حفره به مثابه ی جامعه؟!

روایت هم نمادین است و هم نمادین نیست! نمادین است از آن جهت که حفره ای که ترسیم شده نمادی از جامعه ای فرصت طلب و بهره کش است که طبقات بالا و پایینش بسیار با یکدیگر فاصله دارند و رحمی هم میان آنها نیست؛ اما از سویی نمادین نیست چرا که آن حفره در یک مکانی جدا از جامعه اصلی بنا شده و به صورت برنامه ای گزینشی و تجربی است. به همین خاطر افرادی که در جستجوی نماد هستند با یک سهولت مواجه می شوند و گمان می برند که نویسنده آنچنان از نماد سر در نمی آورد( هر چند آنچه گه از نماد می شناسیم، تماما در دیالوگ ها بیان شده و در دسترس مخاطب قرار می گیرد). اینکه چقدر این حفره و مناسباتش به انسان و جامعه امروزی شباهت دارد را نمی توان دقیق بیان کرد اما میتوان گفت که بخشی از روایت ترسیمی است از احوالت امروز بشریت و بخشی از آن نیز مربوط به آینده ای است، شاید نه چندان دور. خرده ای که روایت می گیرد فقط از طبقات فرا دست(بالا دست) نیست بلکه تلنگری هم به طبقه فرو دست می زند و آن ها را دعوت به بیداری و هوشیاری و تلاش برای ادامه حیات و کمک به هم نوعان می کند. اساسا "پیغام"ی که در پایان فیلم فرستاده می شود، نشان از آن دارد که فیلمساز به اصلاح معتقد است و باور دارد که طبقات فرو دست نیز می توانند برای حاکمان تلنگر و هشداری باشند و نقشی مهم را ایفا کنند.
دوربین بدان جهت که روی دست است آزار میدهد؛ کلوزآپ های فراوان نیز هم. بازی ها چندان بد نیست ولی مشکلش آن است که نمی تواند شخصیت سمپاتیک خلق کند و فقط فیلمنامه را جلو می برد؛ به همین خاطر است که سکانس پایانی به اندازه کافی تاثیر گذار نیست. موسیقی اما نقش حیاتی در جذابیت فیلم دارد و به خوبی با اتفاقات خوشایند و ناخوشایند همراهی می کند.