نقش آفرینی قوی ماتیاس اسخونارتس

اختصاصی سلام سینما- ایمان به بازپروری کمتر از آنچه که به نظر می رسد احساساتی است.
ماتیاس اسخونارتس در درام لورا د کلرمون تونر نقش زندانی را بازی می کند که مسئول تربیت اسب های وحشی است.
بعد از فیلم کوتاه" خرگوش "محصول سال 2014 که در آن یک زن زندانی مسئولیت تربیت حیوانات را برعهده داشت، لورا د کلرمون چنین داستانی را در فیلم اسب وحشی گسترش داد و آن را به توانبخشی حیوانات گره زد. نقش آفرینی قوی ماتیاس اسخونارتس بخش اصلی این فیلم انسان گرایانه را تشکیل می دهد، و این در عقایدی ریشه دارد که حتی در انسان های ناامید هم ممکن است رشد کنند. گره زدن شخصیت اصلی به داستان یک اسب وحشی از نظر هنری و تجاری بسیار هوشمندانه است.
اسخونارتس در نقش "رومن" به دلیل ارتکاب به یک جرم خشونت آمیز در زندان است و مدت زمان زیادی را در انفرادی به سر می برد. روانپزشک زندان(کانی بریتون، در دو سکانس ) با توجه به سوال هایی که می پرسد به نظر می رسد از تست ماشین Voight-Kampff در فیلم" بلید رانر" بی خبر است. رومن زمانی که نمی خواهد صحبت کند بحث را عوض می کند، روانشناس می پرسد:" از اینکه دوباره به سایر زندانیان بپیوندد چه احساسی دارد؟" زمانی که اسخونارتس می گوید نمی خواهد پیش زندانیان برگردد چرا که "من در ارتباط برقرار کردن با آدم ها خوب نیستم"، روانشناس به وی پیشنهاد شلوغی بیرون از محوطه را می دهد. روانشناس به او نمی گوید که در طول روز باید فضولات اسب ها را جمع کند.
زندانی در برنامه ای شرکت می کند که به وسیله مدیریت زمین ها برگزار می شود که در آن اسب های وحشی از زمین های عمومی خارج شده و به وسیله زندانی ها تربیت می شوند و سپس به مزایده گذاشته می شوند. بروس درن به خوبی نقش مایلز را ایفا می کند، مردی بداخلاق که تمام زندگی اش را به گاوچرانی پرداخته است. زمانی که مایلز متوجه ارتباط بین رومن و اسب وحشی می شود، مسئولیت تمیزکردن فضولات را رها کرده و از هنری( جیسون میچل ) می خواهد تا به وی رفتار با حیوانات را آموزش دهد.
این رابطه در یکی از صحنه های ابتدایی احساس می شود، زمانی که اسب در یکی از اصطبل های چوبی کوچک محبوس شده و به دیوار می کوبد، تا اینکه رومن از روی کنجکاوی به وی نزدیک می شود. لورا دکلرمون تونر به طور هوشمندانه ای همبستگی بین یک حیوان دربند و یک زندانی را به تصویر می کشد. این ارتباط منجر به بروز کنجکاوی درباره نحوه تربیت حیوانات در رومن به وجود می آورد، زندانی به زودی از سیستم تبادلات غیرقانونی برای دست یابی به مجلات سوارکاری استفاده می کند.
این کنجکاوی منجر به آسیب پذیری رومن نیز می شود. اسخونارتس در زمان های اولیه ای که با حیوان تنها است نشان می دهد که آسیب رساندن به یک مرد بی دفاع تا چه اندازه می تواند آسان باشد و چه به سرعت این ناامیدی می تواند تبدیل به خشونت شود. او نمی تواند به اسب آموزش دهد و زود از کوره در می رود. در یکی از لحظات فیلم هنری می گوید:" اگر می خواهی یک اسب را کنترل کنی اول از همه باید خودت را کنترل کنی".
این درس مهمی است که رومن باید آن را بیاموزد. در دومین مواجه با بریتون، او همینطور که در اتاق قدم می زند دو سوال می پرسد: "چندوقت است که در زندان هستی و از زمانی که به جرم فکر کردی تا زمانی که آن را انجام دادی چقدر گذشت؟" افراد تا سالها تاوان تصمیماتشان را می دهند.
جزئیات جرم رومن و عواقب آن به تدریج و در طی ملاقات های او با دختر باردارش(گیدیون ادلون، به سختی می توان تشخیص داد که وی در فیلم" بازداندگان" بازی کرده است )، که سالهاست وی را ندیده است روشن می شود. در هر ملاقات نسبت به دفعه قبل رومن بیشتر ارتباط برقرار می کند. چطور ارتباط بی کلام او با حیوانات منجر شده تا دوباره به زندگی با کلمات برگردد؟ ممکن است در این جا هم مانند بخشی از درمان ها نتیجه مهم تر از دلیل باشد.
بدون اینکه خطرات زندگی در بند نادیده گرفته شود، همبستگی گاوچران ها با حیوانات دنبال می شود. لحظات تلخ و شیرینی در سراسر فیلم وجود دارد. لورا دکلرمون نوعی محدودیت قابل تحسین را نشان می دهد، می داند که در فریم های محتاطانه اش تنها کافی است تا چشمان پر حرارت رومن را همزمان با چشمان بی فروغ اسب ببند.
منبع: هالیوود ریپورتر
مترجم: مهتاب عیوضی