فیلم کوتاه؛ قلمروی آزاد در سایه محدودیتهای سینمای بلند

اختصاصی سلام سینما - مهلا رنجبران | در حالیکه چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در حال برگزاری است، نگاهی دقیقتر به آثار حاضر در این دوره نشان میدهد که فیلم کوتاه در ایران، دیگر تنها سکوی پرتابی برای فیلمسازان تازهکار نیست؛ بلکه بدل به قلمروی مستقلی شده که در آن، تجربه، جسارت و آزادی بیان، بیمحابا جریان دارد.
در این روزها که فیلمهای بلند ایرانی با فهرستی از محدودیتها در فرم، روایت و حتی پوشش شخصیتها مواجهاند، فیلم کوتاه توانسته در مسیر متفاوتی حرکت کند؛ مسیری که گاه از دل همان محدودیتها عبور میکند و گاه، قواعد بازی را بازنویسی.
از سکوی تمرین تا مدیوم مستقل
در گفتوگو با بسیاری از فیلمسازان حاضر در جشنواره، دو دیدگاه اصلی درباره فلسفه ساخت فیلم کوتاه به چشم میخورد. گروهی بر این باورند که فیلم کوتاه مقدمهای است برای تجربهگری در مسیر ساخت فیلم بلند؛ ابزاری برای آزمودن زبان شخصی، شناخت مخاطب و تمرین تولید حرفهای در ابعاد کوچکتر.
اما در سوی دیگر، جریان تازهای از فیلمسازان جوان و حتی باتجربه معتقدند که فیلم کوتاه جایگاهی مستقل و تخصصی دارد؛ مدیومی که نه مقدمه است و نه حاشیه، بلکه نوعی فرم خالص از روایت سینمایی است. آنان ساخت فیلم کوتاه را نه به عنوان «پله» بلکه به عنوان «قلهای دیگر» در سینما میبینند.
آزادی در فرم، روایت و زن
آنچه بیش از هر چیز در فیلمهای کوتاه سالهای اخیر به چشم میآید، آزادی در انتخاب فرم و مضمون است. فیلمسازان کوتاه امروز، بیپردهتر از همتایان خود در سینمای بلند، از واقعیت حرف میزنند؛ واقعیتی که در فیلمهای بلند، معمولاً پشت سانسور و خودسانسوری پنهان میشود.
در این آثار، حضور زنان نیز پررنگتر و آزادانهتر است؛ چه در پوشش، چه در رفتار و چه در دیالوگ. بازیگران زن در فیلم کوتاه میتوانند چهرهای واقعیتر از زنان امروز ایران را بازتاب دهند؛ زنانی که نه صرفاً در حاشیه روایت بلکه در مرکز تضادها و تصمیمها ایستادهاند.
از منظر ساختاری نیز، فیلم کوتاه جسارت عبور از ژانرها را دارد. از درام اجتماعی گرفته تا ترس، فانتزی و مستند تجربی، مرزهای ژانری در فیلم کوتاه عملاً فرو ریخته است. این تنوع ژانری نهتنها بیانگر خلاقیت نسل جدید فیلمسازان است، بلکه نشاندهنده فضایی بازتر و کمنظارتتر در پشتصحنه تولید است.
نگاهی به سیاست نظارت؛ تناقضی قابلتأمل
در حالیکه فیلمهای بلند برای اخذ پروانه ساخت، نمایش و اکران، باید از چندین فیلتر عبور کنند، آثار کوتاه معمولاً با نظارتی سادهتر و منعطفتر مواجهاند. بخشی از این تفاوت، به چرخه اقتصادی برمیگردد؛ فیلم کوتاه در ایران هنوز آنقدر درگیر گیشه و بازگشت سرمایه نیست که حساسیتهای سیاسی و اجتماعی را برانگیزد.
اما در لایهای عمیقتر، این تناقض نوعی سیاست نانوشته فرهنگی را آشکار میکند. مروری بر فیلمهای کوتاه حاضر در جشنوارههای مهم این حوزه نشان میدهد که فیلمسازان کوتاه از کوچکترین روزنهها برای تجربهگرایی استفاده میکنند. با این حال، نتیجه این آزادی آزمایشی، گاه از مرز «تجربه» فراتر میرود و تبدیل به بیانی جدی درباره جامعه، جنسیت و قدرت میشود.
وقتی کوتاهها راه را نشان میدهند
شاید زمان آن رسیده که فیلم بلند ایرانی از فیلم کوتاه بیاموزد.
فیلم کوتاه در سالهای اخیر نشان داده که وقتی خلاقیت از قید محدودیتهای بیمنطق آزاد شود، میتواند به زبان جهانی، تأثیرگذار و تازهای در سینما بدل شود. همان آزادی که امروز در فیلم کوتاه موج میزند، میتواند نسخه نجات سینمای بلند باشد؛ سینمایی که زیر سایه ممیزی، احتیاط و ملاحظات اجتماعی، از بیان صریح فاصله گرفته است.
اگر سیاستگذاران فرهنگی به جای کنترل، بر اعتماد تکیه کنند، شاید بتوان امیدوار بود که روزی فیلمهای بلند ما نیز با همان آزادی نسبی فیلمهای کوتاه ساخته شوند؛ روزی که مرز میان فیلم کوتاه و بلند، نه در میزان دقیقه، بلکه در میزان جسارت تعیین شود.