این ۵ فیلم ایرانی تصویر واقعی زندان را نشان دادند!

سینمای ایران در بازنمایی آسیبهای اجتماعی همواره با محدودیتهای فراوانی مواجه بوده است؛ از ممیزی تا خطوط قرمزی که پرداختن به موضوعاتی مانند فقر، اعتیاد، خشونت، و... را با دشواریهایی همراه میکند. یکی از این خطوط، به تصویر کشیدن زندان و زندگی زندانیان است؛ جایی که هم از نظر سیاسی و هم از منظر اخلاقی در حاشیه قرار دارد. با این حال، تعدادی از فیلمسازان ایرانی کوشیدهاند تصویری از زندان، هرچند محدود، به مخاطب ارائه دهند — برخی با نگاهی واقعگرایانه و تاثیرگذار، و برخی در چارچوبهای بستهتر و با بازنمایی حداقلی.
در سالهای اخیر حتی در فضای سریالسازی هم زندان به یکی از بسترهای روایی تبدیل شده؛ مانند سریال «وحشی» به کارگردانی هومن سیدی که در آن، تجربهی زندان برای شخصیتهای داستان بخشی از تحولات درونی و روایی را رقم میزند.
در ادامه به معرفی پنج فیلم سینمایی مهم میپردازیم که توانستهاند تصویری ماندگار از زندان در ذهن مخاطب ایرانی خلق کنند.
اعتراض (1378) | مسعود کیمیایی
هرچند تنها سکانس ابتدایی فیلم اعتراض در زندان میگذرد، اما همین بخش کوتاه توانسته یکی از ماندگارترین تصاویر از زندان و زندانی در سینمای ایران باشد.
دیالوگ مشهور شخصیت پیرمرد زندانی (با بازی مهدی فتحی) که هنگام خداحافظی از زندان خطاب به دیگر زندانیان میگوید:
«سلامتیِ سه تن: ناموس، رفیق، وطن... سلامتی آزادی! سلامتی زندونیای بیملاقاتی!»
نهتنها در حافظهی جمعی علاقهمندان به سینما باقی مانده، بلکه بارها در ادبیات عامیانه، موسیقی و فرهنگ پاپ ایرانی تکرار شده است. مسعود کیمیایی با سابقهی پرداختن به حاشیهنشینان و بازندگان جامعه، در اینجا هم تصویری آیینی و رمانتیک از زندان ارائه میدهد که همچنان تأثیرگذار باقی مانده است.
زندان زنان (1379) | منیژه حکمت
فیلم جسورانه منیژه حکمت نهتنها تصویری از فضای زندان ارائه میدهد، بلکه وارد قلمرویی میشود که حتی در ادبیات رسمی هم کمتر رد پایی از آن وجود دارد: زندان زنان. روایت فیلم، زندگی چند زن در بازهای نزدیک به دو دهه را در زندان دنبال میکند — از دهه 60 تا اواخر دهه 70— و ضمن ارائهی تصویری انسانی و چندلایه از زندانیان زن، مسائل پیچیدهای مانند سقطجنین، فرزندآوری در زندان، خشونت، روابط انسانی و ساختارهای سرکوبگر را مطرح میکند.
این فیلم با وجود همهی محدودیتها، موفق شد گفتمانی تازه درباره موقعیت زنان در زندان بسازد و برای بسیاری از مخاطبان، اولین مواجههی جدی با دنیای زندان زنان بود.
متری شیش و نیم (1397) | سعید روستایی
اگر فیلمهای قبلی به زندان بیشتر به عنوان نمادی برای وضعیت روانی یا اجتماعی مینگریستند، سعید روستایی در «متری شیش و نیم» وارد فاز تازهای از واقعگرایی مستندگونه میشود.
بخشهایی از فیلم در بازداشتگاهها و زندانهای تهران فیلمبرداری شدهاند و ازدحام نفسگیر زندانیان، نحوهی تعامل با متهمان، بازجوییها و مناسبات قدرت بین مأموران و زندانیان، فضایی تازه و کمتر دیدهشده از زندان در سینمای ایران خلق میکند.
در سکانسی معروف، دوربین از زاویه بالا سلولی را نشان میدهد که دهها نفر در فضای محدود آن فشرده شدهاند؛ تصویری تلخ و بدون اغراق از وضعیت پر از رنج بازداشتگاههای واقعی.
سرخپوست (1397) | نیما جاویدی
فیلم «سرخپوست»، یکی از متفاوتترین بازنماییها از زندان در سینمای ایران را ارائه میدهد. این فیلم برخلاف آثار دیگری که به شلوغی، خشونت یا روابط درون زندان میپردازند، فضایی ساکت، خلوت و پرتنش را به نمایش میگذارد. داستان در سال ۱۳۴۶ میگذرد؛ زمانی که یک زندان قدیمی در آستانه تخریب است و سرگرد نعمت جاهد، با بازی نوید محمدزاده، مأمور تخلیه آن است. اما وقتی متوجه میشود یکی از زندانیان ناپدید شده، تصمیم میگیرد به هر قیمتی او را پیدا کند.
در این فیلم، زندان تبدیل به یک کاراکتر مستقل میشود. معماری خشن، فضای بسته، صداهای محیطی و نورپردازی مینیمال، همگی به ساختن یک فضای سینمایی کاملاً منحصربهفرد کمک میکنند.
«سرخپوست» هم به لحاظ فرمی و هم محتوایی، یک نقطه عطف در به تصویر کشیدن زندان در سینمای ایران به شمار میرود. این فیلم در جشنوارههای داخلی و خارجی تحسین شد و بار دیگر نشان داد که چگونه میتوان با روایت متفاوت و فرم هنری، از یک موضوع تکراری اثری ماندگار ساخت.
قهرمان (1400) | اصغر فرهادی
برخلاف دیگر فیلمهای این فهرست، زندان در «قهرمان» نه محل وقوع کل داستان، بلکه نقطهی عزیمت آن است. رحیم (با بازی امیر جدیدی) در مرخصی از زندان است که وارد مسیری اخلاقی میشود و تصمیم میگیرد سکههایی را که یافته، به صاحبشان بازگرداند.
زندان در این فیلم، اگرچه بهصورت مستقیم بازنمایی نمیشود، اما حضور آن مانند سایهای بر تصمیمات شخصیتها، تعاملات اجتماعی و تصویر عمومی از افراد سنگینی میکند.
در نقدی از سایت گاردین آمده: «فرهادی ابهام اخلاقی را به داستانی درباره زندان وارد میکند — جایی که شاید زندان واقعی، خود جامعه باشد.»
زندان در «قهرمان» تبدیل به استعارهای از محدودیت، قضاوت عمومی و شکنندگی اخلاق در فضای عمومی میشود.