثار سینمایی و تلویزیونی آنلاین مثل «نتفلیکس»، «آمازون»، «هولو» و «دیزنی پلاس» به رقابت بپردازد. متاسفانه فاز اول سریالهای شبکه «اپل پلاس» چندان از نظر کیفیت و جذب حداکثر مخاطب موفق ظاهر نشدهاند. یکی از آن سریالها، سریال درام- جنایی «افشای حقیقت» است که بازیگران سرشناسی از جمله «اوکتاویا اسپنسر»، «آرون پاول» و «لیزی کپلان» در آن ایفای نقش کردند که علیرغم حضور بازیگران قدرتمند، در قصه گویی و شناخت از درونمایه ژورنالیستی و قضایی بسیار ضعیف عمل کرده است. برای مطالعه ادامه نقد سریال «افشای حقیقت» با بانی فیلم همراه شوید.
داستان سریال
داستان سریال «افشای حقیقت» درباره پاپی پرنل (با بازی اوکتاویا اسپنسر) روزنامهنگار و گوینده پادکست یک برنامه جنایی است که بیست سال پیش در جریان حل معمای قتل «چاک برمن»، پدر یک خانواده اشراف زاده، نقش مهمی داشته و ثمره آن دستگیری «وارن کیو» نوجوان ۱۶ ساله و همسایه دیوار به دیوار خانواده برمن بوده است. اکنون با برگزاری مجدد دادگاه تجدید نظر درباره آزاد کردن وارن کیو و ملاقات پاپی پرنل با مادر وارن، پرنل متوجه اسنادی میشود که میتواند بیگناهی وارن کیو را ثابت کند ولی در این راه با مشکلات فراوانی از جمله کشمکش با اعضای خانواده و شوهرش، تهدیدهای پدر وارن و خواهران برمن روبرو میشود.
شتاب زدگی و روایت فراخیالی از یک پادکست اینترنتی!
سریال افشای حقیقت از همان آغاز ماجرا درجا میزند و بدون هیچ مقدمه سفت و محکمی، قهرمان داستان را در وسط ماجرا قرار میدهد. دلیل حضور خودجوشانه قهرمان در دادگاهی که خیلی سریع در آغاز سریال نمایش داده میشود به تنهایی گنگ و گیجکننده است. سوالی را ایجاد میکند که آیا پاپی پرنل از آن بیست سال همچنان به دنبال پرونده قتل چاک برمن و وارن کیو بوده است؟! شتابزدگی نویسندگان سریال برای چگونگی آغاز ماجرا به وضوح نمایان است که این شتاب زدگی به واقعیت پذیر بودن شخصیت اصلی و ماجرا لطمه وارد میکند. یکی از این موارد غیرقابل باور، پیگیری قصه معمای قتل از طریق یک پادکست اینترنتی است. درست است که در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم و شبکههای اینترنتی و از جمله پادکستها تاثیر بسیار مهمی در روند انتشار اخبار و رویدادهای مهم در زندگی روزمره انسانها داشتهاند ولی همچنان مشکل است که درک نماییم که یک پادکست اینترنتی پرونده جنایی و پلیسی را جلو ببرد. این سوال پیش میآید که چه قدر یک پادکست اینترنتی تاثیرگذار و قدرتمند است که پرونده جنایی جنجالی را به تنهایی پوشش دهد؟ واژه «جنجال» فقط در لابه لای تصور ناچیز نویسنده سریال به کار برده شده که حتی پلیس را هم درگیر ماجرا نمیکند و شخصیت سیاه پوست و به ظاهر مارپل به تنهایی مامور میشود که این پرونده جنایی جنجالی بیست سال اخیر را حل کند.
نویسنده ناآگاه از فضای حقیقی جامعه!
یکی دیگر از عوامل غیرقابل باور این است که پاپی پرنل هر هفته بابت پیدا کردن یک سرنخ جزئی یک اپیزود پادکست پیرامون پرونده قتل برمن ضبط میکند. درحالی که در دنیای واقعی، روزها، هفتهها، ماهها و سالها میگذرد که روزنامه نگار مدارک و شواهد محکمی را برای نگارش داستان و قصه خود جمع آوری میکند که متاسفانه این پیچ و تابها در قصه دیده نمیشود. مادر وارن به سرطان ریه مبتلا است و تنها چهار ماه توان زندگی در این دنیا را دارد و امیدوار است با پادکست پاپی فرزند خود را به موقع آزاد کند تا بتواند او را بار دیگر بیرون از زندان ملاقات کند. خب پلات هول اینجاست که مگر میشود که فرزند ملانی کیو بدون دریافت عفو مشروط ظرف هشت هفته آینده به محض شروع تحقیقات تازه پاپی پرنل از زندان آزاد شود؟! این نشان ضعف نویسنده است که تحقیقات میدانی گستردهای برای روایت یک قصه با درونمایه قضایی و جنایی انجام نداده است.
مکملهای خوب، پروتاگونیست مضحک!
سریال افشای حقیقت همانند سریالهای هم نسل خودش از تضاد شدید بین انتخاب نامناسب بازیگران رنج میبرد؛ به گونهای که بازیگران با استعداد و متقاعد کنندهای برای نقشهای مکمل انتخاب شدهاند که متاسفانه با بازیگر نقش اصلی (اکتویا اسپنسر) که هرگز تجربه چنین نقش بسیار جدی را در کارنامهاش نداشته است، ارتباط برقرار نمیکنند. حداقل در بازیهای لیزی کپلان در نقش خواهران دوقلو برمن و آرون پاول در نقش «وارن کیو» میتوان آن حس درد و ناامیدی و رنج را در بیان دیالوگها و میمیک چهره احساس کرد ولی به ندرت میتوان این احساسات را در بازی اکتویا اسپنسر در نقش پاپی پرنل پیدا کرد. شخصیت پاپی پرنل همانند سایر خبرنگاران سمج به دنبال کشف حقیقت و سین جین کردن سایر شخصیتها است که در این منظر قابل درک است ولی اسپنسر با توجه به اضافه وزنی که دارد، به گونهای رفتار و بازی میکند که در بهترین حالت بیشتر شبیه یک مددکار اجتماعی است تا یک زن مسلط به قضایا و مقاومت پذیر که حتی باعث شده نقش آفرینی او در چند سکانس بسیار مضحک و به طور احمقانهای خندهدار جلوه دهد.
نتیجه گیری
سریال افشای حقیقت در اولین فصل نسبت به سریالهای جنایی از جنس خود موفق عمل نکرده است. عدم شناخت کافی نویسنده سریال از فضای باور پذیر ژورنالیستی و قضایی به روایت قصه ضربه بسیار مهلکی زده که حاصل آن خلق شخصیت غیرقابل باور و مضحک پاپی پرنل با بازی ضعیف اکتویا اسپنسر شده است. گرچه با وجود چنین ضعفهای فاحش، سریال برای فصل دوم تمدید شده است ولی چنین فرصتی برای سازندگان سریال فراهم شده که با دقت و شناخت بهتر قصه فصل بعدی را به نگارش در بیاورند.