۱۰ پیشبینی ترسناک یا نه چندان ترسناک هالیوود از هوش مصنوعی
ترجمه اختصاصی سلام سینما - هم اکنون نویسندهها و بازیگران در اعتصاب به سر میبرند تا شاید مشاغل خود را از چنگال هوش مصنوعی نجات بدهند. تیاچآر به همین مناسبت به سراغ سیمای هوش مصنوعی بر پرده سینماها رفته و ۱۰ مورد از ماندگارترین تصویرسازیهای سینمایی در این زمینه را برگزیده است؛ از تصویر وردستهای همهکاره گرفته تا هیولاهای آدمکش.
سروکله هوش مصنوعی طی سال گذشته در فناوریهای جدیدی پیدا شده و بحث آن حسابی داغ است. شاید خیلیها هیجانزده باشند؛ اما بسیاری از تماشاگران فیلمهای علمی - تخیلی از پیشرفتهای هوش مصنوعی هراس برداشتهاند. دلیل عمده اعتصاب نویسندهها و بازیگران همین ترس است که استودیوها هر چه بیشتر به هوش مصنوعی روی بیاورند و آنها کارشان را از دست بدهند بدون آنکه غرامت منصفانهای دریافت کرده باشند.
هوش مصنوعی چطور وارد سینما شد| بزرگترین تهدید برای هالیوود؟!
سالها پیش از اینکه هوش مصنوعی در دنیای واقعی تهدید بهحساب بیاید و موقعیت همه را به خطر بیندازد هالیوود با هوش مصنوعی درگیر بوده تا ببیند این پدیده چگونه به کار میآید، چگونه به ما آسیب میرساند... یا دست آخر چگونه نسل بشر را نابود خواهد کرد. خط ربط همه فیلمها و برنامههای تلویزیونی پرسش از معنا و پیامدهای آن ذهن خودکاری است که عموماً به هوش مصنوعی نسبت میدهند. همه (حداقل در بین نویسندههای داستانهای علمی - تخیلی که هیچکدام حدی برای قابلیتهای هوش مصنوعی قائل نیستند) تنها به یک چیز فکر میکنند و آن این است که هوش مصنوعی اگر به خودآگاهی برسد کارکرد اصلی خودش را رها خواهد کرد و به اعمالی دست خواهد زد که شاید به نفع بشر نباشند.
کارگرهای هالیوود بابت هجوم هوش مصنوعی به مشاغل خود هراس دارند؛ اما باید بدانند که هوش مصنوعی در دنیای واقعی از خیالات افسارگسیخته داستاننویسها فرسنگها عقب است... البته هنوز. آنچه در پی میآید برخی از ماندگارترین تصاویر هوش مصنوعی در سینما و تلویزیون است. از رباتهای مددکار دوستداشتنی گرفته تا آنها که نابودگر بشریت باشند:
«پیشتازان فضا: نسل مابعد - Star Trek: The Next Generation»
دیتا نام ربات انساننمایی است که سروکله او اولینبار در« استار ترک: نسل مابعد» ظاهر میشود. نقش دیتا را در «پیشتازان فضا: مابعد» برنت اسپینر بازی میکند که بازیگر مقابل ژان - لوک پیکارد است و بازی هر دو تماشایی است. دیتا در ظاهر خالقش زاده نشده باشد او را در ظاهر خودشان ساختهاند. دیتا افسر تشکیلات یو.اس.اس و از اعضای اصلی این تشکیلات است. توانایی دیتا در حساب خارقالعاده است؛ اما از عواطف و خودمحوریهای انسانی هیچ سر درنمیآورد. تلاش دیتا برای بهبود در این مورد تمامی ندارد و او برای انسانتر شدن تقلا میکند تا جایی که سرپرستی یک گربه را به عهده میگیرد و عاقبت «چیپ عاطفه» کار میگذارد.
«جنگ ستارگان – Star wars»
در «جنگ ستارگان» ابوت، کاستلو و سی - ثریپو و آرتو - دیتو رباتهای یک کهکشان دوردستاند که همهجا در خدمت صاحبشان لوک اسکایواکر ظاهر میشوند و او و نیروهای شورشی را در نبرد با امپراطوری یاری میکنند. آرتو - دیتو (که تصویرساز اصلی او شخص کنی بیکر است) قابلیتهای گوناگونی دارد. یکجا در نقش کمکخلبان سفینههای جنگی کوچک ظاهر میشود و در جای دیگر پیام هولوگرافیک جابهجا میکند و جایی که تهاجمی در کار باشد با سلاح الکتریسیته پاسخ میدهد. سی - ثریپو (با بازی آنتونی دانیلس) یک ربات تشریفاتچی است که میتواند ۶ میلیون از صور ارتباطی کهکشانی را ترجمه کند. سی - ثریپو محاسبات دقیقی ارائه میکند، از جمله احتمال سالم دررفتن از یک کمربند سیارکی (چه گوش هانس بدهکار باشد چه نباشد). تنها چیزی که نباید از سی - ثریپو توقع داشت این است که یکجا شجاعت به خرج بدهد مگر آنجا که آرتو - دیتو پیشقدم شده باشد.
«مکس هدروم – Max headroom»
روزی روزگاری اگر هوش مصنوعی در نقش مجری اخبار تلویزیونی ظاهر بشود نباید فراموش بشود که اصل ماجرا به «مکس هدروم» برمیگردد. مت فرور طی سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸ در چندین مجموعه تلویزیونی در نقش یک ژورنالیست کامپیوتری ظاهر شده است. ماهیت فناورانه کار این ژورنالیست در بازیهای مت فرور با گلیچهای گفتاری او برجسته میشوند که صورت طنزی دارد.
«مکس هدروم» اگرچه تنها دو فصل تولید داشت؛ اما اثر خودش را بر فرهنگ گذاشت؛ چنانکه ازیکطرف به مصاحبه با دیوید لترمن دعوت میشد و از طرف دیگر در فیلمهای تبلیغاتی ریدلی اسکات ظاهر میشد.
«ربات و فرانک - Robot & Frank »
ربات بینام داستان «ربات و فرانک» همانند باقی انساننماهای فهرست ما مشهور نیست؛ اما ادعای جالبی دارد: هوش مصنوعی نه خیر است و نه شر بلکه آینه اخلاقیات آن شخصی خواهد شد که آن را به استفاده میگیرد. فرانک یک سارق بازنشسته است که تنها زندگی میکند و از مشکلات حافظه رنج میبرد. پسرش (جیمز) یک ربات پزشکی گرفته تا کمک پدرش باشد.
فرانک کمکم متوجه میشود که هیچ قانونی در هسته برنامه این ربات تعبیه نشده است و میتواند ربات را در کار سرقتهای کلان به کار بگیرد. (ربات یکجا حرف فرانک را تکرار میکند و میگوید: «ضررش فقط و فقط به شرکت بیمه میرسه»). ربات هیچ دغدغهای ندارد جز اینکه فرانک سرحال باشد - یکجا برای فرانک غذای مقوی میپزد و یکجا فرانک را از مجازات فراری میدهد. ربات و فرانک دوستاند یا اینها همه کار برنامهنویسی است؟
دنیای سینمایی مارول
ج.ا.ر.و.ی.س (مخفف: فقط یک سیستم بسیار هوشمند) که اولینبار در مرد آهنین سال ۲۰۰۸ ظاهر شده است در ابتدا یک هوش مصنوعی مستقل از سختافزار است که برای محاسبه و خدمات الکترونیک و کارهای خانه خلق شده است و علاوه بر اینها میتواند روی لباس مرد آهنین سوار بشود. خطرات احتمالی هوش مصنوعی اما در مجموعه دیگری از آثار سینمایی مارول موردتوجه قرار گرفتهاند که یکی دیگر از مخلوقات سازنده ج.ا.ر.وی.س به نام اولترون به این نتیجه میرسد که صلح جهانی تنها با ازبینرفتن نوع بشر ممکن خواهد بود.
ج.ا.ر.و.ی.س در این فیلم تا پای مرگ مبارزه میکند و با کمک خالقش تونی و بروس بنر و تور میتواند بر اولترون غلبه کند. ج.ار.و.ی.س در این فیلم عاشق شده است و این باید نشان انسان شدن او باشد.
«من، ربات – I, robot»
آینده است و رباتهای هوشمند به مدد پیشرفتهای هوش مصنوعی همهجا حاضر هستند. تنها وجود سه قانون است که رباتها را از آسیبزدن به انسانها منع میکند و ویل اسمیت (در نقش یک کارآگاه پلیس شیکاگو به نام دل اسپونر) تنها کسی است که به خطر مرگآفرین رباتها توجه دارد. او به رباتها اعتماد ندارد چرا که ربات همکارش درگذشته بر اساس محاسبه شانس بقا از نجات یک کودک صرفنظر کرده تا دل اسپونر همکارش را نجات بدهد.
شم اسپونر شاید قوی باشد؛ اما کینه او شهره خاص و عام است و هیچکس به حرف او اعتنا نمیکند. رباتها سعی میکنند او را در یک تصادف ساختگی حذف کنند؛ اما هیچکس حرف او را باور نمیکند. درس «من، ربات» این است که تصمیم مرگ و زندگی نباید به هوش مصنوعی محول شود حتی اگر چندین و چند ضامن برای عملکرد آن تعبیه شده باشد.
«بافی قاتل خونآشامها - Buffy the vampire slayer»
شهر سانیدیل داستان بافی هیاهوی الکترونیکی کم نداشته است، از اهریمن باستانی فصل اول داستان گرفته که در یک کامپیوتر گیر افتاده است تا آنجا که وارن ناقلا برای خودش همدم رباتی میسازد. بافی (با نقشآفرینی سارا میشل گلار) در فصل چهارم این مجموعه وارد دانشگاه شده است و آنجا با قشون پر رمز و رازی به نام ابتکار آشنا میشود که دوستپسرش رایلی (با بازی مارک بلوکاس) یکی از مامورهای آن است. بافی کشف میکند که دکتر مگی والش (با نقشآفرینی لیندسی کروز) فرمانده این گروه مخفی ادای دکتر فرانکشتاین را درمیآورد و در حال ساختن موجودی است که آدام (با نقشآفرینی جورج هرتزبرگ) نام دارد.
آدام که با سرهمبندی قطعات رباتیک و عجیبوغریب ساخته شده است در اولین حرکت خودش به خالق خودش هجوم میبرد و او را میکشد. آدام جنبههای فلسفی هم دارد؛ چنانکه در پی دلیل وجود خودش میگردد؛ اما در این جستجو به نتایج نادرست میرسد و سراغ تکثیر خودش میرود تا لشکری تدارک ببیند و نژاد جدید و برتری را بسازد.
«ماتریکس – Matrix»
«ما به جایی رسیدیم که بهجای شما فکر کردیم و تمدن، تمدن ما شد». این بخشی از مونولوگ ایجنت اسمیت (با نقشآفرینی هوگو ویوینگ) در «ماتریکس» (۱۹۹۹) است که مورفیوس را گروگان گرفته و برایش موعظه میخواند. ایجنت اسمیت و دارودسته او به گلولهها جاخالی میدهند. مشتشان سرعت نور دارد و میتوانند بدن انسانهای گرفتار برنامه ماتریکس را تسخیر بکنند.
هوش مصنوعی اهریمنی بیشتر طالب نابودی دنیاست اما مأمورهای ماتریکس همان باغ سبز ماتریکس را میخواهند. هدفشان این است که انسانها را رام و بیقدرت نگه دارند تا منشأ سوخت رباتهای دنیای واقعی (و شدیداً دیستوپیک) را تأمین بکنند - درنهایت هم ریشه علفهای مثل نیو و دوستانش را بخشکانند.
«ترمیناتور - The Terminator»
جیمز کامرون و گیل آن هرد سازندگان مجموعه «ترمیناتور» هستند که سالها پیش از شکلگیری دنیای سینمایی مارول به غور در امکان نمودارهای زمانی چندگانه پرداختهاند. آرنولد شوارتزنگر در هر نسخه در نقش ترمیناتور ظاهر میشود. اگر یکجا سینه یک تبهکار خیابانی را چاک میدهد و قلب او را بیرون میکشد در جای دیگر برای محافظت از سارا کانر و پسرش آمده است همچنان که در جای دیگری بهقصد کشت آنها آمده است.
مغز متفکر این عملیات سیستم هوشمند اسکاینت است که بشریت را به چشم تهدید دیده است و در آتش جنگ اتمی دمیده است.
«اودیسه فضایی: ۲۰۰۱ - 2001: A Space Odyssey»
شاهکار سال ۱۹۶۸ استنلی کوبریک با ظاهر غلطاندازی آغاز میشود: پس از یک تصویر پیشاتاریخی که نشان از وجود حیات بیگانه دارد شاهد یک جهش زمانی هستیم و گروهی از فضانوردان را میبینیم که برای یک مأموریت به عمق فضا سفر میکنند. سفینه آنها به فناوری هـ.ا.ل ۹۰۰۰ مجهز است که هرگز و در هیچ مأموریتی مرتکب اشتباه نشده است؛ اما این بار دو تن از خدمه سفینه به هـ.ا.ل شک میبرند که شاید در طی این سفر اشتباه کرده باشد. دیو و فرانک تصمیم میگیرند که هوش مصنوعی را غیرفعال کنند و کنترل سفینه را در اختیار خود بگیرند اما هـ.ا.ل از جانب خودش به این نتیجه رسیده است که انسانها مأموریت را به خطر انداختهاند و ازاینرو دست به کشتار میبرد.
هـ.ا.ل همه خدمه بیپناهی که در خواب مصنوعی هستند را میکشد و کل سفینه را علیه دیو و فرانک به راه میاندازد. سرانجام دیو موفق میشود که هـ.ا.ل را غیرفعال کند و هـ.ا.ل پس از باخت منبع تغذیه خودش به حالت خفیفی از هوشیاری میرسد و مشغول ترانهخوانی میشود تا آنکه تمام کارکردهایش را از دست میدهد. اگرچه اشتیاقهای فلسفی «۲۰۰۱ اودیسه فضایی» در مقوله هوش مصنوعی خلاصه نمیشود؛ اما پایانبندی آن میتواند هشداری سینمایی در باب هوش مصنوعی باشد.
منبع: The Hollywood Reporter