بخشش و انتقام

چهارشنبه اولین فیلم سینمایی سروش محمد زاده روایتی درست از جامعه و روابطِ آدم های یک خانواده است، مهمترین عاملِ موفقیت فیلم چهارشنبه تعدد کاراکترها و لوکیشن هاست؛ حالا که در سینمای ایران فضاهای بیشتر فیلم ها داخلی و آپارتمانی شده اند چهارشنبه تابو شکنی کرده است و با خلق فضای شهری و شخصیت های درست و به قاعده و با قصه یی سر راست و جمع جور توانسته یک درام اجتماعی را پیش ببرد، هر چند که کلیت فیلم چهارشنبه نو و بکر نیست و نمونه هایش را در این چند سال اخیر در سینما یا تلویزیون دیده ایم. اما سروش محمد زاده سعی کرده از کلیشه های رایج دوری کند، درام چهارشنبه طوری جلو می رود که مخاطب از سینما انتظار دارد، چرا که فیلمساز ما قصه گوی خوبی است و می تواند فارغ از پیچیدگی های بی مورد به راحتی قصه تعریف کند؛ در میان این قصه گویی فیلمساز کار اولی ما از افه های مرسوم یا ذوق زدگی فرمیک رها بوده و در نگاهِ اول فیلمنامه مهم ترین امتیاز فیلم چهارشنبه است ، این فیلم با این مختصات ساختاری مشخص است که با یک طرح یک خطی اما با یک فیلمنامه منسجم و استاندارد در قالب مدیوم سینما ساخته شده است، فیلمساز ما سعی بر این داشته که از طاهر یک قهرمان بسازد اما این قهرمان که به ضد قهرمان ها شباهت دارد توانسته فضای قصه را در التهاب نگه دارد و این ملتهب بودن فضاها و وضعیت شخصیت ها به شکل گیری درام کمک می کند، فیلمساز ما بابهره گیری درست از روایت قصه بعنوان دانای کل از مخاطبانش جلوتر است و برای مخاطبش همه چیز را رو نمی کند تا زمانی که وقتش برسد این یکی از مهمترین شکل گیری درست درام است از همین حیث فیلمساز هم سعی می کند آرام آرام به چراهای مخاطب پاسخ بدهد؛ به این فکر کنید که اگر سروش محمد زاده قصد داشت با یک گره برای بیننده قصه بگوید! خوب مشخص است که چقدر فیلم کسالت بار می شد اما محمد زاده با استفاده از گره ی دوم یعنی بارداری اکرم توانسته به گره ی اول عمق بدهد، هرچند که گره ی دوم برای مخاطب غافلگیری محسوب نمی شود اما گره ی دوم به جذابیت و کشمکش های قصه اضافه کرده است از سوی دیگر فیلم چهارشنبه حرف بزرگی را در قالب یک درام می زند ، سلیم می خواهد رضایت بدهد تا قاتل پدرش بعد از دوسال قصاص نشود از سوی دیگر طاهر می خواهد خودش صندلی را از زیر پای قاتل پدرش بکشد. شاید عمل سلیم جوانمردانه به حساب بیاید اما رفته رفته معلوم می شود او می خواهد از خانواده مقتول دیه بگیرد تا پول آن را به زخم زندگی اش بزند، در این میان طاهر شباهت به قهرمانی شکست خورده دارد که می کوشد تا سهم دیه را جور کند و قاتل پدرش را بالای چوبه ی دار ببیند، کشمکش های او با اهالی خانواده مخصوصا با سلیم باعث می شود تا او به یک نیمچه قهرمان تبدیل شود چرا که سلیم به دلیل استفاده از پول خون پدرش به یک ضد قهرمان تبدیل می شود، محمدزاده با چیدمان درست توانسته مرز میان بخشش و انتقام را به درستی نشان بدهد، محمد زاده مخاطبش را در تعلیق نمی گذارد و همین هم باعث می شود که مخاطب، آدم های فیلم را قضاوت نکند چرا که اساس و پایه ی قصه آن قدر حساب شده است که مخاطب فقط وظیفه ی دیدن فیلم را دارد و اگر نه این مسئله کاملا قابل تشخص است که هر کدام از آدم های اصلی فیلم با منطق و رویکردشان به این بحران نگاه می کنند، سلیم به دنبال پول دیه است که آن را خرج زندگی اش کند طاهر با قهرمان بازی می کوشد تا قاتل پدرش را بالای چوبه ی دار ببیند، اکرم و طیبه هم قربانی این بحران ها هستند؛ اکرم به دلیل بارداری اش مورد سرزنش قرار می گیرد و طیبه هم از شوهرش جدا شده است ، این دو خواهر را تا پایان فیلم در خانه می بینیم انگار این دو خواهر در خانه و فضای ملتهب مردانه زندانی شده اند، اما در سکانس آخر محمدزاده با بهره گیری درست از عنصر تاثیر گذاری، قصه ی فیلمش را به پایان می رساند. اکرم بچه اش را می اندازد، طاهر پول نزول می کند تا سهم سلیم را بدهد اما با مرگ قاتل در زندان فضای ملتهب قصه آرام می گیرد و تلاش های طاهر برای تهیه ی دیه یا ذوق سلیم از بدست آوردن پول به سرانجام نمی رسد، این خانواده در همان اوضاع و احوال نابسامان به بدبختی های شان ادامه می دهند؛محمدزاده پایان فیلمش را با یک شوک به اتمام نمی رساند بلکه دوربین او به چند خانه آن طرف تر می رود، آنجا عروسی عشق قدیمی طاهر است، محمد زاده بعد از نشان دادن تلخی های یک خانواده فیلمش را با مراسم ازدواج به پایان می رساند. تلخی این فیلم به هیچ وجه شباهت به تلخی فیلم های مشابه نیست بلکه محمدزاده با استفاده ی درست از موقعیت و طبقه ی اجتماعی یک خانواده توانسته مضمون و فرمی تازه به مخاطب ارائه بدهد. در این وضعیت اکران های عمومی و فیلم هایی که از نظر ساختار سینمایی دچار آسیب هستند، چهارشنبه قابلیت این را داشت که در اکران عمومی به نمایش دربیاید چرا که اولین فیلم سروش محمدزاده چه در فرم و چه در مضمون شباهتی به یک فیلم اولی ندارد چهارشنبه با انتخاب بازیگرهایش و اینکه فیلمساز در ادا و اصول فرمی فرونرفته است به یک اثر موفق تبدیل شده، زیرا که محمدزاده برای انتخاب سوژه ی اولین فیلم سینمایی اش ریسک کرده و به سراغ موضوعی رفته که اگر توجهی به ساختار نمی کرد فیلمش کلیشه ای به نظر می رسید اما فیلمساز ما به این درک مهم رسیده است که مخاطب سینما چه توقعی از فیلم دارد زیرا که محمدزاده با یک قصه ی منسجم توانسته مخاطب را با فیلم همراه کند و از سوی دیگر میزانسن و قاب های یکدست با ریتم مناسب فارغ از تمهیدات اضافی در ساختار و هدایت درستِ بازیگران چهارشنبه را جذاب کرده است، نباید از این موضوع غافل شد که در بعضی از نماها دوربین روی دست است اما این شکل از فیلمبرداری با اصول و دکوپاژ درستی به تصویر درآمده است.
چهارشنبه و آدم هایش فراموش نشدنی هستند به طوری که وقتی فیلم به اتمام می رسد فضا و رویکرد داستان در ذهن بیننده باقی می ماند این فیلم به سادگی و صراحت فارغ از شعارزدگی های مرسوم حرف بزرگی را به بیننده اش انتقال می دهد، این فیلم برای سروش محمدزاده بعنوان اولین فیلم گام بلندی در عرصه ی کارگردانی سینما به حساب می آید.