جستجو در سایت

1399/07/25 00:00

یادداشتی بر magic camp

یادداشتی بر magic camp

به نام خدا

این یادداشت بیشتر از نقد بودن یک نکته سنجی کلی راجع به فیلم جدید دیزنی یعنی magic camp است.و در جاهایی خطر اسپویل داستان وجود دارد هر چند پیشنهاد میکنم اگر قصد لذت از فیلم را دارید این مطلب را پس از دیدن فیلم بخوانید. من علی رغم  سایر نقد های خود کمپ جادویی را نکته ای نگاه میکنم و صرفا به نقد فنی آن نمیپردازم. دوباره یادآوری میکنم اگر قصد انتخاب آن را به هر دلیلی(از سرگرمی گرفته تا یادگیری و...) دارید پس این کار را بکنید. اطمینان داشته باشید پیشمان نخواهید شد...

نکته ی اول که راجع به کمپ جادویی وجود دارد و بیش از همه به چشم میخورد کلیت آن به عنوان یک ایده ی کالج دانش آموزی برای یادگیری مهارت های شعبده بازی است که با ساده ترین کارگردانی و بازیگری، همچنین داستان پردازی توسط آقای واترز سازنده ی اثر، آقای دیوین بازیگر کلیدی اثر و کمپانی تولید کننده آن یعنی والت دیزنی به فیلم محبوب مردم در پلتفرم های متفاوت در همان اولین روز انتشارش مبدل شد.

نکته دوم راجع به magic camp گونه شناسی آن است. پس از سیر ظاهری و صوری اثر با پیام های شاد و مهربانانه اش از جمله دوستداری والدین در هر زمینه یا احترام به دیگران و...، این گونه ی نادر فیلم است که به چشم میخورد. اثبات ژانر کمپ جادویی در حدود خوبی قرار داشت اما باید دقیقا پرسید که ژانر این فیلم چیست. اختلافات بر سر تعیین ژانر و گونه اثر در همان ابتدای کار شدت گرفت. به خاطر داستان اثر که مربوط به یادگیری شعبده(و نه جادوی فانتزی که در سایر فیلم ها چون هری پاتر، سیندرلا، شرک و...) دیده ایم است. محوریت کمدی هم که یک پای این فیلم را مستحکم میکند. درام را نمیتوان وارد ماجرا کرد زیرا اکثرا کمدی های شاد دیزنی حتی با لحظات دراماتیک فراوان آن کلیت خود را حفظ میکنند. دقیقا مانند کمدی های سخیف فرانسوی در سال های اولیه تولد سینما. پس کمدی ژانر کمپ جادویی است. خب در این صورت یک محوریت باید ایجاد شود تا کمدی را کمدی بشناسیم و اگر کسی از جادوگری خوشش نیامد، برعکس از کمدی خوشش آمد خود را به اشتباه نیندازد. هر چند این نمونه فیلم ها نادر اند اما در مورد گونه این فیلم میتوان استثنا قائل شد و ژانر آن را علی رغم نداشن ویژگی های کلی فانتزی، فانتزی نامید.
#کمدی.. فانتزی:تغییر سبک نادر در دیزنی به خاطر روایت و داستان اثر.

نکته ی سوم کمپ جادویی مخاطب شناسی و تغییر سبک آن است. البته به این منظور این ایده ی جدید راجع به فیلم عرضه شد. ما کم از این ایده ها در فیلم ها نمیبینیم. بگذارید با مثالی ساده اش کنم. به منظور(شناخت، تبلیغ، به سخره گرفتن، استفاده ابزاری یا استفاده تیپ سازی شده یا هر دلیل دیگری)، گاهی مواقع فیلم ها، سازمان ها.. مکان ها.. مسابقات و یا ارزش هایی را دستمایه داستان پردازی خود میکنند که این کار نه تنها بد نیست بلکه برای جهانی شدن شناخت مردم از این عوامل مفید هم واقع میشوند. برای مثال نتفلیکس با دو اثر قبلی اش یعنی فیلم های یوروویژن سانگ کانتست و وورک ایت،
Eurovision Song Contest 2020

Work it 2020
که هر دو راجع به مسابقات مشهور کشوری، ناحیه ای یا قاره ای اند ساخته شدند. در یوروویژن محور داستان مسابقه ی بزرگ Eurovision که سالانه در اروپا برگذار میشود و یک خواننده را به عنوان بهترین خواننده اروپا معرفی میکند شده بود و کمدی آن به وسیله تضاد شناخت ما از یک مسابقه جدی و قاره ای به یک سیرک مسخره بازی و سرگرمی تقویت میشد.
در وورک ایت نیز مسابقه ایالتی رقص work it دستمایه همین طنز ماجرا شد. فرض کنید مکان جدی در ایران چون مسابقات کشتی آزاد برای محوریت یک فیلم کمدی ساخته شود. این عامل که در فیلم هایی چون کمپ جادویی نیز قابل مشاهده بود و انستیتوی تردستی دستمایه ی فیلمنامه دیزنی شده بود. میزان استفاده از این تکنیک به جنبه ی توده مردم با توجه به فرهنگشان دارد. این تکنیک هر چند در کمدی های ایرانی قابل مشاهده است اما فیلم ترکی رجب ایودیک 5 چیز دیگری میگوید. اگر بند آخر حرفم را فهمیده باشید به راحتی درک میکنید که میزان استفاده از از روش در کشور هایی چون ایران بسیار پایین است. باز میگویم این بستگی به جنبه ی توده مردم دارد...

نکته ی چهارم راجع به این فیلم پیام انتهایی آن است. جایی که تئو برای اجرای آخرش با وجود استرسی که از صحنه دارد اجرایی به شدت زیبا را به افتخار مادرش به داوران تحویل میدهد. تمام مدت خیال میکرد پدرش دعوت نامه او را به مدیر کمپ یا انستیتوی جادویی فرستاد و مادرش به این قضیه اهمیتی نمیداد غافل از اینکه زود قضاوت کرده بود. وقتی آن تردستی زیبا را با مادرش انجام داد و کارت ها همه به ملکه قلب یا همان دل تبدیل شدند اوج ماجرای ما بود که تمام مدت در فیلم مخفی شده بود و ناگهان خود را نشان داد. سیر صعودی فیلمنامه به چشم میخورد و از محور هیجانی مستقل این فیلم میشد راضی بود پس همین که جای پشیمانی برای مخاطب باقی نمیگذاشت کافی بود تا جزو محبوب های imdb شود.

و اما نکته ی پنجم و آخر ما راجع به کمپ جادویی نتیجه ریزی است که کمتر کسی از آن میگیرد.در فیلم نکات زیادی برای تحویل به ما تهیه شده بود اما یک نکته ناخود آگاه و بدون خواست سازنده از فیلم به مخاطب منتقل میشود...
اگر به جادو یا بهتر است بگوییم تردستی های شاگردان و استادان کمپ جادویی نگاه کنیم میبینیم که به یاد شرکت کنندگان عصر جدید می افتیم. بله درست است.! از این فیلم میتوان نتیجه گرفت که کشور ما نیز در زمینه های متفاوت تردستی چون منتالیست و... به پیشرفت های بسیاری رسیده. تردستی های موجود در این فیلم علی رغم سرگرم کردن مخاطب خود را به رخ میکشند. اگر کشور محرومی چون افغانستان که در این زمینه پیشرفتی نداشته این فیلم را ببیند حسرت میخورد که چرا چنین شو من هایی در سطح گسترده ندارد. اما وقتی اکثر این تردستی ها آشنا به نظر بیایند به این معنی است که ایران نیز میتواند یک مجیک کمپ داشته باشد. اگر از این قضیه حمایت شود اتفاقات خوشایندی رخ میدهند و بسیاری از جوانان به خواسته دلی شان میرسند. استادان که هستند. شاگردان هم هستند فقط یک کمپ کم داریم که آن هم به یاری خداوند در ایران راه اندازی میشود.

و اما در آخر کار میتوان گفت که شاید فیلم های قوی تری از کمپ جادویی بوده اند که آنها کم تر دیده یا شنیده شده باشند. ولی این فیلم هر چقدر هم از نظر سینمائی ضغیف یا غیر عادی به نظر بیاید اما کلیتی ساده و جذاب دارد. همین برای یک فیلم پیام دار کافیست تا رسالت خود را ادا کند. لااقل تا به حال دیزنی در کنار شکست های انتشاری.. تجاری آثارش از جمله مولان و... در ایام قرنطینه چند موفقیت نیز داشته. Magic camp را می‌توان از آن معدود موفقیت ها دانست. به هر حال دیزنی دیزنی است...
کار اصلی اش مشخص نیست.