20 فیلم تاثیرگذار که زنان پیشگام را نشان میدهند
به گزارش سلام سینما، 25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامگذاری شده، نگاهی داریم به کاراکترهای زنی که قدرتمند و مستقل ظاهر شدند. آنها با هیچ استانداردی کامل نیستند ولی دلیلی که آنها را در این لیست آوردیم این است که به جای تسلیم شدن و یا تکیه کردن به یک مرد برای حل مشکلاتشان، از توانایی درونی خودشان استفاده کردند و بر مشکلاتشان فائق آمدند:
20- صبحانه در تیفانی (1960) - هالی گولایتلی (آدری هپبورن)
همگان تصویر با وقار «آدری هپبورن» که در جلوی فروشگاه تیفانی واقع در خیابان پنجم ایستاده است را به یاد دارند. شمایل خاص هپبورن در فیلم با لباسهای خاص و عینک دودیاش فراموش نشدنیست. هالی گولایتلی نماد یک جذاب نیویورکی است. کسی که لباسهای دلربا میپوشد و مهمانیهای مجلل در آپارتمان زیبایش برگزار میکند. ممکن است به نظر برسد که او بیشتر به افراد پولدار نزدیک میشود ولی هالی یک زن آزاد است. برخلاف فرهنگ غالب آن زمان او یک زن مستقل است که نیازی به وابسته بودن به یک مرد برای داشتن هدف در زندگی ندارد.
19- فلش دنس (1983) - الکس اوونز (جنیفر بیلز) :
با وجودی که نقطه قوت فیلم صحنههای رقص باله آن است، الکس و دوستان رقاصش ثابت میکنند که زنان میتوانند بدون فروختن بدن خود دارای اعتماد به نفس باشند. او روزها کارگر است و شبها رقاصی حرفهای و در حالی که رویای خود را برای پیوستن به یک کمپانی حرفهای رقص دنبال میکند، استقلال خود را حفظ میکند.
18- غریزه اصلی (1992) - کاترین ترامل (شارون استون) :
کاترین از بسیاری جهات یک ضد قهرمان است. او زنی با اعتماد به نفس بالا و به شدت جذاب برای مردان است. با این وجود به اندازهای خطرناک است که برای تماشاچیان فیلم تعجب آمیز است که او توانایی انجام این جنایات فجیع را داشته باشد و در نهایت فیلم به گونهای است که در آن زنان بر مردان تسلط پیدا میکنند.
17- بی سرنخ (1995) - کِر هوروویتز (آلیشیا سیلورستون) :
چگونه میتوان از این دختر شاد، سرزنده و معصوم با قلبی از طلا، در این لیست اسم نبرد. «کر» ممکن است دختر مادیگرا و کم هوشی باشد ولی با از خود گذشتگی و مهربانی و ایفای نقش مثبت برای دوستان و مدرسهاش آن را جبران میکند. در نهایت این خصوصیات به او کمک میکند به مشاور مد تبدیل شده و به آرزوهایش برسد.
16- از این سو تا آن سوی دنیا (2007)
زنان رهبر زیادی در این درام موزیکال وجود دارد. در اواخر دهه 60 میلادی جایی که توانمندسازی زنان در بالاترین حد خود قرار داشت، لوسی، سیدی، پرودنس و دیگر دختران فیلم کاملا نترس و با اعتماد به نفس نشان داده میشوند. لوسی به یک جنبش ضد جنگ میپیوندد، پرودنس تمایلات جنسی خود را پی میگیرد و البته سیدی؛ بزرگ منشیاش در فیلم فراموش نشدنیست.
15- حقیقت محض (2008) - ریچل آرمسترانگ (کیت بکینسیل):
فیلم به تعبیری نسخه زنانه فیلم «همه مردان رییس جمهور» است، البته با تعلیق بیشتر. کیت بکینسیل نقش آفرینی ماندگاری به عنوان یک خبرنگار دارد، او از یک نقشهی سری پردهبرداری میکند که برای او دردسرهای زیادی به همراه دارد. او پس از بازجوییها، تهدیدها و در نهایت به زندان افتادن هم بر روی عقیدهی خود پافشاری کرده و راسخ است. ریچل آرمسترانگ یک الگو برای همهی خبرنگاران زن به حساب میآید.
14- بیل را بکش (2003) - عروس (اوما تورمن)
زنان پیشگام در کارهای قبلی تارانتینو هم وجود داشتند (داستان عامهپسند، داستان عاشقانه واقعی، از گرگومیش تا سحر) ولی بیل را بکش از بقیه بارزتر است. اوما تورمن در این فیلم به معنای واقعی کله خر است. و تمام موانع در راه رسیدن به هدف خود را نابود میکند. البته او تنها زن کلهخر فیلم نیست (مبادا از نقشآفرینی لوسی لیو غافل شویم!).
13- لگالی بلوند (2001) - ال وودز (ریس ویترسپون):
او بلوند است، دوست دارد صورتی بپوشد، سگی به نام برویزر دارد و داشنجوی حقوق هاروارد است. ال وودز ممکن است نسبت به همتایان خود پوچ به نظر برسد، ولی هر دفعه آنان را به شکل افسانهواری شگفتزده کرده و فراتر از انتظار عمل میکند.
12- رقص کثیف (1987) - فرانسیس بیبی هوسمن (جنیفر گری)
«هیچکس بیبی رو یه گوشه رها نمیکنه!» (دیالوگی که بعدها به یک اصطلاح انگلیسی تبدیل شد). او ممکن است خجالتی و محافظهکار به نظر برسد، ولی بیبی ثابت کرد گه حتی دختران خیلی خوب هم میتوانند اندکی شیطنت کنند.
11- ۱۰ چیز تو که من ازشون بدم میاد (1999) - کت استراتفورد (جولیا استیلز)
کت رویای فمینیستهاست، او به استانداردهای هیچکسی نزدیک نمیشود، از محبوبترین دختر مدرسه به یک منزوی اجتماعی تبدیل میشود و در پایان ثابت میکند که اگر میخواهید پذیرفته شوید چارهای ندارید که خودتان باشید.
10- اشکها و لبخندها (1965) - ماریا فون تراپ (جولی اندروز):
«من به خودم اعتماد دارم!» ماریا شجاعانه و در حالی که در قصر خانوادهی فون تراپ در حال قدم زدن است این آواز را میخواند. او مسئول نگهداری از هفت بچه است. در مقابل کاپیتان فون تراپ که مردی جدی و خشک است میایستد و به او ثابت میکند که پدر فوقالعادهای نبوده است. تاثیری که بعد از دیدن فیلم، ماریا بر مخاطب میگذارد، فوقالعاده است.
9- زن زیبا (1990)- ویوین وارد (جولیا رابرتز)
بله، او یک روسپی است اما باهوش، بامزه و بددهن نیز هست و یک وکیل بسیار ثروتمند را عاشق خود میکند و کاری میکند که او روش غلط زندگی خود را اصلاح کند. در پایان ممکن است مرد به عنوان ناجی زن به نظر برسد، ولی همانطور که رابرتز در آخر فیلم بیان میکند در حقیقت او مرد را نجات میدهد.
8- سکوت برهها (1991) - کلاریس استارلینگ (جودی فاستر)
«جودی فاستر» نقش آفرینی درخشانی در این فیلم به عنوان مامور FBI کلاریس استارلینگ دارد، وی وظیفه دارد با کمک گرفتن از دکتر هانیبال لکتر قاتل سرشناس، معمای یک جنایت وحشتناک را حل کند. اگر میتوانید بر ترس و وحشت خود فائق بیایید این فیلم را از دست ندهید.
7- غرق در صورتی (1986) - اندی والش (مولی رینگوالد)
«من فقط میخوام اونا بدونن که منو خرد نکردن». اندی در هیچکدام از کلیشههای رایج فیلمهای تینیجری دهه 80 میلادی جا نمیگیرد. او محبوب یا بلوند نیست، همچنین ورزشکار یا رقاص هم نیست. او دختری باهوش از طبقه پایین شهر است که لباسهای خود را طراحی میکند، به کسی اجازه اذیت خودش را نمیدهد و علاوه بر این در یک از بهترین صحنههای فیلمهای کمدی رمانتیک، دل «بلین» پسر خوشتیپ و پرطرفدار مدرسه را به دست میآورد.
6- نقطه کور (2009) - لی آن توئی (ساندرا بولاک)
لی آن ممکن است یک خانهدار ظریف جنوبی باشد، اما هیچ اشتباهی نمیکند. او بسیار قاطع به حمایت از مایکل میپردازد و تسلیم نمیشود، که این او را به یک مادر تحسین برانگیز و در عین حال دوست داشتنی تبدیل میکند. این نقشآفرینی، اسکار بهترین بازیگر را برای بولاک به همراه داشت.
5- شیکاگو (2002)
ممکن است این روزها روایت داستانهای زندان زنان به لطف سریال «نارنجی همان سیاه است» عادی به نظر برسد، ولی شیکاگو نمونه قدیمیتر آن است. گروهی از زندانیان زن که در یک چیز اشتراک دارند: همهی آنها شوهران خود را کشتهاند. آشوبگر و به شکل خشمگینانهای مستقلند. این زنان ثابت میکنند که مردها غیر قابل جایگزین نیستند.
4- هذرها (1988) - ورونیکا (وینونا رایدر)
این کمدی سیاه کلاسیک ژانر فیلمای تینیجری را به کلی تغییر داد. ورونیکا قهرمان داستان است، زیرا در پایان به عشق خود پشت کرده و نجات مدرسه را انتخاب میکند. دیگر از خودکشی نوجوانان حمایت نمیکند و همرنگ جماعت نمیشود.
3- انتقام جویان (2012) - بیوه سیاه (اسکارلت جوهانسون)
اسکارلت جوهانسون مناسبترین انتخاب برای بازی در نقش بهترین ابر قهرمان زن تاریخ بود. بیوه سیاه آنقدر بی عیب و نقص است، که صحبتی درباره او باقی نمیماند.
2- خارج از آفریقا (1985) - کارن (مریل استریپ):
یکی دیگر از نامزدیهای (فراوان!) اسکار برای مریل استریپ، و از آن فیلمهایی که نباید از دست داد. بله، جنبه اصلی فیلم داستان عشق است ولی جنبهی جذابتر فیلم، داستان دیگر فیلم است. داستان زنی که از یک همسر تباه شده به قهرمانی تبدیل میشود که با وجود موانع بسیار، برای احقاق حقوق کارگران آفریقایی آمریکایی که در آنجا کار میکنند تلاش میکند. یک داستان واقعی حماسی از شجاعت، عشق و دلسوزی که شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
1- ارین براکویچ (2000) - ارین براکویچ (جولیا رابرتز)
این حقیقت که این فیلم براساس داستان واقعی ساخته شده و ارین براکویچ یک شخص حقیقیست، این فیلم را بیشتر لذتبخش میکند. جولیا رابرتز که به تازگی اخراج شده و یک مادر مطلقه است، تقریبا به تنهایی موفق میشود به عنوان یک دستیار وکیل، یک شرکت قدرتمند در کالیفرنیا را که متهم به آلوده کردن آب شهر است سرنگون کند. این یک نقشآفرینی برنده اسکار است ولی علاوه بر آن ارین براکویچ بیان میکند که زنان میتوانند هر کاری را که بخواهند انجام دهند، حتی اگر در زمینهای باشد که به طور سنتی قدرت در دست مردان است.