جستجو در سایت

1399/07/10 00:00

ساخته مهرداد خوشبخت

ساخته مهرداد خوشبخت

  

آبادان یازده 60

با نگاه به پوستر فیلم ، یک دریافت کلی از چهارمین اثر بلند سینمایی مهرداد خوشبخت نصیب مخاطب میشود . پوستر گویای تِم اصلی داستان است ، فیلمساز به موضوع دفاع مقدس پرداخته اما این بار از زاویه ای دیگر . او دست به ساخت فیلمی زده است که به گواهی خودش برگرفته از یک داستان واقعی میباشد و دفاع در سنگر فرهنگ و رسانه را در شهر آبادان به تصویر کشیده. این نوع نگاه و پرداخت به داستان شاید کمی با سایر فیلم های ژانر دفاع مقدس متفاوت باشد ولی بودنش خالی از لطف هم نیست!

فیلم بر روی رسانه ای به نام رادیو در زمان جنگ تحمیلی تأکید ویژه ای دارد. عاملی که اساسا به عنوان تنها مرجع خبری و حتی دلگرمی مردم شهر آبادان به مخاطب معرفی میشود. 

در سکانس های ابتدائی مسئول رادیو آبادان ،  بهمن (علیرضا کمالی) مانع میشود تا رادیو به علت شرایط جنگی تعطیل شود ، همین عامل او را به عنوان قهرمان اصلی داستان مطرح میکند . فیلمساز او را در کنار گروهی از افرادِ مانند خودش نشان میدهد که هر کدام از آن ها یک نوع ویژگی خاصی را دارا میباشند . یکی از عوامل ضعف فیلم این موضوع است که بیننده به هیچ وجه خودش را ما بین آن افراد نمیبیند و گویی یک جدایی از همان ابتدا بین شخصیت های فیلم و مخاطبان ایجاد میشود که به نظرم دلیل آن برمیگردد به شخصیت پردازی ضعیف افراد این گروه . البته باید گفت بر روی شخصیت موسیو (حسن معجونی) به خوبی کار شده است و واکنش هایی که او در طول داستان از خودش بروز میدهد ، به نظرم بخشی از ضعفی که اشاره شد را میپوشاند . ما از او یک شخصیت دلسوز، کنشمند و منطقی میبینیم.

استفاده مدام از افکت زنگ تلفن در مکان رادیو آبادان ، به خوبی به درک احساس تحت فشار بودن افراد گروه کمک کرده است.

عاملی که به نظرم ضعف اساسی در آن نهفته ، دوربین فیلم است . قاب بندی های اشتباه و دوربین روی دست های بی مورد کاملا به اثر ضربه زده است. برای مثال در صحنه ای که دو نفر از افراد ، پشت وانتی داخل شهر دور میزنند ، دوربین تماما مدیوم شات از آنها میگیرد. در این نوع قاب، به مکان هیچ توجهی نمیشود. فیلمساز خلأ این قسمت را میخواهد با به نمایش گذاشتن فیلم ها و مستند های قدیمی از شهر پُـر کند که به نظرم انتخاب کاملا اشتباهی است . چرا که کنار هم گذاشتن و تدوین این دو شکل از فیلم با هم، پاسخگوی این نیاز نیست و به زمان درفیلم ضربه جدی وارد میسازد و گویای طراحی صحنه ی نسبتا ضعیف اثر میشود .

همین عامل قاب های اشتباه از دوربین در سکانس پایانی هم ظاهر میشود ، گرچه ضعف پایانبندی فیلم اساسا برمیگردد به فیلمنامه اثر و در جایی که گویا شخصیت ها در آن رها شده اند تا همگی کشته شوند و فیلم به اتمام برسد ، ولی بازهم لانگ شات های بی مورد از دوربین مهدی جعفری آدم را اذیت میکند . مرگ قهرمان اصلی ، بهمن ، در لانگ شات است. او جوری کشته میشود که فکر میکنم باورپذیری آن برای مخاطبان کمی دشوار و غیرقابل قبول باشد.

در نشست خبری جشنواره فجر برای فیلم آبادان یازده 60 ، خوشبخت ، کارگردان اثر اعلام کرد که به غیر موضوع قطع شدن سیم های رادیو در داستان ، مابقی فیلم بر طبق واقعیت ساخته شده است . بعد از دیدن فیلم متوجه آن شدم فیلمساز ایده خوبی برای پایانبندی فیلمش انتخاب کرده ولی به هیچ وجه نمیتوان با کشته شدن سریع و بی منطق افراد کنار آمد. به نظرم او باید بر روی فیلمنامه ومیزانسن این بخش بیشتر کار میکرد تا کمی باورپذیری آن برایمان ملموس تر میشد.