ساخته نوید محمودی

به نام خالق زیبایی ها
برادران محمودی سالهاست که در سینمای ایران در حال فعالیت هستند و در طی این دوره چندین فیلم کوتاه و بلند برای سینما و چندین سریال برای صدا و سیما ایران ساخته اند. نکته جالب اینجاست که اکثر فیلم های سینمایی این دو برادر را محصول مشترک سینمای ایران و افعانستان میدانند ، درحالی که بعید است کشوری که تعداد سینماهایش کمتر از 20 عدد است و آن سالن ها هم اکثرا آثار بالیوود را بر روی پرده میبرند (فیلم های کشور هند در سینمایشان نفوذ کرده است) و بودجه های بسیار کمی برای تولید فیلم های سینمایی دارند ، بتواند هزینه ساخت فیلم برای کارگردان های افغانستانی را بپردازد و اگر هم بخواهد بپردازد بسیار بسیار کم است. پس چه عاملی باعث میشود این آثار را محصول مشترک دو کشور مدنظرمان بدانیم؟ آیا صرفا پرداختن به موضوع هایی از قبیل مهاجرت های افغانستانی ها و سختی های زندگی آنان ، باعث این کار میشود؟درحالی در هنر به طور عام و در سینما به طور خاص اصلا محتوا و مضمون و موضوعاتی از این قبیل در درجه اول قرار ندارد! آیا صرف اینکه کارگردان اثر افغانستانی باشد ، باید این حرف را قبول کنیم؟ درحالی خود برادران محمودی هم در برخی از صحبت هایشان به این نکته اشاره کرده اند که ؛ بخشی از هویت ما ایرانی است. در هر صورت این موضوع قابل پذیرش نیست . بپردازیم به بررسی فیلم:
"هفت ونیم" تازه ترین ساخته محمودی ، فیلمی است که داستان چندین دختر ایرانی و افغانستانی را که هر کدام برای ازدواجشان مشکلاتی دارند ، مطرح میکند . باز هم میتوان موضوعات مطرح شده در این اثر را مشابه ساخته های اخیر نوید محمودی بدانیم . او خود گفته است : در حال حاضر و در جامعه کنونی پرداختن به مسائل زنان در جامعه مهم است ، ولی آیا میداند این ایده در مدیوم سینما "چگونه" بازگو کند؟؟ با دیدن فیلم هفت نیم و کمی دقت در آن متوجه میشویم که متأسفانه محمودی علیرغم آنکه سینما میفهمد ، به این سوال ما به خوبی پاسخ نداده است.
حال چرا؟ فیلم داستان چندین دختر را مطرح میکند ، به شکلی که موضوع را بازگو میکند و کمی پیش میرود ولی پایان آنرا به مخاطب نمیگوید و کات میزند به داستان بعدی... در تمام مدت فیلم محمودی از دوربین روی دست استفاده کرده و نیز نور پردازی های طبیعی. او خواسته داستان را رئال جلوه دهد ، شات های بلند در هر داستان نیز به نظر من برای همین است . ولی این تکنیک کاملا برای سینمای بلند داستانی اشتباه است ولی برای سینمای مستند داستانی درست میباشد. به نظر من محمودی اولین و بزرگترین اشتباهش همین است که از تکنیک درست بهره نبرده است ، میدانیم تکنیک در سینما لازمه فرم است که از خودآگاه هنرمند برمیخیزد ، به عبارتی دیگر به کار گیری تکنیک غلط نمی دهد فرم ! اگر این اثر در سینمای مستند مطرح میشد ، کاملا قابل قبول بود ولی حال که در سینمای بلند داستانی آمده باید قواعد آنرا هم رعایت کند.
اشتباه دوم شاید در فیلمنامه اثر باشد ، نحوه بازگو کردن داستان ها به نظرم اشتباه است ، چرا که مخاطب را تا اواسط داستان پیش میبرد و سپس کات میزند به داستان بعدی ، همین موضوع مخاطب را دور میکند از روایت درون فیلم . سکانس پایانی فیلم میخواهد عاقبت این دختران را به ما بگوید که همه آنها در همان آخر هفته مراسم عروسیشان شکل میگیرد. ولی برای همین موضوع هم هیچ زمینه ای وجود نداشته پس نتیجه اش از بخش اول هم بدتر میشود و مخاطب با خود میگوید چرا و چگونه این داستان ها به این پایان بی ربط رسیدند؟!
در هر صورت ، به نظرم محمودی راه طولانی برای تبدیل کردن این فیلم به اثری قابل قبول را نداشت ولی با به کارگیری تکنیک های اشتباه ، این موضوع برای وی میسر نشد.