پنج نکته مهم درباره سریال قورباغه هومن سیدی
اختصاصی سلام سینما- سریال «قورباغه» ثمره اولین حضور هومن سیدی در جایگاه کارگردان در شبکه نمایش خانگی است. سریالی که توانست بسیار مورد توجه قرار بگیرد و از نظر کاربران سلام سینما هم بالاترین امتیاز یعنی ۷.۹ را در میان سریالهای پخش شده در شبکه نمایش خانگی سال ۹۹ به دست آورد.
پخش «سریال قورباغه» بارها به تاخیر افتاد. ابتدا قرار بود این سریال در اواسط آبان ماه به شبکه نمایش خانگی بیاید، اما از آنجایی که برخی از سکانس های آن مجوز پخش دریافت نکردند و به دلایلی سانسور شدند؛ زمان پخشش به آذر ماه موکول شد. این قضیه از سویی هم مربوط به اختلاف نظر نماوا سرمایهگذار سریال با تهیهکننده علی اسدزاده بود که کار را به دادگاه و شکایت کشاند و رسانهها از اختلاف بر سر میزان مالکیت سریال، ابعادی جدید به ماجرای پخش و توقیف سریال پرده گشودند. اما در نهایت سریال پخش شد و همه این توقیفها نقشی تبلیغاتی پیدا کرد تا اسم سریال بیشتر در دهان مردم بچرخد و مخاطبان بیشتری پیدا کند.
در این یادداشت پنج نکته مهم خوب یا بد درباره سریال «قورباغه» که هرکدام در کیفیت نهایی این سریال تاثیر به سزایی داشتهاند را مرور کرده ایم.
تکنیک های نو در مقیاس شبکه نمایش خانگی ایران
«قورباغه» یکی از گرانترین سریالهای شبکه نمایش خانگی یا حتی به عقیده بعضی از کارشناسان گرانترین سریال این شبکه تا کنون است. یکی از اصلیترین بخشهایی که هزینههای زیادی برای سریال به بار آورده به استفاده از جلوههای بصری و تکنیکهایی مربوط میشود که هومن سیدی بهعنوان کارگردان فیلمهای سینمایی، از سینما با خود آورده است.
سیدی در سینما هم فیلمهایش همیشه از نظر تکنیکی بیشتر مورد توجه بودهاند و در «قورباغه» هم سعی کرده از بهروزترین امکانات فیلمسازی بهرهمند شود. تصویرها و پلانهای «قورباغه» هرکدام از نظر بصری بسیار ویژهتر از باقی سریالهای شبکه نمایش هستند. این مسئله همانقدر که به میزانسنهای سیدی مربوط میشود، در طراحی صحنه و تصویربرداری سریال هم مشهود است.
کار پیمان شادمانفر پشت دوربین این سریال خصوصا تاثیر بهسزایی در کیفیت نهایی سریال داشته. تصاویر «قورباغه» سینمایی از کار درآمدهاند و این قضیه مرهون وسواس و ریزهکاریهای شادمانفر پشت دوربین است. ضمن اینکه استفاده از تکنیکهایی مانند به عقب برگشتن تصاویر از سینمای روز هالیوود به عاریه گرفته شدهاند و همه اینها باعث شده تکنیک ساخت «قورباغه» با آنچه تماشاگر پیشتر در شبکه نمایش خانگی تجربه کرده، متفاوت باشد.
حضور بازیگران
حضور ستارههای میلیاردی سینما در «قورباغه» مطمئنا یکی از اصلیترین دلایل محبوبیت آن است که باز هم به سرمایه هنگفتی که صرف ساخت سریال شده، مربوط میشود. میتوان حدس زد که محمدزاده، صابر ابر یا سحر دولتشاهی هرکدام برای حضور در این سریال چه مبالغ بالایی دریافت کردهاند.
در اوایل پخش سریال خبرهای زیادی در رسانهها منتشر شد که نوید محمدزاده قراردادی ۱۲ ماهه را با شرکت تصویرگستر پاسارگاد که سرمایهگذار «قورباغه» است به امضا رسانده که طی آن حتی در ماههایی که مشغول بازی در سریال نیست حق بازی در هیچ فیلم، تئاتر و کار دیگری را ندارد، تا پس از یکسال غیبت او توزیع این سریال با استقبال بالاتری از سوی مخاطبان مواجه شود.
ضمن اینکه علاوه بر سوپراستارها، بازیگران فرعی سریال هم هوشمندانه انتخاب شدهاند. بازیگرانی که مانند فرشته حسینی جذابیت و گیرایی ویژهای دارند، حتی اگر آنقدرها سلبریتی نشده باشند هنوز. یا محمدامین شعرباف که کیفیت خوب بازیاش بسیار به چشم آمد و طرفداران زیادی پیدا کرد.
اما حالا با به پایان رسیدن سریال میتوان گفت که بازیگران خصوصا سوپر استارهای فیلم و در راس همه نوید محمدزاده، هیچکدام بازی خاص و ویژهای از خود به نمایش نگذاشتهاند و بسیار معمولی ظاهر شدهاند. دولتشاهی و حسینی بیشتر جذابیتشان را از فیزیک و چهرهشان گرفتهاند و کیفیت بازیشان معمولی است. صابر ابر مانند همیشه تودماغی و شل ایفای نقش میکند، بدون هیچ نکته خاصی و محمدزاده هم تنها تکرار نقشآفرینیهای مشابه پیشیناش است. در این میان تنها انگیزه بازیگران ناآشنا بوده که باعث شده کیفیت بازی آنها از سوپر استارهای سریال بیشتر باشد.
البته باید یک نکته مهم را دراینباره در نظر گرفت که به فیلمنامهنویسی برمیگردد. نمیتوان ایراد را تنها روی دوش بازیگران انداخت. اشکال اصلی اتفاقا در فیلمنامه و نحوه شخصیت پردازی است. یکی از نقاط ضعف سریال شخصیتپردازی آن است. این کاراکترها انقدر بیروح و خشک و بدون تاریخچه طراحی و پرداخته شدهاند که بازیگر هرچقدر هم سعی کند نمیتواند به این شخصیتهای مسطح و بیروح که تنها پیچیدهنما هستند، عمقی ببخشد.
پرداختن به موضوع جنایی با مایه های فانتزی
یکی از مهمترین وجه تمایزات «قورباغه» با دیگر سریالها در موضوع و ژانر آن است. اکثر سریالهای پربیننده شبکه نمایش خانگی تا پیش از این یا کمدی بودهاند یا عاشقانه. اما «قورباغه» با فاز ماجراجویانه و جنایی که دارد از این نظر متمایز است. هرچند پیشتر در سریالهای دیگر هم خرده داستانهای جنایی ساخته شده اما «قورباغه» بدون استفاده از مایههای کمدی یا عاشقانه جدی همه تمرکزش را روی همین فاز جنایی و رویکرد فانتزی خود میگذارد.
سیدی میخواسته سریالی ماجراجویانه بسازد که با تعقیب و گریزها و صحنههای خشونتبار و پرخونش به یاد آورده شود نه مثلا عشق قهرمانش. البته که صرف پرداخت به یک داستان جنایی برای ذهن جاهطلب سیدی کافی نبوده و به همین دلیل او سعی میکند مازادهایی برای داستان جنایی/ فانتزیاش در نظر بگیرد. فاز روشنفکرانه فیلم که در مونولوگهای لغزگویانه صابر ابر بیش از هر چیز نمود پیدا کرده، از جمله همان مازادهایی ست که نتیجه عکس داده و سهمناکی و برندگی داستان خشن فیلم را کم کرده. پیچیدهنمایی که همیشه یکی از نقاط ضعف آثار سیدی به حساب میآمده اینجا در «قورباغه» بدجوری کار دست کارگردان داده و بدل به یکی پاشه آشیلهای اصلی فیلم شده.
هرچند صحنههای اکشن فیلم خوب از کار درآمده و بیننده را مرعوب میکند اما نمیتواند از پس انتظاری که خود سریال برای تماشاگر میسازد بربیاید و در نهایت داستانی که همواره پیچدهتر از خود واقعیاش به خورد بیننده داده شده بود، به پایانی بسیار ساده لوحانه ختم میشود. فاز فانتزی سریال هم هرچه جلوتر میرود کمرنگتر میشود.
سبک پردازی هومن سیدی در کارگردانی
اولین فیلم هومن سیدی فیلمی خوشساخت بود که کسی انتظار میزانسنهای خاص و باسلیقگیاش را نداشت و به همین سبب خیلی بیشتر ازآنچه باید مورد تعریف و تمجید قرار گرفت. «آفریقا» با همان الگویی ساخته شد که بعدتر در فیلمهای دیگر سیدی هم تکرار میشود: طراحی میزانسنها و لحظات و منشهای سینماییای که محصول هالیوود و سینمای روز آمریکاست. سیدی با الگوبرداری از منش غربی فیلمسازی کار خود را ادامه داد. این مهمترین نکته درباره شکل و شمایل فیلمسازی اوست که فیلم به فیلم هم بیشتر نمایان شد.
استفاده از جلوههای بصری چشمنواز، درامپردازی پیچیده و غیرمستقیم و طراحی میزانسنهایی که تماشاگر را یاد فیلمهای هالیوودی میاندازند، ویژگیهایی هستند که بهراحتی در فیلمهای این کارگردان جوان تمیز داده میشوند و به تبع در «قورباغه» هم جایگاه ویژهای پیدا میکنند. اما سیدی در «قورباغه» نسبت به این سبکپردازی بسیار ذوقزده عمل میکند و این باعث میشود، همه تکنیکهایی که بهکار میبرد نتوانند جای درست خود را در درام و روایت پیدا کنند و بدل به قطعههایی یکه، پاره پاره و از هم جدا افتاده شوند.
نقطه ضعف بزرگ داستانی
اما بزرگترین نقطه ضعف «قورباغه» که لازم است به آن اشاره کنیم؛ ضعف در داستانپردازی است. بیاغراق میتوان گفت فیلمنامه ضعیف سریال تلاشهای عوامل سازنده که سعی کردهاند تصویری متفاوت و خاص را پیشروی تماشاگر بسازند، زائل میکند. همانطور که قبلتر اشاره کردیم، شخصیتپردازی ضعیف و پیچیدهنمایی از پاشنه آشیلهای سریال هستند که باید ریشهاش را در فیلمنامه جست، علاوه بر این ریتم روایی فیلم برای یک اثر جنایی و هیجانانگیز بسیار کند است. اتفاقها بسیار دیر شروع میشوند و نویسنده در جلو بردن حوادث بیش از اندازه تعلل میکند. این است که داستان «قورباغه» برندگی خود را از دست میدهد و هرچه جلوتر میرود، کششاش هم کمتر میشود.
و نقطهضعف بزرگتر فیلمنامه این است که عاری از احساسات انسانی است. «قورباغه»در ساختن احساس شدیدا به مشکل برمیخورد و اصلا نمیتواند احساسات مخاطب را با خود درگیر کند. هرچند که بههرحال هیجان یک داستان جنایی، مخاطب را بهوجد میآورد اما او نه میتواند با قهرمان سریال همذاتپنداری کند نه مثلا از ضدقهرمان یا دشمن قهرمان بیزار باشد. احساسات در «قورباغه» محلی از اعراب ندارند و این بزرگترین تهدید برای ماندگار شدن یک اثر در ذهن بینندهاش محسوب میشود.
باید منتظر ماند و دید که در فصل دوم سیدی چه برنامهای پیاده میکند و سریالش را به کدام سمت و سو میبرد.
خبرهای مرتبط:
سریال قورباغه: معرفی کامل سریال، تصاویر، تیزر و حواشی
ویدیو بیوگرافی کامل فرشته حسینی، بازیگر نقش لیلا در سریال قورباغه در کانال یوتیوب سلام سینما