جستجو در سایت

1402/06/05 00:00

کپیِ استاندارد

کپیِ استاندارد

میگویند تماشای نسخه قاچاق فیلم تفریق، عذر شرعی دارد پس پیش‌پیش عذر تقصیر از مالک یا مالکان بابت تماشا و پس از آن می‌رسیم به دومین عمل اصلی دنیای ریاضیات که نه فقط یکی از استانداردترین آثار سازنده بلکه یکی از معدود آثار جشنواره‌ای قابل تأمل چند سال اخیر سینمای ایران است؛ روان‌تر و کم‌لکنت‌تر از قهرمان و جنگ جهانی سوم و خیلی تکلیف روشن‌تر از برادران لیلا، جاده خاکی، سه رخ و...

تفریق، یک کپی است و البته نه کپی شاید وقتی دیگر یا وقت دیگر شاید بهرام بیضایی-که مسیر انحرافی است-چون جز آغاز ربطی به آن ندارد. تفریق یک کپی نعل به نعل از فیلم کانادایی-اسپانیایی مهجور دشمن/enemy  حتی در رنگ اصلی و غالب تصاویر است. فیلمی که حدود ده سال قبل دنی ویلوی فرانسوی-کانادایی آن را با نگاهی به داستان #همزاد خوزه ساراماگو ی پرتقالی تبار ساخته بود.

مانی حقیقی خیلی خوب فیلم دشمن را به فارسی برگردانده و تا حد ممکن وفادار به فیلم پیش رفته و جز نماهای اروتیک آن فیلم که امکان برگردان نداشته، مابقی داشته‌ها را این طرف به برداشت رسانده آن هم زیر یک کشت  دیمی!! با پلان هایی پر از باران.
حقیقی دیگر در کارگردانی به ثباتی رسیده در دکوپاژ و حفظ ریتم که چه ...آلبالو بسازد چه اژدها...، اهمیت قاب و وقت مخاطب را به یک اندازه لحاظ می‌کند.

تفریق یک کپی استاندارد است و می‌توان فیلم را یک بار دید و با منبع کانادایی مقایسه کرد و گاه غرق روایت معلق شد ولی آنچه اثر منبع بدان آغشته بود یعنی بازی با روان آدمی، بحران هویت و ترس آدمی از همنوع و درنهایت خیانت به خود و تجلی این بیت پروین که "هر چه کنی کشت همان بدروی..." نه این‌که در تفریق نمود نداشته باشد بلکه حداقل نمود را داشته!

فیلم از نظر اجرا، متبحرانه و در بازی‌ها کاملا تنه به تنه فیلم دشمن پیش میرود، با اینکه افتتاحیه ماهرانه‌ای دارد و اختتامیه‌ای شعاری با اخلاقگرایی تزریقی که اصطلاحا هندی‌ شده است، باز در اجزا منطبق بر یک تریلر روانکاوانه مناسب پرده عریض پیش رفته ولی تلاش برای کُنه بستن به فیلم کاملا عبث است. کنه‌ی در کار نیست و این فقط یک برداشت بازیگوشانه است با حداقل جهان بینی فرهنگ مقصد.

گرچه تفریق یک کپی استاندارد است  ( چند باره متذکر می شویم) اما همچنان با وجود قاچاق، اگر اکران شود خواهد توانست گیشه‌ای متوسط به بالا داشته باشد چون معما دارد، گیج میکند، سرکار میگذارد، رکب میزند و غلط‌انداز است و نوید و ترانه و یک اسماعیل پوررضا ی جانانه دارد ولی بیش از اینها نباید پیش رفت و تفسیر و نماد به خیکش بست! حتی اگر دنبال تعابیر فرامتنی هستیم باز اژدها وارد می‌شود مانی حقیقی نمونه ای قابل اتکاتر است

و ‌اما یک سوال اصلی که همچنان می ماند؛ معدود جشنواره هایی  مانند تورنتو که فیلم را در بخش رقابتی نشان می‌دهند، چطور برخلاف رویه معمول ، با چه هدفی فیلمی که کپی پیست است و یک بار ارژینال‌ش ده سال پیش رونمایی شده را  به نمایش می‌گذارند؟ یعنی این قدر دست‌شان خالی است؟


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط